Category Archives: روزنوشته‌ها

من هیچ‌وقت مجری نبودم، هرچند سخنرانی کردم، تدریس داشتم. اما اولین اجرا رو هفته قبل، در «تدکس دانشگاه تهران – TEDx University of Tehran » تجربه کردم. شوک اول: فردا صبح، موضوع: شهرمتمدن اون هم به این صورت که شب مراسم بچه‌های تدکس، تماس گرفتند و گفتند فردا صبح برنامه است، نپرس چرا ولی مجری […]

چند جمله کوتاه در مورد رقص به ذهنم رسید که بگم و دعوت از همه برای رقصیدن، حالا هرکجایی که هستید و هرکاری که میکنید و در هر موقعیتی. در واقع میشه عنوان این پست رو چنین چیزهایی هم نوشت: چرا باید برقصیم؟ چرا رقص و رقصیدن اهمیت داره؟ آیا رقصیدن اشتباهه؟ تن و بدن […]

وسط خاورمیانه، جایی که تفکرات ضد زندگی و ساختن و مرگ پرستی و ضد آباد کردن دنیا بیداد می‌کنه و آدم‌های تندرو با مغزهای متعفن، بهشت دنیا رو جهنم می‌کنند تا یه روزی به رویای بهشت آخرت برسند، ما وظیفه داریم به هر بهانه، عشق و دوستی و محبت رو جشن بگیریم و رقص و پایکوبی کنیم، وگرنه سیاه پرستان کهنه‌پرست، دنیای ما […]

کوتاه ولی عمیق و دردآور در میانه ی مهمانی و شلوغی، در کنجی خلوت، با مرور گذشته و کارهای انجام داده، این جمله ها درباره موفقیت به ذهنم میرسه که در ادامه به صورت عکس نوشته براتون آوردم. درباره موفقیت های بی ارزش سوال مهم و شاید متناقض اینه: موفقیت چه زمانی بی ارزش میشه […]

بعضی از توییت ها (همون ایکس خودمون) رو دوست دارم اینجا هم ثبتش کنم، مثل این یکی در مورد بیراهه رفتن آدمها در راه اندازی فروشگاه اینترنتی و پیج های کاری مثل اینستاگرام. توضیح کوتاه پیج بزن پولدار شو! چندبار اینو شنیدی؟ این نوشته کوتاه نقد چنین نگاهی هست. انگیزش بدون آموزش میتونه بخش مهمی […]

یک نکته مهم مدیریتی که همه کسانی که به نوعی مدیریت جزیی یا عالی بیزینسی رو بعهده دارند روش فکری مدیریت است که باید بهش توجه کنند اینه: بیزینس، ادامه فکر کارآفرینه؛بیزینس، تلاش می‌کنه ادامه فکر صاحب و مدیرانش باشه. یعنی چیزی که اون فکر میکنه رو بسازه، اونطوری بشه. چند مثال ساده از روش […]

دوباره 14 آبان شد و تولدبازی وسط پاییز شروع شد 🙂 با همه چالش‌ها، اصل زندگی برام لذت‌بخشه.. چند تا اصلی که باهاش زندگی میکنم رو برای روز تولدم می‌نویسم:‌ یک) می‌دونم گرفتار جبر تاریخی/ژنتیک/جغرافیایی هستم. میدونم هرگز برخی موارد برای من دست‌یافتنی نیست، اما چراغ امید درونم شغله‌وره و برای حداقل فرصت‌ها، حداکثر تلاشم رو می‌کنم.و از معجزه پذیرش برای […]

قرار کاری بود و پشت میز شام نشستم و کیفم رو کنارم روی زمین موکت شده گذاشتم، چند ثانیه بعد، یکی از کارکنان رستوران اومد و این شکلی با یک قلاب ساده، کیفم رو از میزم آویزون کرد.‌ رستوران لاکژری ،طبقه بیست و یک، مشرف بر کل پایتخت، پذیرایی عالی و طراحی فضا هم خوب، […]