بیان خاطره ای که چارچوب تمام این نوشته است: امشب موقع دون کردن انار، یاد پدرم افتادم در که حدود ۱۶ یا ۱۷ سال قبل مغازه ای داشتیم و میوه فروشی می کرد و من هم به عنوان پسر بزرگ خانواده اصولا کنارش بودم و کمک دستش. اون موقع ها آدم ها دور جمعی های […]
Category Archives: روزنوشتهها
در کنار آموزشهایی که بخشهای مختلف سایت ارائه میکنم گاه به گاه روزنوشتهها و دلنوشتههایی و گفتارهایی اینجا منتشر میکنم.
سجادسلیمانی
چند روز قبل صحبت از کتابگردی های سالانه و دوستانه کردم، آخرین پنج شنبه آبان ۹۵ که روز کتابگردی بود من در قم بودم و آخرهای شب حدود ساعت ۲۱ رفتم خانه کتاب در ابتدای خیابان صفائیه قم، کتابفروشی بسیار عالی که آدم از تنوع و کیفیت کتابهایی که می بیند، لذت می برد. البته […]
شنیدن حرفهایی درد دارد، نوشته زیر پس از یک درد ِ دو ساعته و کلنجار رفتن با خود است. نامهای برای خودم نوشتهام و دوست دارم که اینجا ثبتش کنم تا در آینده بازهم آن را بخوانم. امیدوارم در زندگی به آن پایبند باشم. این بار از هزینههای آموزش گفتهام، اینکه چرا باید برای آموزش دیدن […]
همکلاسی مجازی خوبم خانم شیخ مرادی عزیز متن زیر رو در تلگرام برای جمع دوستانه فرستادند. یادم هست اولین سالی که این رسم ِ خوب رو آقای مسجد جامعی بزرگوار اجـرا کردند، من هم اون رو اجرا کردم و با خواهرم در یک کتابفروشی خوب کتابگردی کردیم. سال دوم رو به خاطر ندارم، اما امسال رو […]
این بخش از سلسله نوشته های «نامه ای به گذشته ام» است، که در بخش «نامه ها» دسته بندی شده است. این روزها به شدت درگیر این موضوع بودم و رنجش خاطری پیش آمد که وقتی خوب به آن فکر میکنم، میبینم که مشکل امروز و دیروزم نبوده و سالهاست گریبانگیر من است و همواره اصطکاکی […]
. یک خودافشایی تصویر پس زمینه گوشی من برای حدود یک ساله گذشته است که انتخاب کردم و هنوز هم هست. شروع این کار پس از نوشته ای بود با عنوان با دختری دوست شو که… شروع و هنوزم هست و هنوز هم دلم نمیخواد عوضش کنم و جالب اینجاست که اصلا خسته کننده نیست. چرا؟ […]
شاید مرور کریستالی را بتوان بهانه خوبی برای شروع این نوشته دانست. جایی که برای آشنایی یا آموختن بیشتر و بهتر و عمیق تر، شروع به مطالعه و یادگیری میکنیم و قطعا برای کسانی مثل من، مرور در فضای مجازی و دنیای اینترنت بهترین نوع ِ یادگیری و فهمیدن می تواند باشد. در این مسیر به […]
بعد از مدتها برنامه ریزی و به دعوت یکی از دوستان خوبم در کنگره ملی کیفیت یا کنگره سراسری نشان شایسته ملی که در سالن همایش های سازمان اسناد و کتابخانه ملی برگزار شد، شرکت کردم. قصـد ارائه گزارش برای همه بخش های آن را ندارم (اصلا گزارش نویسی هم بلد نیستم که بخواهم انجام بدهم) اما […]
پیش نوشت: این دو نکته همین الان یهویی به ذهنم نـرسیده اند و من چندماهی هست که گاه به گاه و بین کارها و مطالعه و یا شنیدن فایلهای صوتی اساتید بزرگ برخـورد کرده ام، اما امشب بعد از یک روز بسیار خوب، کوهنوردی و بعد هم در کنار دوستان عزیزی نشستن و گپ زدن در […]
. . نچکان ماشه را! صلح پرنده ی کوچکی است توی تفنگت لانه کرده . شعر زیبای بالا از آن دوست خوب متممی ام خانم معصومه شیخ مرادی هست. فکر میکنم هنـــر خیلی بیشتر ازآنکه باور داریم، می توانید در روند ِ زندگی مان تاثیر گذار باشد و آن را بهـبود ببخشد. امشب این ترانه را برای […]