Author Archives: سجاد سلیمانی

نوروز مبارک

هدیه خوب نوروزی ام، کارت پستال و کتاب

شاید نوشتن چنین مطلبی در سایت خیلی پیش پا افتاده بوده و مرسـوم نباشد، اما خودم معتقدم که ما برای رسیدن به فرهنگی مطلوب در سطح جامعه راهی جـز تکرار و تمرین نداریم. همین نوشتن و بیان کـردن کارهای خوبی که انجام می دهیم و یا برایمان رخ می دهد هم بخشی از همان تمرین […]

عکاسی من اینبار چند عکس

لحظه نگار – این بار ۶ عکس از زندگی شهری

در هفتمین گام از عکس‌هایی که در بخش عکاسی من منتشر می‌کنم؛ تصمیم گرفتم که چند عکسی که طی روزهای گذشته گرفته ام را اینجا بگذارم. فکر میکنم یک مزیت آن این است که در وقت مخاطب صرفه جویی می شود و می تواند چند عکس را ببیند و از سویی یک ضعف دارد، فرصت فکر کردن و […]

آموزش ورزش

معرفی اجمالی پروژه آموزش ورزشی

. . با یکی از دوستان خوب ورزشکارم بر روی پروژه آموزش آنلاین ورزشی کار می کنیم که قرار است در سایتی مجـزا با نامی مناسب و تیمی حرفه ای شروع به کار نمایند. هم اکنون در حال نظر سنجی از مـردم تهـران، متخصصین هر حوزه مرتبط و سنجش منابع و الزامات اولیه هستیم. چشم انداز […]

پیام تولد پروانه

مسیر پروانه شدن، دغدغه های جوانی من

دیشب از نوشتن درمانی با پیش زمینه خستگی و بی حوصلگی نوشتم. امروز عصـر در سایت های خبـری، به دنبال نتایج انتخابات و مـرور خبـرهای دیگر بودم. ذهنم کشش لازم برای مرور و مقایسه خبـر را نداشت و متاسف می شدم برای مردمی که فقط این سایت ها را مــرور می کنند و می خوانند و […]

نوشتن درمانی 1

نوشتن درمانی! | نوشتار درمانی

نوشتن درمانی یا نوشتار درمانی چیست؟ چرا با نوشتن آرام می‌شویم؟ آیا نوشتن می‌تواند‌ برای ما آرامش و احساس خوب ایجاد کند؟ نویسندگی چگونه به ما کمک می‌کند؟ این‌ها سوالاتی هستند که تلاش کرده‌ام در متن پاسخی به آن‌ها بدهم.  این نوشته خاصیت درمانی دارد برای این روزهایم. بی ساختار و بی سر و ته! […]

روز مهندس چرا مهندس نیستم

روز مهندس و مهندسی که «مهندس» نیست!

با آنکه مهندسی کامپیوتر خوانده ام، اما خودم را مهندس نمی دانم و امروز را هم بی ارتباط به خود می دانم. هرچند پیامک هایی برای تبـریک «روز مهندس» دریافت کردم. واقعا چه کسی را باید مهندس بدانیم؟ مهندس چه ویژگی‌هایی دارد؟ یک خاطره:  چند روز قبل با خانمی که حقوق دانشگاه تهران می خواند، […]

خاطره خرید سه کتاب از دختر دستفروش

خرید کتاب از دخترِ بازاریابِ دست فروش در محل کارم

جلوی باجه ایستاد، آرام و با لبخند. پرسیدم کاری داری؟ گفت: مشتـری را راه بیاندازید من صبر میکنم. چند دقیقه بعد نشست جلوی صندلی باجه و با معرفی خودش به عنوان فروشنده کتاب گفت: کتابهایی را همراه خود دارم که اگر تمایل داشته باشید، نشان تان بدهم. در آن لحظه به هیچ عنوان از دلم […]

مزایای مشتری عصبانی معترض و پرخاشگر

مزایای مشتری عصبانی،پرخاشگر،معترض و کم سواد!؟ بخش اول

چگونه می‌توانیم با مشتریان خود به خوبی رفتار کنیم. به ویژه مشتریان عصبانی و خشمگین که حسابی خود را حق به جانب می‌دانند؟ یک کارمند چه روشی برای برخورد انتخاب کند خوب است؟ نکته: یک زمانی من کارمند موسسه اعتباری ثامن و سپس بانک انصار بودم که بعدها بدلیل تمرکز روی معلمی و آموزش استعفا دادم […]

ترانه ای برای صلح سوریه

فیلمِ ترانه دختر سوری برای صلح سوریه

امشب دیدن این ترانه اشک هایم را جاری کرد. دختری سوری که برای سوریه می خواند. با اشک هایش اشک ریختم و برای صلح دعا کردم. برای روزهای خوبی که همه ما، حق بهره مند شدن از آن را داریم. فیلم (ویدیوی) این ترانه می توانید در اینجا به صورت آنلاین مشاهده کنید: . . […]

نگاه کارمندی

«نگاه یک کارمند» عنوان جدیدی در نوشته ها

امشب نتیجه چند روز فکر کردن و بررسی موضوع «نوشتن به عنوان یک کارمند» به ثمر نشست و عنوان جدیدی برای نوشتن یافتم. مطالب، ایده ها و افکاری در زندگی من هستند که منِ کارمند دائما با آنها دست به گریبانم یا هر روز با آنها مواجه می شوم. دوست دارم و علاقمندم که آنها را […]