م به تاریخ علاقمندم. فهمِ تاریخ را پیشنیازِ فهم روندها و رویههای زمان حال و آیندهی فردی و جامعه میدانم. باور دارم کسانی که مشغول تدریس، استادی، آموزش و نویسندگی هستند، میبایست تاریخ را ولو اندک، فهمیده باشند. بسیار پربیراه خواهد بود کسی که «فقط» امروز و از امروز را درک کرده و مطلبی را برای مردمی بنویسد یا بیان کند، و البته فهمِ بیراهه، در گرو تاریخخواندههاست.
خب از این جملات سخت بگذریم و برویم سراغ کتاب جدیدی که در کتابخانهی زمان قرار است اضافه کنم: داستان یا روایت سقوط اصفهان (پایتخت حکومت صفویه) که بر اساس یادداشتهای راهب یسوعی لهستانی آقای «یوداش تادوش کروسینسکی(+)» آقای «ژان آنتوان دوسرسو (+)» آن را نوشته است و البته با قلم زیبا و توانمند آقای جواد طباطبایی (عکس)؛ بازنویسی و توسط انتشارات مینوی خرد چاپ شده است، این هم جلد کتاب:
دربارهی کتاب:
کتابی کم حجم در ۱۰۶ صفحه \ مربوطه به قرن ۱۲ \ چگونگی پایان دورهی صفویه (شاه سلطان حسین صفوی-عکس-) و سقوط آنها که با شورش افغانهای قندهار به سرکردگی محمود افغان و تسلط آنها بر مرکز حکومت ایران این کار به انجام رسید.
سقوط صفویه، یکی از اتفاقات مهم آن دوران جهان بوده است. شاید بتوان گفت، با توجه به صحبتهای آقای جواد طباطبایی، برای اروپاییها این سقوط و شکست افتضاحِ صفویه، برای آنها از ما مهمتر بوده است. چرا که ایران یکی از حکومتهای وسیع آن دوران بوده، دشمن عثمانی بوده و عملا متفق غیررسمی اروپا در جنگ با عثمانیان بودهایم.
آقای طباطبایی میگوید که این شاید تنها متن تاریخنگارانهی آن دوران است که با نگاهی خردورز و علتیاب، به اضمحلال سلطان حسین صفوی، فساد فراگیر حکومت و دلایل و چگونگی شکست افتضاح آنها از شورش محمود افغان پرده بر میدارد. مابقی نوشتههای ایرانی ظاهرا قضا و قدر الهی و… را دخیل دانستهاند و درباری نوشتهاند و ظاهرا هیچ دانشی پیرامون تاریخنگاری نوین یک رویداد نداشتهاند.
.این کتاب چگونه نوشته شده است؟
راستش را بخواهید داستان جالب نوشتهشدن این کتاب برای من هم جالب بود و خیلی کوتاه برای شما مینویسم: آقای کروسینسکی، راهب مسیحی بود. یک کشیش لهستانی که برای تبلیغ دین مسیحیت به دستور پاپ و پادشاه فرانسه عازم ایران شده و به مدت ۲۶ سال سکونت داشته است.
به واسطهی سواد بالا و شخصیت پختهای که داشته توانسته بود میان بزرگان حکومت در اصفهان ارتباطاتی ایجاد کند و در جمعهای دوستانه و جلسات حکومتی هم شرکت کند. بعد از سقوط صفویه، به واسطهی بیماری محمود افغان و تلاش برای مداوای او، افغانها و شخص محمود به او اعتماد میکنند و میتواند براحتی در میانِ آنها رفت و آمد کرده و حکومت را از نزدیک ببیند. به همین دلیل او کاملا بر اوضاع حکومت آگاه بوده و میدانسته که دقیقا چه مینویسد.
کروسینسکی را سیّاح (جهانگرد) مینامیدند. او تا سال ۱۷۲۵ ساکن اصفهان بود و حمله افغانها به شهر اصفهان سال ۱۷۲۲ اتفاق افتاد. یعنی به خوبی گذشتهی اصفهان، حین وقوع جنگ و سقوط شهر و پس از آن حکومت افغانها و خونریزیهای آنها را هم دیده بود.
کروسینسکی یادداشتهای دقیق خودش را در سال ۱۷۲۸ میلادی ارسال میکند به اروپا پیش کشیشی به نام «آنتوان دوسرسو»، در نتیجه آقای دوسرسو از دستنوشتههای رسیده کتابی پیرامون سقوط اصفهان با عنوان «تاریخ واپسین انقلاب ایران» مینویسد. بعد این کتاب به دلیل اهمیتی که داشته در اروپا و نشریات آن موقع، پیرامون سقوط صفویه منتشر میشود. (تا اینجا توجه دارید که اصل نوشتههای آقای کروسینسکی هیچوقت یا چاپ نشده یا اگر شده به دست ما نرسیده است).
بعدش ترکیهای ها از اروپاییها، نسخهای گرفته و به ترکی ترجمه میکنند. خلاصه همچنان همهی عالم این کتاب را خوانده بودند الّا خود ایرانیها، بعدها یکی از مردان مصلح تاریخ ایران عباس میرزا (و همزمان با جنگ ایران و روسیه و شکست از روسیه) که از وجود چنین کتابی آگاه میشود، دستور میدهد آن کتاب را با عنوان «عبرت نامه» از ترکی عثمانی به فارسی ترجمه کنند.
.بخشهایی تلخ از کتاب:
نوشتههای کروسینسکی سه بخش اصلی دارند:- حملهی افغانها به اصفهان، محاصره پایتخت ایران و تسخیر آن، کنارهگیری شاه از سلطنت، دو سال و نیم فرمانروایی محمود افغان، و جانشین او تا سال ۱۷۲۵
- ریشههای یورش افغانان و توطئه میرویس، پدر محمود، شورش او، بازگشت به قندهار و دنبالهی قیام تا حرکت پسر او (محمود) از قندهار به قصد محاصرهی کرمان و اصفهان؛
- گزارش آشوبها و بینظمیها در همهی ولایات ایران با چنین متنی: «در عهد فرمانروایی شهریاری سستعنصر و تابعِ خواجهسرایان که در ادارهی کشور به اندازهی خود شاه ناتوان بودند».
-*- سلطان حسین را درباریان به پادشاهی انتخاب میکنند تا خود در امان باشند و به جمعآوری ثروت بپردازند. کسی که قبل از پادشاهی در حرمسرا بوده و تحت نظر خواجهها و زنان تربیت شده بود. (سلطان ابتدا شراب را ممنوع و حرام اعلام کرد، بعدش از طریق عمه مقداری نوشید، خوشش آمد، آزاد شد). عمارت فراوان ساخت، اما سپاه را بیسلاح نگاه داشت. هرگز خونی نریخت. به قولی: فضیلتهای شاه، عامیانه بوده نه شاهانه. خواجههای حرمسرا بر امور کشور مسلّط شدند.
قبل از او، شاه سالی یکبار خلعت به بزرگان میداد و هدیه میگرفت، این شاه صفوی هر ماه خلعت داد و انتظار هدیه گرانقیمت داشت، به همین دلیل، امرا بر مردم فشار آوردند و از آنها چپاول کردند و بردند. ملاک تصدی پست، لیاقت نبود، میزان پول پرداختی و خرید پست و جایگاه بود. به همین دلیل رشوه و اخاذی جای صنعت و تجارت را گرفت. از سویی پول خیلی بیاعتبار شد، چرا که هر استانی برای خودش پول ضرب میکرد.
همچنین نگاه کنید به این عکس
. -*- صفویه حکومت شیعیان بود. آنها همهی ادیان و اقوام دیگر را تحقیر و تضعیف کرده بودند تا خود رشد کنند. از طرف دیگر نظریه حکومتی آنها این بود:نظریه حکومتِ صفوی:
تفرقه بیانداز و حکومت کن
و این یکی از دلایلی بود که طی ماهها محاصرهی اصفهان، هیچ قوم و شهری به کمک پایتخت نمیآید و در نهایت متلاشی میشوند.-*- پدر محمود (میرویس) افغان توسط گرگین خان (سردار گرجی در خدمت ایران) به جرم تلاش برای شورش، به اصفهان تبعید شد. به دلیل فساد و ازهمگسستگی دربار، شد عزیز و در همهی جلسات نشست و برخواست کرد. بعد رفت مکّه و از مراجع مکه حکم ارتداد و صواب بودن قتل شیعهها را گرفت و با خود برد به قندهار. گرگین خان را کشت، قندهار را جدا کرد، بعد محمود افغان جوان ۲۲ ساله جای پدرش نشست و عزم اصفهان کرد.
-*- بیلیاقتی و ندانمکاری حاکم و نداشتن سیستم تصمیمگیری و تصمیمسازی حکومت صفوی، بلای جان آنها بود. پادشاه حرفشنو از خواجههای حرم، سردار لطفعلی خان را خلع، بعد اعتماد الدوله را یک شب بدلیل تبلیغ خواجهها کور کرد و زندانی کرد. به قول کروسینسکی، دو مرد آگاه برداشته شد و این یعنی مرگ پادشاهی.
-*- … و به این ترتیب افغانها به پشت دروازههای شهر اصفهان رسیدند. محاصره اصفهان و به مرور شروع قحطی در شهر اصفهان، همهی حیوانات شهر را خوردند (تا جایی که یک اسب هم در دربار شاهی نماند و وقتی خواست خودش را تسلیم کند، افغانها یک اسب فرستادند و او با اسب آنها رفت و تسیلم شد) جنازهخواری و همخواری شروع شد. شاه سلطنت را تسلیم کرد. پسرش طهماسب ولیعهد شد از شهر فرار کرد که از نقاط دیگر کمک برای اصفهان ببرد، اما نتوانست.
-*- محمود افغان، همهی جاسوسهای خودش را کشت، یک روز ۳۰۰ نفر از اعیان و بزرگان را کشت، یک روز دیگر ۲۰۰ نفر از جوانان خاندان بزرگ را، و روزی هم ۳۰۰۰ نفر از اهالی شهر را و در ادامه شروع به کشتن و بیحد و حصری کرد که تمام کوچههای اصفهان پرشده بود از جنازه و حتی جنازهها را دیگر آب زایندهرود نمیتوانست با خود ببرد. بعد همهی پسران (شاهزادگان سلطان حسین را حدود ۱۴۰ نفر یکشب گردن زد و همه جنازهها را ریخت در انباری ساختمان). او آنقدر از مردم میکشت که تعدادِ افغانیهای باقیمانده از اصفهانیها بیشتر باشد. بعد هم ۸۰۰۰ شتر فرستاد قندهار افغانستان برای آوردن مادرش و خانوههای سربازان. مادرش با کلمی به دست و حین گاز زدن وارد شهر شد.
فایلهای مرتبط به این کتاب:
علاوه بر عکسهای بالا که از متن کتاب خدمتتان تقدیم کردم، یک فایل PDF خوبی هم از آقای رحیم رئیسنیا را پیدا کردم که احتمالا برای کسانی که علاقمند هستند موضوع را بیشتر بررسی کنند، جالب خواهد بود:
پیشنهاد من برای ادامهی مطالعه:
من در کتابخانهی زمان تلاش میکنم کتابهایی را که برای زمان و مدیریت زمانِ تک تکِ افراد و کلیت جامعه مفید باشد را جمع آوری و ارائه کنم. در بخش کتابهای پیشنهادی، تلاش میکنم ابعاد مختلف و موضوعات گوناگون را پیش ببرم که در راستای ایجاد یک مدل ذهنی خوب برای درک زندگی، افزایش تابآوری، یافتن جهانبینی شخصی و توانایی کار با جمع و… را در قالب کتابهایی پیشنهاد بدهم.
لازم به توضیح و اشاره دارم که یکی از بحثهایی که من در بحث مدیریت زمان دنبال میکنم بحث مهمی به نام مدیریت زمانه که البته تلاش دارم یک دغدغهی بسیار مهمی به نام زمان ملّی یا عمومی را در این چارچوب پیش ببرم و به همین دلیل داشتن سیر نگاهی تاریخی، اجتماعی و فرهنگی کاربرد خواهد داشت.
به همین منظور و در همین راستا، پیشنهاد میکنم سهگانهی تاریخی زیر را که برای ترتیب برای دوران شاهنشاهی ایران (صفویه تا قبل از جمهوری اسلامی) را مرور کنید و این کتابها را بخوانید:
- کتاب: سقوط اصفهان، به روایت کروسینسکی (پایان دوران صفویه)
- کتاب: اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار (همراه فایل صوتی)
- کتاب: اقتدارگرایی ایرانی در عهد پهلوی (رضا شاه و محمدرضا شاه)
در این بخش کتاب سقوط اصفهان را باهم مرور کردیم. البته توصیه من این است که این کتاب داستانی-تاریخی کوتاه را تهیه کنید و بخوانید. در ادامه تو کتاب پیشنهادی بعدی هم میتوانند به خوبی نگاهی ساختاریافته از معنی حکومت، پادشاهی، شاه و حکمرانی در ایران طی ۲۰۰ یا ۳۰۰ سال گذشته را به نمایش بگذارد. این شناخت، برای سرخوردگی ما نیست، ایجاد آگاهی گام اول و مهمی برای طی کردن مسیر موفقیت و ساختن «منِ ایرانی» و «ایران» است.
زندگینامه / بیوگرافی:
همراهان عزیز، من در وبسایت خودم تلاش میکنم بخشهای ویژهای را به زندگینامه/بیوگرافی بزرگان اختصاص بدهم و کتابها و مقالهها و منابعی را معرفی کنم. کتابی که در این مطلب مرور کردیم، میتوان گفت به زندگینامه شاه سلطان حسین صفوی پرداخته است. شما میتوانید سایر زندگینامهها را در آدرس زیر مشاهده و دنبال نماییید:
کتابخانه زمان:
دوستان عزیز این نوشته مربوط به یکی از کتابهای معرفی شده در کتابخانه زمان است. من سجاد سلیمانی روی بحث زمان و مدیریت زمان کار میکنم و در این کتابخانه، کتابهای مربوط و پیشنهادی خودم را معرفی میکنم. اگر علاقمند هستید، روی لینک زیر کلیک کنید تا کتابهای بیشتری را مشاهده کنید:
« کتابخانه زمان »
آرشیو معرفی و خلاصه کتاب و مقاله
بخش مقالات کتابخانه
بخش کتابهای اختصاصی مدیریت زمان
مرکز دانلود فایل در کتابخانه
معرفی کتابهای گوناگون که خودم میخوانم
. رادیو مدیریت زمان – فایلهای صوتی آموزشی رخ زمان – آرشیو عکس، نقاشی و کاریکاتورها با موضوع زمان تلوزیون زمان – آرشیو ویدیو و فیلمهای آموزشی مرتبط
Pingback: معرفی+فایل صوتی کتاب اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار دکتر محمود سریع القلم - سجاد سلیمانی
Pingback: معرفی+دانلود خلاصه کتاب کتاب اقتدارگرایی ایرانی در عهد پهلوی | دکتر محمود سریع القلم | PDF