فیلم دوازده مرد خشمگین مشاهده کامل همراه دوبله فارسی و تحلیل شخصیت‌ها

فیلم ۱۲ مرد خشمگین دوبله فارسی – فیلم درمانی: آموزش مذاکره، اقناع کردن و صبر و مدیریت جلسه

زمان مطالعه: ۱۶ دقیقه

امروز می‌خواهم یکی از بهترین فیلم‌های پکیج فیلم درمانی خودم را خدمت شما عزیز معرفی کنم. فیلم سینمایی فوق‌العاده زیبا و خوش‌ساخت ۱۲ مرد خشمگین (۱۲ Angry Men) ساخته ۱۹۵۷ آمریکا براساس داستانی تلویزیونی به همین نام و به کارگردانی سیدنی لومت .

اکنون ما به محتوای این فیلم کار داریم و می‌خواهیم ببینیم چنین فیلمی چه آموزه‌هایی برای ما خواهد داشت و چرا باید این فیلم را ببینید.

پوستر فیلم ۱۲ مرد خشمگین
فهرست محتوا: پنهان

درباره‌ی فیلم دوازده مرد خشمگین

دوازده مرد خشمگین شاهکاری در تاریخ سینمای جهان است و در لحظه ی نوشتن این متن در لیست ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما به انتخاب سایت Imdb در جایگاه ۵ قرار داشته که نشانی از استقبال بسیار بالا از این فیلم دارد.

من این فیلم با هدف آموزش دقیق انتخاب کرده‌ام. تلاش من این است که شما (مثل خودم) این فیلم را بارها و بارها مشاهده کنید و هر بار نکته‌های آموزشی که از آن یاد می‌گیرید را بنویسید و تمرین کنید.

در ویکی‌پدیا آمده است که:

همچنین شخصیت مثبت این فیلم (تصمیم گیرنده شماره ۸) در لیست پنجاه قهرمان برتر تاریخ سینما در بنیاد فیلم آمریکا (AFI)، در رتبه ۲۸ قرار دارد

ویکی‌پدیا

این شاهکار سینمایی در هنگام رونمایی در گیشه موفقیت چندانی به دست نیاورد اما به مرور جایگاه اصلی خودش را در میان همه‌ی فیلم‌های تاریخ سینما پیدا کرد.

این فیلم هم‌اکنون در بسیاری از کلاس‌های مذاکره به عنوان یک منبع درسی شناخته شده است. همچنین بسیاری از اساتید از آن برای آموزش صبر و داشتن حوصله، پیدا کردن قدرت اقناع و… هم استفاده می‌کنند.
من در ادامه بخش‌های مهمی از آموزش‌های این فیلم را به شما دوستان عزیزم خواهم گفت.

مشاهده فیلم ۱۲ مرد خشمگین با دوبله فارسی

در این بخش می‌توانید این فیلم را با دوبله‌ی فارسی مشاهده کنید:

قبل از خواندن ادامه متن، توجه داشته باشید که….

توجه داشته باشید که من این فیلم را همراه دوبله‌ی فارسی منتشرکرده‌ام. پیشنهاد می‌کنم قبل از خواندن همه‌ی متن ِ من، یکبار این فیلم را کامل تماشا کنید و سپس بقیه‌ی متن را بخوانید. در این متن فلیم لو رفته و اصطلاحا اسپویل-Spoil می‌شود و شاید لذت دیدن ِ آن را کاهش بدهد.
پس از یکبار تماشای این فیلم می‌توانید متن مرا بخوانید و برای چندین بار این فیلم را به دقت تماشا کنید. لازم بود بگم یه وقت نگید نگفت مزه فیلم پرید !

چرا حتما همه‌ی ما باید این فیلم را ببینیم؟

تا این لحظه که من در حال نوشتن این متن هستم، دوبار فیلم را دیده‌ام و براساس این دوبار نکته‌هایی که به ذهنم رسیده را خدمت شما می‌گویم. البته با خودم قرار گذاشته‌ام که حداقل ۵ بار این فیلم را تماشا کنم و هربار هم نکته‌هایی که یاد می‌گیریم را بنویسم.
اینجا چندتایی از آنها را برایتان می‌آورم اگر شما هم نکته‌هایی غیر از این یاد گرفتید ممنون می‌شوم برای من بنویسید تا در کنارهم بیشتر یاد بگیریم.

چه نکته‌های مهم و آموزش‌هایی در دیدن فیلم دوازده مرد خشمگین وجود دارد؟ چطوری نگاهش کنیم خوبه؟ من برداشت‌های خودم رو میگم…

فیلمی مخصوص آموزش مذاکره و گفتگو – مدیریت جلسه و کنترل خشم

اگر بخواهم برای این فیلم تنها یک عنوان آموزشی بدهم می‌توانم بگویم یک فیلم بسیار کامل برای آموزش مذاکره است. تک به تک رفتارهای مرد شماره ۸، بر اساس اصول رفتاری و قواعد بازی مذاکراتی است. از مدیریت جلسه تا ایجاد بحث و پیش‌بردن گفتگوها و اثبات تک به تک ِ آموزش‌ها، همگی از قواعد بازی ِ مذاکره است.

در اینجا فعلا قصد ندارم که همه‌ی آموزش‌های مرتبط با بحث مذاکره را آموزش بدهم، اما برای اینکه ذهنِ شما درگیر محتوای خوب آن شود، چند نکته را بیان می‌کنم:

قبل از شروع جلسه آرام بود

شخصیت اصلی فیلم که قهرمان داستان ما هم هست، اصلا نشان نمی‌دهد که با چه هدفی وارد اتاق شده است. یکی از اصول مذاکره هم این است، قبل از شروع جلسه و مذاکره نباید انتظار قطعی از جلسه را داشته باشیم.

به این آرامش پیش از جلسه توجه بالایی کنید. شلوغ‌کارها الزاماً برنده‌ی پایان مذاکره نیستند.

مذاکره هرچقدر هم که مهم باشد، یک بازی است. ما معلوم نیست که در مذاکره‌ها برنده هستیم یا بازنده،‌ باید با کمال آرامش و متانت در جلسه حاضر باشیم. بر افکار و اعصاب خودمان متمرکز و مسلط باشیم.

پیش از جلسه باید صبور باشیم، آرام و با حوصله‌ی همه‌ی مدارک، حرف‌هایی که قراره بزنیم، همه‌ی دلایلی که داریم و پیشنهاداتی که می‌خواهیم بدهیم و همه‌ی امتیازاتی که دوست داریم بگیریم را باید در ذهن مرور کنیم. حالا یه پسری که می‌خواهد پیشنهاد ازدواج بده باشه یا مدیرعامل یک کمپانی بین‌المللی یا اخراج یا استخدام شغلی.

بیایید با همدیگر حرف بزنیم

رفتار او شاهکار است، در اولین گام بدون اینکه دلیل مخالف خودش را در مقابل اکثریت مطلق بیان کند، در کمال احترام و آرامش، همه را به گفتگو و صحبت کردن دعوت می‌کند. حتی نمی‌گوید که چه دلایلی دارد. فقط به طور کلی می‌گوید: ارزش صحبت کردن دارد.

این همان نکته‌ای است که بسیاری از ماها می‌توانیم از آن یاد بگریم. برای شروع یک مذاکره و گفتگوی سازنده، می‌توانیم «دعوت به صحبت‌کردن» کنیم بدون آنکه کسی حس کند ممکن است منافعی را باخت بدهد. وقتی گفتگو شروع شد، ما گام اول را برداشته‌ایم وحالا می‌توانیم تلاش کنیم.

همه‌ی دلایل خودش را رگباری نگفت

اگر دقت کرده باشید مرد شماره ۸ به هیچ عنوان همه‌ی دلایل خودش را به یکباره روی میز نمی‌گذاشت و تک به تک آنها را بیان می‌کرد. شاید بتوان گفت «سیاست کالباسی» و یا «گام به گام».

برای مثال صدای قطار و چاقوی شبیه به چاقوی قتل و… را یک‌دفعه بیان نکرد. هر کدام را به موقع و سرفرصت مناسب مطرح کرده و وارد فاز مذاکره می‌شد.

در هر مرحله تنها و تنها «یک موضوع» را مطرح می‌کرد. تنها یکی از «دلایل خودش» را می‌گفت و تا این بحث تمام نشده، وارد بحث دیگری نمی‌شد. این یک شاهکار تربیتی است که همه‌ی ما به آن احتیاج داریم.

در بند بعدی در موردش بیشتر می‌گویم…

وارد هیچ بحثِ غیرمرتبطی نمی‌شد

یکبار که با جدیت برگه‌ی نقاشی را مچاله کرد. به هیچ عنوان در فرصت مذاکره و گفتگو، اجازه نمی‌داد بحث حاشیه‌ای پیش بیاید. تمرکز کامل روی موضوع.

شاید برای بسیاری از ما که عادت داریم در جلسات وارد بحث‌های حاشیه‌ای شویم، این تمرین بسیار دشواری باشد. مرد شماره ۸ اینجا برای ما الگو است. می‌خواهیم او را ببینیم و از او یاد بگیریم. دیگران همیشه وارد حواشی غیرمرتبط می‌شدند اما این مرد نه. ما هم به اونگاه می‌کنیم.

دقت کنید، قبل از هر جلسه (رسمی یا دوستانه) چند دقیقه‌ای برای ایجاد صمیمیت و شناخت حداقلی و ایجاد فضای خوب برای گفتگو و مذاکره لازم است در مورد بحث‌های حاضیه‌ای مثل نرخ ارز، گران شدن خانه، وضعیت بد جامعه و حکومت، تیم فوتبال و… صحبت کنیم. این خوب هم هست. اما در میانه‌ی جلسات تا می‌توانیم باید از آنها دور شویم و تمرکز بالایی روی موضوع اصلی داشته باشیم.

احتمالا بقیه‌ی افراد این کشش را نخواهند داشت. اشکالی ندارد. همانطوری که در فیلم می‌بینیم، مرد شماره ۸ در موقع استراحت، آرام و ساکت بود و وقتی هم دیگران بحث‌های حاشیه‌ای راه می‌انداختند (که یک نوع استراحت مغزی هم هست) وارد بحث آنها نمی‌شد و آن را بهم نمی‌ریخت. ما هم می‌توانیم اجازه بدهیم در جلسات طولانی بقیه چند دقیقه صحبت بی‌جا بکنند و بعدش برگردند دور میز. استراحت‌های چند دقیقه‌ای لازم است.

تفاوت یقین و تعصب

تفاوت یقین و تعصب

فهم و درک این متن می‌تواند تحولی در روابط ما با دیگران باشد. به گمان ِ من، مرد شماره هشت، می‌توانست تفاوت یقین و تعصب را به خوبی نشانمان دهد. من درباره‌ این جمله چند خطی در این آدرس نوشته‌ام.

نشان نمی‌داد که خیلی باهوش و زرنگ هستم…

یکی از اشتباهات یا ناشی‌گری‌های افراد در مذاکره و گفتگو این است که در ابتدا خودشان را بسیار بالاتر، زرنگ‌تر و قوی‌تر و حرفه‌ای‌تر نشان می‌دهند. این روند «گرفتن امتیاز از مخاطب روبه‌رو» را به شدت کاهش می‌دهد چرا که افراد ناخواگاه گارد می‌گیرند و امتیاز نمی‌دهند!!

در فیلم اگر دقت کنید مرد شماره ۸ در کمال آرامش، هم‌سطح بقیه و گام به گام پیش می‌رود. اصلا خودش را نسبت به بقیه بالاتر نشان نمی‌دهد (در صورتی که به لحاظ فرهنگی و مالی و… قطعا از بسیاری از افراد دور میز بالاتر است).

توجه داشتن به اینکه هم می‌تواند برای همه‌ی ما درس‌های بزرگی داشته باشد. چه در مذاکره‌های عاطفی و چه بیزینسی و حتی دوستانه.

با گرفتن یک امتیاز یا اثبات ادعا، مغرور یا شاد نمی‌شد

توجه داشته باشید ما در هنگام مذاکره باید گام به گام حرکت کنیم. دلایل به مرور مطرح می‌شوند، در موردش صحبت‌ها می‌کنیم و نهایتا نتیجه‌گیری می‌کنیم و سپس وارد نکات دیگر می‌شویم.

در هر گام ممکن است ما امیتازی بدهید و یا امتیازی بگیریم. همانطوری که سیاست گام به گام را مرد شماره ۸ به خوبی اجرا کرد. اما رفتار بسیار حرفه‌ای او پس از هر امیتاز گرفتن، عادی بودن بود. اصلا خوشحالی یا رفتار عجیبی (حتی در گفتن این جمله: دیدی گفتم – من از اول می‌دونستم) نشان نمی‌داد. این رفتار بسیار حرفه‌ای و مفید است.

چرا که به مخاطب رو به رو این حس بد باختن و واگذاری امتیاز را نمی‌دهد (مثل نمک روی زخم نیست، که دیده نشود اما حسابی بسوزاند.)

با چند نفر اصلا هم‌صحبت نمی‌شود و مذاکره نمی‌کرد – انرژی متمرکز

اگر خوب به فیلم توجه کنید متوجه می‌شوید که مرد شماره ۸ به هیچ عنوان با مرد شماره ۱۰ و مرد شماره ۷ هم‌صحبت و دهن به دهن نمی‌شود یا بهتر است بگویم «انرژی خودش را برای مذاکره با آنها تلف نمی‌کند». چرا که دستاوردی نخواهد داشت. آنها ساختار و نظام فکری منسجم برای بحث کردن ندارند، به همین دلیل در مذاکره‌های جمعی، بهتر از از خیر آنها بگذریم.

حتی هنگام زمان استراحت و موقع صورت شستن هم که مرد شماره‌ی ۷ او را به سخره می‌گرفت، نه عصبانی می‌شد و نه با او بحث می‌کرد. اما دقت کنید که به او اطلاعات می‌داد و شغل خودش را همان‌موقع گفت. اما از بحث‌کردن با او پرهیز می‌کرد.

مرد شماره ۱۲ نهایتا به خاطر تزلزل افکارش، رای خودش را بر می‌گرداند. مرد شماره‌ی ۱۰ را هم نمی‌توانست به تنهایی قانع کند. دادزدن‌های بی‌منطق او باعث شد که نهایتا جمع او را محکوم کنند. امتیاز نهایی از او را هم مرد شماره ۸ به موقع گرفت و رایش را خرید.

در میان جلسه امتیازات و دلایل جدید را کشف می‌کرد

یکی از مسائل بسیار مهم در مذاکره این است که ما «دلایل اولیه و امتیازاتِ خودمان» را داشته باشیم (یا یادداشت بکنیم). اما مهم‌تر از آن این است که در میانه‌ی مذاکره و گفتگو، امتیازات جدید را بگیریم و از فرصت‌ها استفاده کرده یا فرصت‌سازی کنیم.

مدت زمان افتادن جسد و سرعت پیرمرد، عینکی بودن زن ِ شاهد و حتی «نحوه‌ی چاقو خوردن مرد» از جمله‌ی این‌ها بود. به خوبی حواسش به آنها بود، آنها گرفت و در تایید نگاهش استفاده کرد. مذاکره‌کننده حرفه‌ای در جلسه کاملا حاضر است.

در پایان جلسه آرام بود، یک برنده‌ی آرام

در پایان هم با تمام عزت نفس و اعتماد به نفسی که داشت، کت ِ رقیب اصلی خودش را بر روی دوشش انداخت و او را بدرقه کرد. ما باید بدانیم که یک مذاکره هرچقدر هم که جدی و بحث‌برانگیز باشد، باز هم یک مذاکره است و نه دعوای شخصی.

تحلیل فیلم 12 مرد خشمگین و آموزش مذاکره و روش‌های مذاکره و پایان دادن به جلسات.
این نکته خیلی خیلی مهمه که تربیت شده باشی و بلد باشی میز مذاکره را ترک کنی! یعنی موقع برد اونقدر ذوق مرگ نشی و موقع باخت مذاکره (یا امتیاز نگرفتن) مچاله نشی. احترام گذاشتن به مخاطب، سنجش خوبیه براش.

این مسئله را باید بیاموزیم و به عنوان یک فرهنگ ِ مطلوب، عمومی‌اش کنیم. از خودمان و خانه‌ی خودمان و در میان دوستان و همکاران خودمان باید شروع کنیم.

از همه‌ی شیوه‌ها برای استدلال حرف‌هایش استفاده می‌کرد — مثل نمایش دادن و تئاتر

برخی از مفاهیم را فقط نمی‌شود با حرف زدن استدلال کرد و دیگران را قانع کرد. مرد شماره‌ی ۸ و قهرمان داستان، در سه مورد به خوبی توانست روی حاضرین تاثیرگذار باشد:

خرید چاقو همانند چاقوی ِ صحنه قتل) به جای آنکه به دیگران اثبات کند از این چاقو به تعداد زیادی وجود دارد و فقط یک مورد نیست، درست یکی از همان را خریده و سرجلسه به موقع ارائه کرد.

استفاده از تجربه‌ی زیسته‌ی دیگران) باز هم به جای توضیحات فراوان در مورد اینکه صدای قطار که از نزدیک خونه رد میشه آدم رو کر می‌کنه، بحث رو طوری اداره می‌کنه که انگار داره می پرسه: کسی هست که خونه‌اش نزدیک قطار بوده باشه؟ و بین اون ۱۲ نفر یکی این تجربه رو داشته و میگه که آره، راسته، صدا به صدا نمی‌رسه.

نمایش – یا تئاتر) این هم از بخش‌های جالب بود. به‌جای آنکه در حرف بگوید پیرمرد آن خانه در آن سرعت بسیار کم امکانِ رسیدن به دم در را نداشت، صحنه را بازسازی کرده ادای آن پیرمرد ِ شاهد ِ قتل را در می‌آورد. نمایشی که بسیار موثر بود.

منابع آموزشی برای آموزش مذاکره

فیلم ۱۲ مرد خشمگین مخصوص آموزش مذاکره است

اگر هم علاقمند هستید که آموزش مذاکره را به صورت بهتر و جدی‌تری پیش بگیرید، من پیشنهاد می‌کنم استاد محمدرضا شعبانعلی و سایت متمم ایشان را دنبال کنید. درس‌های ایشان هم‌اکنون نامبروان و شماره یک مذاکره در ایران هستند.
برای نمونه شما می‌توانید فیلم‌های آموزشی رایگان محمدرضا را در این آدرس ببینید. (رایگان ثبت نام کنید و ۲۱ درس را ببینید). یا این فایل‌های صوتی آموزشی را رایگان بشنوید.

محمدرضا درباره‌ی این فیلم می‌گوید:

«بعید است بتوانید فیلمی را پیدا کنید که به اندازه‌ی «دوازده مرد خشمگین» بتواند در طول مدت‌زمان یک ساعت و نیم، تنوع شخصیتی و انگیزه‌های انسان‌ها را پیش روی شما نمایش دهد. اگر به حوزه‌ی شخصیت‌شناسی در مذاکره علاقمند باشید، یکی از بهترین گزینه‌های شما، فیلم دوازده مرد خشمگین، کار ارزشمند سیدنی لومت است. حضور دائمی این فیلم – به‌رغم قدیمی بودن آن – در دوره‌های مذاکره، کاربردی و اثربخش بودن آن را نشان می‌دهد».

شعبانعلی
سجاد سلیمانی

باز هم می‌خواهم در مورد آموزش‌های موجود در این فیلم برایتان بنویسم. اما پیشنهاد می‌کنم قبل از ادامه دادن، ابتدا با یک معرفی کوتاه از شخصیت‌های دوازده‌گانه فیلم و ویژگی‌هایشان فضایی کلی در ذهن‌مان ایجاد کنیم.

معرفی شخصیت‌های فیلم

در این قسمت درباره‌ی هر شخصیتی که در فیلم حاضر نقش‌آفرینی کرده است، یک معرفی کوتاه خواهیم داشت که از ویکی‌پدیا استفاده کرده‌ام:

شخصیت شماره ۱

سخنگوی هیئت منصفه. وی که شغل اصلی‌اش مربیگری فوتبال است، فردی مصمم است که به خوبی جمع را کنترل می‌کند

شخصیت شماره ۲

فردی باهوش و منطقی ولی کوچک‌اندام با صدایی زیر که همیشه مضطرب است

شخصیت شماره ۳

این شخص حسابی می تواند روی اعصاب ما رژه برود! شخصیت شرور فیلم: پدری ناراحت، مستبد، کله‌شق و خودرای. دارای تن صدای بسیار بلند، که مدام کنترل خود را از دست می‌دهد؛

شخصیت شماره ۴

شخصیتی منطقی، خونسرد، و مطمئن از خود؛ کارگزار سهام تحلیلی، که فقط با حقایق سروکار دارد؛ کم تحت تأثیر قرار می‌گیرد؛ و تاجای ممکن کوتاه صحبت می‌کند

شخصیت شماره ۵

این شخصیت که در محله های پایین‌شهر به‌دنیا آمده و بزرگ شده، می‌تواند تفاوت‌ها را به خوبی نمایش دهد. فردی مؤدب و خونسرد.

شخصیت شماره ۶

یک نقاش خانه. سرسخت ولی محترم و پای‌بند اصول.

شخصیت شماره ۷

فردی کاسب، طرفدار ورزش، بی‌تفاوت، سطحی، و بی‌علاقه به بررسی‌ها.

شخصیت شماره ۸

شخصیت شماره ۸ قهرمان داستان است که ما بسیار از او خواهیم آموخت. این نقش را هنری فوندا بازی کرده است. در فیلم او یک مهندس معمار است،‌  اولین کسی که به بی‌گناه بودن رأی می‌دهد و بقیه را نیز متقاعد می‌کند.

شخصیت شماره ۹

پیرمردی خردمند و هوشیار؛ دومین نفری که به بی‌گناهی رای می‌دهد. دقت‌ها و ریزبینی‌هایش در فیلم تحسین‌برانگیز است.

شخصیت شماره ۱۰

فردی بددهن، تحمیل‌کننده و متعصب با باورهایی خاص و سنتی که به دیده‌ی تحقیر به دیگران نگاه می‌کند. صاحب گاراژ هم هست.

شخصیت شماره ۱۱

ساعت‌سازی اروپایی که به تابعیت آمریکا درآمده. فردی بسیار باسیاست و مؤدب، که سخن ِ زیبایی دارد.

شخصیت شماره ۱۲

توجه دارید که در فیلم دوازده مرد خشمگین ایشون (آقای روبرت وبر) اسلحه ندارند و عکس آرشیوی است. اما در کل، شخصیت این فرد می‌شود: فردی دودل و دمدمی‌مزاج؛ که حرف‌هایی هوشمندانه و کنایه‌آمیز می‌زند.

اشتباهات شخصیت‌ها در مذاکره و گفتگو

در این بخش می‌خواهم برخی دیگر از نکته‌های غلطی که افراد حاضر در فیلم از خودشان نشان می‌دادند را بنویسم.

خیلی مهمه که بتونیم فیلم ۱۲ مرد خشمگین را تحلیل و بررسی کنیم و اشتباهات آنها یاد بفهمیم

به ترتیب شماره‌هایی که بالا مشاهده می‌کنید، هر فرد را با شماره‌ی خودش می‌گویم:

اشتباهات مرد شماره ۳

عکس این آقا رو هم میارم که توجه بیشتری داشته باشید به اینکه در مورد کدوم یکی حرف می‌زنیم:

فریاد زدن و گوش نکردن – اشتباه بزرگ!

این آقا به همراه مرد شماره‌ی ۱۰ هنر عجیب‌غریبی در گوش‌نکردن به حرف‌ها داشتند. (شنونده بودند، اما دقت کافی برای فهم ِ اطلاعات رو به خرج می‌دادند). برای همین هم نمی‌توانست مستندات ارائه شده را کنار هم بچیند و استدلال کند.

مذاکره و گفتگو، جای احساسات بازی نیست!‌

اگر دقت کنید یک‌جای فیلم این آقا عکس ِ پسرجوون ِ خودش رو که به‌خاطر دعوا رفته ودیگه برنگشته رو نشون میده. این کار اشتباهه. ما مسائل شخصی و درونی زندگی خودمان را نباید هرکجا افشا کنیم.

تحلیل فیلم ۱۲ مرد خشمگین و نکات مهم آن - اشتباهات در مذاکره.
اینجا اون قسمتی هست که بی‌دلیل و بی‌هدف داره سفره‌ی دلش رو وسط مذاکره باز می‌کنه.

خودافشایی قواعد ِ خاص خودش را دارد. در یک میز مذاکره بسیار جدی (که البته ایشان هم یک قطب مهم مخالف هستند) نمایش اشتباهات گذشته‌ی خودمان و احساساتی شدن، می‌تواند یک نقطه‌ی ضعف باشد. من کاری ندارم به اینکه اون پسر قاتل بود یا نه، بالاخره این مرد مخالف روند مذاکره بود که در نهایت علاوه بر اینکه فشار افکار جمع باعث شد رای خودش رو بگردونه، یک دلیل مهم دیگه دیدن عکس ِ پسر خودش و احساساتی شدنش بود. مورد که می‌تونست اصلا رخ نده. (روند مذاکره را باید در فضایی غیراحساسی پیش برد).

اشتباهات مرد شماره‌ی ۱۰

مرد شماره‌ی ۱۰ که گاراژدار پیری هست چند تا اشتباه مذاکراتی و گفتگویی داشت که دوست دارم آنها را اینجا تیتروار برایتان بنویسم.

توجه داشته باشید که چینش چنین شخصیت‌هایی کنار هم، بسیار هنرمندانه انجام شده است و هر یک از آنها به دقت تمام شخصیت خود را بازی کرده‌اند:

توهین به شخصیت و ناخودآگاه طرف

مرد شماره‌ی ۱۰ این اشتباه را با چند بار تکرار کرد. ببینید رفتار حرفه‌ای ما در مذاکره با آدم‌هایی که مقابل ما هستند (و ما آنها را نمی‌شناسیم) این است که چیزی نگوییم که احتمالا به ناخودآگاه و شخصیتِ پنهان آنها بربخورد. مرد شماره ۱۰ چند بار تکرار می‌کرد که “این‌ها بچه‌های پایین‌شهر هستند و تربیت نشده‌اند و اصلا آدم نیستند! با همه‌ی این‌ها باید برخورد جدی کرد”.

اتفاقی که اینجا می‌افتد این است که همانطوری که مشاهده کردیم به شخصیت پنهان ِ مرد شماره ۵ برمی‌خورد چرا که او از بچه‌های پایین‌شهر است و او را حسابی بهم میریزد. این اشتباه به‌کل روند ِ مذاکره‌های ما را در هم می‌پیچد. مراقب باشید که در مواجهه با آدم‌ها هرچیزی و هرلحنی را بکار نبرید (حالا اینجا مرد شماره ۵ گفت که من پایین‌شهری هستم – اما در مذاکره‌های واقعی افراد بدون اینکه بگویند با شما می‌جنگند و مذاکره را خراب می‌کنند).

برای مثال رفته‌اید به یک اداره‌ی دولتی دستگاه یا خدماتی بفروشید. کافیست از دهن‌تان در برود که مثلا «کارمند جماعت….» خب همین یک جمله (احتمال دارد) سیستم اعصاب و ناخودآگاه مخاطب را به هم بریزد و برای اینکه نشانتان بدهد کارمند جماعت یعنی چی، قرارداد شما را لغو می‌کند!

داد زدن بی‌دلیل – تکرار حرف‌های بی‌خود

مرد شماره‌ی ۱۰ به شدت داد می‌زد (در صورتی که جو اتاق و صدای بقیه یک نرمال خاصی دارد). و در هرباری که باختی روی می‌دهد، بلند شده و حرف‌های تکراری، بی‌ربط و دلبخواهی را بلند بلند تکرار می‌کند که نه مخاطبی دارد و نه هدفی. این شیوه یکی از غلط‌ترین و بی‌خودترین روش‌های صحبت کردن و «بودن» در یک جمع است.

مرد شماره‌ی ۳ هم این ناتوانی از کنترل خشم و نابلدی در گفتگو را حسابی به نمایش می‌گذارد.

پیشنهاد – آشنایی با مدل ذهنی و رفتار بزرگان جهان

در راستای درک بهتر این فیلم و آموزش‌های آن می‌خواهم چند نمونه‌ی دیگر را خدمت شما معرفی کنم. این موارد را در ماه‌های قبل در سایتم منتشر کرده‌ام که اینجا می‌تواند به شدت به ما کمک کند و آموزش‌های دریافتی را در مغز ِ ما تثبیت کند.

عهد کردن با خود — دهها بار این فایل صوتی را بشنوید

این فایل صوتی ۲ دقیقه‌ای را ده‌ها بار بشنوید. من خودم این فایل صوتی را ضبط کرده‌ام اما بارها و بارها آشنا شنیده‌ام.

برای دیدن اطلاعات بیشتر در مورد این فایل و دانلود فایل صوتی آن و… کلیک کنید

دیدن فیلم سینمایی زندگینامه‌ی آبراهام لینکلن و چرچیل

همانطوری که می‌دانید آبراهام لینکلن توانست قانون برده‌داری را در آمریکا (و به تبع ِ آن در جهان) لغو کند. دیدن روند مذاکره‌های او، صبر و حوصله‌اش در پیشبرد بحث و تعاملش با آدم‌های دیگر به شدت آموزنده است. چرا که او مخالفان بسیار بسیار قوی‌تر در مقابل خودش دشت. (مرد شماره ۳ و ۱۰ مخالفان جدی ِ مرد شماره ۸ در فیلم هستند)

برای اطلاعات بیشتر و نکته‌های آموزشی که درباره‌ی هر فیلم نوشته‌ام، به لینک‌های زیر مراجعه کنید. پیشنهاد جدی من این است که برنامه‌ریزی کنید و هر دو فیلم را مشاهده کنید.

فیلم سینمایی آبراهام لینکلن – آموزش‌های آن
فیلم سینمایی وینستون چرچیل – نکته‌های آموزشی مهم آن

آشنایی با زندگینامه چوئن لای – از رهبران بزرگ چین

پیشنهاد جدی من این است که این فایل صوتی را که به زندگینامه چوئن لای، قدرت مذاکراتی او، وسعت دیدش، چند بعدی دیدن مذاکره و شناخت طبع بشر و قدرت تعامل بسیار بالای او پرداخته شده است گوش بدهید.

توجه کنید که اوایل صحبت‌ها کمی تاریخ و سیاست هست اما چند دقیقه بعد، این مغز ِ اصلی فایل را خواهید شنید. من خودم بالای ۵۰ بار این فایل را گوش کرده‌ام.

فایل صوتی دوم – پیروزی فکر بر عصبانیت + متن این صحبت‌ها

سایر نکته‌های آموزشی فیلم

در این بخش می‌خواهم علاوه بر نکته‌های بالا چند نکته‌ی آموزشی از شخصیت‌های فیلم را به شما عزیزان بگویم. این‌ها برای من جالب بوده‌اند و شاید برای شما هم جالب باشد.

داشتن نگاه بلند مدت

یکی از آموزه‌های اصلی مرد شماره ۸ این بود که به دورنمای رفتارها و صحبت‌های خودش و دیگران فکر می‌کند و خیلی در همان بحث‌ها گیر نمی‌کرد. داشتن نگاهی روبه‌جلو می‌تواند اعتماد به نفس ما را افزایش داده و دقت و کیفیت رفتارهای ما را تنظیم کند.

در همین رابطه پیشنهاد می‌کنم فایل صوتی – نگاه دراز مدت و سرنوشت را بشنوید.

مدیریت جلسه خوب بود

جلسه توسط مرد شماره یک به خوبی مدیریت شد. ضمن اینکه در جدل‌ها وارد نمی‌شد، رای نهایی خودش را با استقلال می‌داد. قاطع، کم‌صحبت و جدی و متین بودنش، کمک می‌کرد جلسه در کل آرامش داشته باشه.

آرشیو فیلم درمانی + معرفی بهترین فیلم‌ها

اگر برایتان سوال شده که فیلم درمانی چیست و چگونه می‌تواند به ما کمک کند؟ و اینکه آیا واقعا اثری هم می‌تواند دیدن فیلم داشته باشد، پیشنهاد می‌کنم نوشته‌ی بلند مرا همراه نظرات یک روان‌پزشک مطرح بخوانید تا دلایل اینکار برایتان شفاف‌تر شود:

فیلم درمانی چیست؟ چگونه به ما کمک می‌کند؟ همراه معرفی رده‌های سنی فیلم‌ها

همچنین اگر علاقمند هستید که به لیست کامل فیلم‌های من و بهترین آثار سینمایی دسترسی داشته باشید پیشنهاد می‌کنم روی لینک زیر کلیک کنید:

آرشیو فیلم درمانی + لیست بهترین آثار سینمایی ایران و جهان

این فیلم در پکیج‌های زیر دسته‌بندی و معرفی شد:
پکیج امیدواری و ضدافسردگی و سخت‌کوشی و مبارزه با تنبلی
پکیج آموزش زندگی زناشویی و خانوادگی
— پکیج آموزشی نوجوانان و جوانان

فیلم درمانی یا فیلم تراپی مدرسه زمان به همراه معرفی بهترین فیلم های تاریخ سینما به همراه تحلیل و نکات

نکته‌های حاشیه‌ای فیلم

در بخشی‌ دیگر هم می‌توانم به فیلم بپردازم. برای نمونه این ها:

جای خالی زنان

به طوری ذهنم درگیر این موضوع بود که واقعا چرا هیچ شخصیت زنی در فیلم وجود ندارد و این دنیا این‌همه مردانه به تصویر کشیده شده است! ای کاش حداقل یکی دو نفر از این ۱۲ نفر خانم‌ها با شخصیت‌های متفاوت بودند تا روند آموزشی آن کامل‌تر می‌شد. این را بعنوان یکی از ضعف‌های فیلم می‌بینم.

(شاید هم نقطه قوت فیلم هست و می خواهد جای خالی زنان را در جامعه‌ی تصمیم‌گیر نشان بدهد. به هرحال فیلم قدیمی است و زنان در آن دوان جایگاه‌های امروزی را نداشتند)

لطفا به این مطلب امتیاز دهید 🙂
[Total: ۱۰ Average: ۴.۲]

25 thoughts on “فیلم ۱۲ مرد خشمگین دوبله فارسی – فیلم درمانی: آموزش مذاکره، اقناع کردن و صبر و مدیریت جلسه

  1. بهروز ارشدی says:

    سلام
    من تا حالا فیلم ها را با این دید نگاه نمی کردم.خیلی خوشحالم که توانستم به صورت کاملا اتفاقی با سایت شما آشنا شوم فیلم را دیدم کاملا تاثیر گذار بود و از همین الان دارم بکار میبنم و اثرات مثبت اش را در روحیه و عمل کردم را میبینم.
    در فیلم چندین بار پنکه را روشن کردند ولی روشن نشد و زمانی که چراغ روشن شد پنکه نیز روشن شدن و برداشت ام از فیلم این است که بعضی مسائل ها دو راه حل پیوسته دارد یعنی اول باید چراغ روشن شود تا برق بیاید و بعد پنکه روشن شود .

  2. Hosna says:

    با سلام. بسیار لذت بردم از مطالعه نقد و رویکردهای هوشمندانه و ظریفتون و بسیار مشتاق تماشای این فیلم شدم. حتی چند نکته ای رو نام بردین که خود من هم در مذاکرات متاسفانه رعایت نمی کردم. مفید و اموزنده. موفق باشید

    • سجاد سلیمانی says:

      ممنون از توجهتون – خوشحال میشم بعد از تماشای فیلم، نقدی یا نکته‌ای هم اضافه کنید تا از شما هم یاد بگیریم و اینجا ازتون یادگار بمونه.

  3. مریم says:

    سلام
    با اینکه زیاد اهل فیلم دیدن نیستم اما به پیشنهاد جناب آقای سلیمانی مشتاق شدم که این فیلم رو ببینم. و الان خوشحالم که این کار رو انجام دادم. چون از دیدنش هم خیلی لذت بردم و هم خیلی آموختم. و قطعا سعی می کنم یکبار دیگه ببینمش و به دیگران هم پیشنهاد کنم که ببینن. مهمترین مطلبی که از این فیلم گرفتم این بود که با صبوری و متانت میشه هر مذاکره ای رو برد.

    • سجاد سلیمانی says:

      ممنونم از اعتمادت مریم جان. ای کاش وقت کنی به صورت دقیق و موردی بتونی برامون بنویسی یادگرفته‌هات چیه؟ (مثل صبوری و متانت). دیگه چی؟ پُره این نکات…

      • حسن says:

        ایشون خواهر شما هستن؟ مریم جان؟؟ مهم نیست نظر من منتشر بشه یا نشه اما یک شخصیت سالم به زن مردم نمیگه جان

        • سجاد سلیمانی says:

          معنی «جان» در فرهنگی که توش بزرگ شدی نمی‌دونم چیه
          تعریف «شخصیت سالم» بر اساس تربیت خانوادگی شما، مبنا و معیار رفتارهای من نیست.
          من بر اساس پیش‌داشت‌ها و تربیت خودم و فضای موجود و با هدف آموزش بهتر و در متنی مکتوب، تشخیص می‌دهم این شکل از دیالوگ درست هست

          یک روان‌درمانگر متخصص می‌تونه در این مورد بهتون کمک کنه. (اگر یه زمانی بهش مراجعه کردید اینم بگید که من رفتم یه مطلبی رو که چند هزار کلمه بود خوندم هیچ واکنشی ندادم ولی توی یکی از کامنت‌ها اون زیر، به یک کلمه به نام «جان» در گفتگوی بین صاحب ِ سایت با یکی دیگه دوتا کامنت نوشتم – اینجوری بهتر متوجه عمق فاجعه میشه).

  4. فاطمه خواجه حسنی says:

    سلام،من ۲ بار فیلم ۱۲ مرد خشمگین رو دیدم،خیلی هوشمندانه دیدگاه های مختلف رو به تصویر کشیده بود و نکته مهمی که ازش یاد گرفتم،این بود که در حین مذاکره باید اینقدر هوشمندانه و بادرایت عمل کنیم تا به نتیجه برسیم و بتوانیم مدیریت اوضاع و افراد حاضر در جلسه رو به دست بگیریم و اینکه مراقبت کنیم تا رشته اصلی از دستمان فرار نکند و نیاز میبینم که ۳ بار دیگه هم ببینم این فیلم فوق العاده رو.سپاس از سجاد بابت به اشتراک گذاری یافته هایش🙏💐

    • سجاد سلیمانی says:

      فاطمه جان با توجه به شناختی که ازت دارم، خیلی به این آموزه‌ها و نگاه نیازمندی.
      چالش‌هایی که در تعامل با آدم‌ها داشتی، می‌تونه اینجا سناریوسازی بشه و بتونی فکر کنی اگر دوباره به اون روابط با آدم‌ها برگردم چجوری برخورد می‌کنم.
      دوست دارم بشنوم ازت. این آموزه‌ها کجا و چقدر قراره به کارت بیاد.

  5. محمدرضا says:

    اولا باید بگم که فیلم فوق العاده ای بود اما برای کسانی که به چشم یک کلاس درس بهش نگاه کنند. یک چیزی که همون اول خیلی به چشم من اومد شخصیت ۲ و حرف هاش بود. اینکه شاید خوب فکر میکنه اما توانایی بیان کردن دلایلش رو نداره.
    در مورد قهرمان داستان هم من فکر میکنم شخصیت شماره۹(پیرمرد) قهرمان واقعی داستان هستش. درسته نفر اولی که مقاومت کرد در مقابل نظر بقیه شماره۸ بود، اما اگه حمایت شماره ۹ نبود قطعا شماره ۸ هم سرد میشد. اتفاقی که برای خیلی از ماها رخ میده. خیلی از جاها نظرمون با نظر جامعه فرق میکنه و ایده های بی نظیری در ذهنمون داریم اما وقتی مطرحشون میکنیم و مخالفت هارو میبینیم کنار میکشیم. اما در اینجاست که اگه یک نفر پیدا بشه و حداقل برای نظر ما ارزش قائل بشه و از ایده ما حمایت کنه قطعا انگیزه مقاومت در برابر بقیه مخالفان رو بهمون میده. در اخر فیلم هم دیدید که تیر خلاص رو شماره ۹ به تیم مقابل وارد کرد.

    • سجاد سلیمانی says:

      خیلی ممنونم. نکته‌ی خوبی گفتی محمدرضا : “اما برای کسانی که به چشم یک کلاس درس بهش نگاه کنند.
      اینجاست من می‌خواهم بگویم دقیقا منظور و هدف من از فیلم‌درمانی همین بوده که کلی لیست فیلم دادم.
      من قبول دارم که شخصیت ۹ (و حتی ۳) هم قهرمان هستند؛ اما درواقع ضدقهرمان هستند! ببین آخرش قراره ازت این سوال رو بپرسم: دوست داری مثل کدوم یکی از این‌ها باشی؟

  6. Maral says:

    سلام،بنظرم آرامش در مذاکره خیلی خوبه ک منجر به نکته سنجی در قهرمان داستان شده و البته جبهه نگرفتنش یجورایی با نشون ندادن نظر قطعی خودش یا به اصطلاح پوکر فیس بودنش و اینکه شاید بقیه هم درست بگن، بقول خودش احتمالاً، تونست ۱۱ مرد دیگه رو هم به فکرکردن و سنجیدن شرایط وادار کنه،شرایطی که گاه خیلی از ما انسانها از روی ظواهر یک موضوع داوری و قضاوت میکنیم که مسائل زیادی در دل موضوع نهفته که با بی توجهی و سرسری گرفتن و سهل انگارهایی که شاید ب چشممون نیاد باعث مرگ یک زندگی بشیم، امیدوارم بتونیم از بدیها بگذریم و عجولانه قضاوت نکنم و از زندگی کسی روزنامه وار نگذریم، به امیدعدالت واقعی #عاللهم عجل لولیک الفرج

    • سجاد سلیمانی says:

      بله, آرامش بر خود را من اینجا از این عبارت استفاده می کنم: «مسلط بودن بر خود»
      چنین توانایی، محصول سالها تربیت و تمرین است و به سادگی به دست نمی‌آید.

      پیشنهاد می‌کنم کلیپ دو دقیقه‌ای که داخل متن گذاشتم (عهد با خود) را ببنی، حرف‌های بسیار خوبی برای یادگیری به ما دارد، البته به شرط تمرین کردن و بارها تکرارش.

  7. محمد says:

    سلام
    منم فیلم رو دیدم
    خیلی جالب بود
    جالب تر اینکه فیلم برای سال۱۹۵۳ هست و اینکه اون موقع تو اون اتاق جلسه دستگاه آبسرد کن بوده اونم دقیقا مثل آبسرد کن های الان
    دقیقا ۶۷ سال پیش ما حتی به دنیا هم نیومده بودیم

    • سجاد سلیمانی says:

      محمد واقعا تو این فیلم تونستی به این تکنولوژی فکر کنی؟ این فیلم سرتاسر تکنولوژی (فکری و ابزاری) هست. بگرد ببین دیگه چه چیزی گیرت میاد.

  8. Soheila says:

    هرکسی این فیلم رو ببینه اگه عمیق باشه چیزی که به ذهنش میاد صبوری و بادرک بودن همون مرد شماره ۸ میاد تو ذهنش.
    بدون اینکه وارد بحث های جنجالی جمع بشه همه رو به چالش دعوت کرد
    و شاید اصلا خودش هم به این همه جزئیات دقت نکرده بود…و همش حدس میزد

    اما با این کارش بقیه آدمای جمع رو به فکرکردن و حرف زدن حتی شده دوکلمه درمورد اون پسره واداشت .
    و بااینکارش همه اون ۱۲ نفر بجای اینکه عجولانه تصمیم بگیرن، مجبور شدن وارد یه بحثی شن که غیر منطقی و بدن دلیلی داشتن یه نفر رو محکوم میکردن.
    و برخورد و حرف زدن مرد شماره ۸ خیلی حرفه ای بود بنظرم !
    هیچوقت مطمئن حرف نمیزد، بحث های بیخود نمیکرد، رشته ی کلام خودشو حفظ میکرد، و اینکه بقیه رو بدون هیچ تنشی به یه بحث تنشی زا دعوت کرد خیلی جالب بود

    • سجاد سلیمانی says:

      ممنون ازت سهیلا. می‌خواهم یک نکته رو بگم: ما وقتی به صورت ریز وارد کشف مثال‌ها می‌شویم و روی اونها تمرکز می‌کنیم «یادگیری عمیق» رخ میده و من هنگامی که زندگی واقعی و چنین شرایطی قرار می‌گیرم، توانایی این را خواهم داشت که این تکنیک‌ها و روش‌ها رو بکار بگیرم.
      موردی و ریز و دقیق باید بتونی مثال‌های مهم ذهنت رو کشف کنی دخترگل..
      یادت باشه قبلا در مورد نوشتن و اهمیت اون با هم صحبت کردیم. شاید اینجا وقتش باشه که حوصله‌بگذاری و مکتوب‌کردن آموخته‌ها رو تمرین کنی…

  9. حسین طارمیلر says:

    من تا این لحظه فیلم رو دو بار دیدم. یک بار سال ۹ سال پیش و یکبار سه روز پیش. و مطمئنا باز هم دوست دارم ببینم. به قول فیلم باز ها فیلمی که ارزش سه بار دیدن نداشته باشه ارزش یک بار دیدن هم نداره. این فیلم دقیقا فیلمیه که میشه بارها و بارها دید و ازش خسته نشد و درسهای متفوت هم گرفت. هم در حوزه مذاکره و هم در حوزه ارتباطات بین فردی موثر و روانشناسی و حتی جامعه شناسی و تاریخ و اسطوره شناسی.

    نکته قابل تامل برای من در این فیلم بیش از هر چز توانمندی شخصیت پردازی نویسنده است. توجه کنیم که این فیلم سال ۱۹۵۷ و ساخته شده و کلا در یک اتاق ضبط شده. وبدون این که آدمها رو در محیط های مختلف قرار بده اوج و فرود ویژگی های شخصیتیشون رو به چه زیبایی نشون میده. نکته دوم که به نظرم ارزش دیده شدن داره اینه که این فیلمو با همه محدودیت هایی که در فضا داره همزمان چند موضوع رو به موازات هم و گاهی فقط در پس زمینه ذهن مخاطب پیش میبره.
    به عنوان مثال این فیلم میتونه در کل با عدم نمایش یک زن در هیئت منصفه یک اعتراض جدی به بدنه نظام قضایی آمریکا و بلکه حتی اکثر نظامهای قضایی جهان وارد کنه. و همزمان حتی نشاندهنده عصاره و تاریخ چند هزار ساله قضاوت شورایی در جهان باشه. من حتی این سوال جدی برام پیش آمد که یک هیئت منصفه ۱۲ نفره می تونه اینقدر مساله داشته باشه شما ببین مفاهیمی مثل دموکراسی و همه پرسی چقدر باگ و سوراخ منطقی میتونن داشته باشن.

    جداً که میشه این فیلم رو ساعتها بررسی کرد رودرسهای آموزنده ای از توش در آورد.

    • سجاد سلیمانی says:

      سپاس از دقت و توجهت حسین جان. ببین از ده‌ها عنوان و بُعد میشه به این فیلم (همونطوری که گفتی تکنیک فیلم‌سازی و…) هم بهش پرداخت.
      اما دوست دارم بیای کنار من بشینی و از زاویه‌ی نگاه من به فیلم نگاه کنی: تعامل در روابط انسانی – به ویژه مذاکره فشرده و سنگین

      اینجا هم امیدوارم بتونی تمرکز و بارها دقت کنی تا ایده‌های ناب‌تری (از این بُعد که گفتم) پیدا کنی. ماها خیلی به این آموزه‌ها محتاجیم پسر

  10. احمد صادقی says:

    تحلیل خوبی بود. اینکه تمام ۱۲ مرد هیات منصفه رو از لحاظ رفتارشناسی و تیپولوژی معرفی کردی نکته مثبتیه و من جایی ندیده بودم.
    ای کاش از زوایای دوربین هم چیزی مینوشتی. اینکه چطور کارگردان با تغییر لنز یا فاصله کانونی، حس فشار مذاکره رو به بیننده منتقل میکنه. و اینکه با استفاده از رعد و برق و صدای باران، دود سیگار و فضای دم کرده، حس قفس رو له بیننده منتقل میکنه و خودمون هم دچار کلافگی و گرما میشیم و دوست داریم زودتر رای هیات منصفه صادر بشه و بریم دنبال کارمون.
    قرار گرفتن در همچین محیط تنگ و فشار جمعی برای تصمیم گیری، میتونه به آدم بفهمونه که زمان در موقعیت های مختلف چقدر متغیره و میتونه کند یا تند بگذره…

    • سجاد سلیمانی says:

      احمدجان ممنونم ازت. راستش رو بخواهی (همونطوری که در یک کامنت دیگه گفتم) میشه از ده‌ها بُعد به این فیلم نگاه کرد. اما هدف من فقط دیدن این «توانایی تعامل با آدم‌ها در شرایط دشوار» بوده.
      این کار ناقص هست؛ اما به ما یاد میده تمرکز کنیم و نکته‌های دقیق‌تری یاد بگیریم ازش.

  11. کسری طاهرخانی says:

    گر بخواهیم نگاهی سینمایی و دور از جامعه شناسانه به فیلم دوازده مرد خشمگین داشته باشیم، باید بگوییم که شدت اهمیت قضاوت و رای دادن و استرس و اضطرابی که از پی آن می‌آید، با زبان سینمایی نیز در فیلم ارائه می‌شود.
    در ابتدا، یازده مرد، به راحتی رای بر گناهکار بودن محکوم می‌دهند، رفته رفته که فیلم پیش می‌رود و مجبور به نگاهی دوباره به جریان قتل می‌شوند، بر اهمیت تصمیمشان آگاه می‌شوند و در طی این امر با شدت گرفتن مخالفت‌ها و بحث ها، شرایط را بحرانی می‌کنند. این استرس و بحران در تحلیل و نقد فیلم دوازده مرد خشمگین خود را در درجه دما نشان می‌دهد که به عنوان موتیفی در فیلم بیان می‌شود. هوا گرم است و گرم تر می‌شود و این مردان نیز لباس هایشان از عرق هایشان خیس می‌شود و شرایط برایشان سخت تر می‌شود.
    این موتیف گرما نیز به بیانی دیگر، نشان از اهمیت موضوع و گرم شدن موضوع و حرارت انتخاب می‌دهد.در نقد فیلم دوازده مرد خشمگین نباید از قلم انداخت که نام این اثر نیز طعنه‌ای به مردانگی می‌زند و به نوعی آن را زیر سوال می‌برد. همان طور که می‌دانیم در اساطیر و در تاریخ جوامع، تفکر و قضاوت، امری مردانه محسوب می‌شود. کار قضاوت نیز بر عهده‌ی مردان بوده است و هنوز هم در برخی از کشور ها، زنان حق و اجازه‌ی قضاوت را ندارند. حال در این فیلم ما با دوازده مرد که از قضا خشمگین هم هستند، رو به رو هستیم که باید قضاوت و داوری کنند.

    اما داوری آنها در محکوم کردن مضنون بسیار سریع و با توجه به ظواهر صورت میگیرد. این خود انتقادی به وضعیت قضاوت مردان است. نام فیلم نیز خشمگین را در کنار مرد آورده است، طعنه‌ای است به قضاوت مردانی که نه تنها بر اساس عقل و منطق نیست، بلکه بر اساس احساس خشم می‌باشد.

    حال آنکه می‌دانیم یکی از دلایل ممنوعیت زنان برای قصاوت، احساساتی بودن آن‌ها شمرده می‌شود. فیلم دوازده مرد خشمگین به طور ضمنی بیان می‌دارد که مردان هم از روی احساس خشم تصمیم میگیرند و با سوژه‌ای احساسی برخورد می‌کنند و لزوما از روی عقل و منطق داوری نمی‌کنند. همان طور که پیشتر گفته شد، تنها مرد هشتم است که رای بر بی گناهی مضنون می‌دهد.در شمایل فیزیکی این مرد با بازی هنری فوندا Henry Fonda کلیشه‌ی مردانگی یازده مرد دیگر را نمی‌بینیم. چهره‌ی او آرام و متین است. اندامش به نسبت دیگر مردان ظریف و لاغر است. همچنین ظاهری آراسته تر را داراست. در مقابل او، مرد دیگری وجود دارد که به شدت مخالف عقیده‌ی اوست و تا آخر بر رای خود باقی می‌ماند و آخرین نفراتی است که رای بر بی گناهی محکوم می‌دهد.

    ظاهر او دارای کلیشه‌های مردانگی رایج است. هیکل بزرگی دارد. لباس هایش نامرتب تر است و در برخی جاها دست به خشونت و نزاع نیز می‌زند. در انتهای نقد فیلم دوازده مرد خشمگین باید گفت در این اثر با ارائه‌ی چنین سوژه‌ای و تقابل چنین مردانی، نگاهی که جامعه به مردان دارد را مورد انتقاد قرار می‌دهد و به نوعی دعوت می‌کند که داوری و نگاه دیگری نسبت به قضاوت مردان داشته باشد.

    تحلیل فیلم ۱۲ مرد خشمگین از سیدنی لومت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.