دیروز رخدادهای ویژه و بسیار ویژهای را تجربه کردم، آمدم خانه و مشغول چرخیدن در اینستاگرام شدم، البته نه در میان کسانی که پیگیرشان هستم، بلکه در صفحهی جستجو در میان پیشنهادات اینستاگرام و احترام علاقمندیهای شبکهی اجتماعی من، که برای من هم نمایش داده میشد. کمتر میشود برای این بخش وقتی ویژه بگذارم، حسابی چرخیدم و چیزهایی به ذهنم رسید، استراحتی کردم و متنی کوتاه در کانال تلگرام خودم منتشر کردم با این محتوا:
.امروز کلی اتفاقاتِ خفن برای من افتاده، کلی در اینستاگرام چرخیدهام و هر پیجی که فکرش را بکنید، نشستهام و دیدهام به این نتیجه رسیدهام که «دنیا همهچی داره» اما تو باید تشخیص بدی که «چیهستی، کجا میخواهی باشی» وقتی این را مشخص کردی به آن «همه» نه میگویی و زندگی خودت آغاز میشود...
فایل صوتی:
چند دقیقهای گذشت، دیدم نه! گفتهام، ولی آنچه را که باید میگفتم، نگفتهام. به همین سبب بهجای نوشتن متنی دیگر، گوشی موبایل را برداشتم و شروع به ضبط کردن یک فایل شنیداری (صوتی) کردم و بداهه و در پایان شب (و با همهی محدودیتهایی که در بیان نمونهها داشتم) صحبتی کوتاه را ضبط کرده و در کانال ارسال کردم. این صدای ضبط شده را هم به علاقمندان تقدیم میکنم، اگر وقت داشتید، بشنوید:
نوشتههای مرتبط:
تلاش دارم این نوشته و این دیدگاه را طی ماهها و سالهای آینده بنویسم و این ایده را تکمیل کنم. به نظر میرسد نسلِ انسان، در دنیای مدرنِ کنونی اسیر امکانات و توانِ انتخابِ زیاد خود شده است. توهمی که یک سراب است و بیراههای بیش نیست. برای مطالعهی نوشتههای مرتبط میتوانید روی لینک زیر کلیک کنید:
سرطان همه ** چرا همه ما، همه چیزی را میخواهیم؟
پینوشتها :
- سایر نوشتههای روزانه مرا میتوانید در دستهبندی روزنوشتهها بخوانید و دنبال کنید.
- برای شنیدن فایلهای صوتی بیشتر هم میتوانید به بخش رادیو مدیریت زمان بروید که فایلهای صوتی را آنجا بارگذاری میکنم.
- برای دیدن ویدیوهای آموزشی، تلوزیون زمان را از دست ندهید.
آدرس کوتاه این نوشته: