در روزهای گذشته که از هنر خیابانی ایده ای برای ایجاد بورس نقاشی و گذرگاه هنر گفتم، دوباره مسیرم به سمت خیابان انقلاب تا ولیعصر افتاد. ایده من : بورس نقاشی و گذرگاه نقاشها امیدوارم وقت بگذارید آن را بخوانید. اتفاقا با دوستی همراه بودم که رخ اش را برایم نقاشی کرده بودند، دوباره دو […]
Author Archives: سجاد سلیمانی
در این بخش شمامی توانید بخشهایی از کتابِ آیا تو آن گمشدهام هستی نوشتهی خانم بارابار دی آنجلس را بخوانید: . بخشی از کتاب آیا تو آن گمشدهام هستی؟ من اخیرا برای گروهی از مردم یک سخنـرانی عمومی داشتم و همانطور که در پایان آن عصر تصاویر کتابها را نشان می دادم، زن جوانی در […]
در بخش اول با عنوان «چاق شدن من چه ربطی به تعداد زیاد بخشنامه های سازمان کاری من دارد» من داستان چاق شدن خودم را گفتم و اینکه چگونه من توانستم با آموزش های کوتاه و گاه به گاه، دانش خودم را افزایش بدهم و به مقابله با چاقی بپردازم. چون این مطلب در ادامه مطلب […]
چند روز قبل این نوشته را در جایی دیگر نوشته بودم و در شبکه های اجتماعی هم پخش شد. حس و حال خوبی داشتم و این ایده به نظرم رسید که ما میتوانیم برای گردشگری شهری از هنر و هنرمندان کمک بگیریم. این ایده تنها از ذهن ِ یک شهروند ِ علاقمند به توسعهی کشور […]
قبل از این بگویم چه شد، چه کردم و اکنون در چه «حالی» هستم، شما را دعوت میکنم به مشاهده و خواندن مطلب زیر: .. کافیست کلمه ناامیدی و یا ناامید را در گوگل جستجو کنید، آنچه می بینید را در ذهن بسپارید. . کلمه طوفان فکری را هم مورد توجه قـرار دهید. ما در […]
امروز قم بودم. با یکی از دوستان خوبم قرار داشتم. بعد از سه چهار ساعت قدم زدن و گپ زدن و صحبت کردن در مورد همه چی، رسیدیم حرم حضرت معصومه. نشستیم داخل حیاط روی فرش هایی که پهن شده بود. داشتم صحبت می کردم که چشمم تو چشمش افتاد. زل زده بود به ما […]
. عنوان خاصی برایش ندارم. اما خیلی دوست دارم بدانم دقیقا به چه چیزی فکر میکند. شاید هم فکر نمی کند، این کارگر شهرداری، برای رفع خستگی، فقط نگاه می کند! عکسهایی که میگیرم را با عنوان «لحظه نگار» منتشر میکنم. اگر دوست داری سری به آن بزنید.
مقدمه ۰: این نوشته شلخته است! در آینده به بازنویسی آن و تمرکز بر بخش هایی از آن خواهم پرداخت. آنچه پیش روست، نوشته ایست که یکباره تصمیم به نوشتنش گرفتم به این نیت که دیگر بر این خاطره متمرکز نـشوم و به آن اینچنین فکر نـکنم. مقدمه ۱: درس، یادگیری زبان، ورزش، آموزش های […]
نمی خواهم بگویم اگر بند بند شوم، باز هم شریک می خواهم. اما با تمام شکست هایی که در شراکت داشته ام، با همه باختن ها برای شریک و کار تیمی، اما همچنان شیفته شراکت و کار تیمی هستم. تمام همتِ من داشتن شرکا و شریک ِ همسـو، برای رسیدن به آرزوها و اهداف است. […]
قدم زدن در کتابفروشی و ورق زدن کتابهای مختلف، یکی از علایق عجیب من هست که هم احساس ِ آرامش و خوبی پیدا میکنم و هم در لابلای این پرسه زدن های گاه به گاه و طولانی، با موضوعات و مطالبی نو و جدید آشنا می شوم. من اسم باربارا دی.آنجلس (به انگلیسی: Barbara De Angelis […]