نوشتن درمانی 1

نوشتن درمانی! | نوشتار درمانی

نوشتن درمانی یا نوشتار درمانی چیست؟ چرا با نوشتن آرام می‌شویم؟ آیا نوشتن می‌تواند‌ برای ما آرامش و احساس خوب ایجاد کند؟ نویسندگی چگونه به ما کمک می‌کند؟ این‌ها سوالاتی هستند که تلاش کرده‌ام در متن پاسخی به آن‌ها بدهم.

 این نوشته خاصیت درمانی دارد برای این روزهایم. بی ساختار و بی سر و ته! اما مفید. یک دلنوشته یا روزنوشته درباره عنوان جالبی به نام «نوشتن درمانی». شما اینجا یک مطلبی را می‌خوانید که با کلمه‌های آن من درمان می‌شوم، اموخته‌ها و یادگیری خودم را مرور می‌کنم، کمی غر می‌زنم و به برنامه‌های آینده نیم‌نگاهی می‌اندازم و با آرامشی که به دست می‌آورم یک عکسی برای این مطلب انتخاب می‌کنم و در پایان در وب‌سایت خودم آن را منشتر می‌کنم. به همین سادگی. با هم مروری به آن داشته باشیم:

یک مثال و نمونه برای اینکه چگونه نوشتن حال مرا خوب می‌کند و کرد!

یک نمونه نوشتن درمانی

چند روزی هست که درگیرم. مطالعه و نوشتن هایم در حـــد بسیار بسیار اندکی رسیده، لــب ِ مـرز صفــر. گویی وقت نیست، یا کم هست یا اولویتی برای «نوشتن و خواندن» نیست. درگیرم با افکارم با کارهای نکــــرده، رویاهای دور و نزدیک، با «یاد ِ دوستان بجای خودشان» و گاهی هم غمگین برای این ها.

ایده ها و افکار و موضوعات بسیاری برای نوشتن دارم و در همین سایت در بخش «پیش نوشته ها» ذخــیره شان کرده ام. اما هنوز فرصتی برای نوشتن پیدا نمیکنم.

می‌خواهم از تجربه‌های خـرید ماشین‌ام بگویم و یک گزارش آنلاین درست کنم، از نگاهی که آغوش است بگویم، از محتوای پیامک های آموزشی این روزها یا از مدل ذهنی و فایل آموزشی بی‌نظیر آن که به تازگی آماده‌اش کرده‌ام و یا از  تجربه‌های من در نصب ِ تخته خلاقیت یا این اواخر از راه‌اندازی بخش رادیو مدیریت زمان و کتابخانه زمان و…. بگویم اما همه یا تعداد زیادی از آنها شده‌اند پیش‌نویس در بین نوشته‌ها و فرصت و حوصله‌ای برای تکمیل کردنش نیست.

.

حس و حالی که برای آن می‌نویسم

امشب یک و نیم ساعت وقت داشتم، دو سه منبع خواندم و الان هم این خط ها را می‌نویسم. می‌نویسم چون آرام می‌گیرم، زنده می‌شوم، خودم می‌شوم، امید دوباره می‌گیرم و دست‌هایم قوت می‌گیرد.

چندین کتابی که یکی دوماه گذشته خـریده‌ام، همچنان روی میز و کتابخانه‌ام تلنبار شده‌اند و فرصتی می‌خواهند که مطالعه شوند و عشق بازی کنیم، اما صدافسوس که فعلا نمـی‌شود. خودم هم آموخته ام که وقتی حال خوبی نـدارم، مطالعه نکنم. چرا که ذهنم آموخته که خواندن یعنی نشاط، لذت، اوج و سکوت لذیذ! نمی خواهم ذهنم شرطی شود که مطالعه یعنی حال خوب نـداشتن و لذت نـبردن. (این یکی از اصلی ترین دلایلی هست که وقتی حال ِ خوبی ندارم به اجبار پشت میز مطالعه به زور کتاب را نمی بلعم!)

مــذاکـره، استعدادیابی، تصمیم گیری، روانشناسی، خودشناسی از جمله حوزه‌هایی هستند که این اواخر تصمیم گرفته‌ام وارد مطالعاتشان شوم یا شده‌ام. بسیار لذت بخش هستند امیدبخش و کاربردی. البته کاربــردی را کسی درک می کند که عمـری مطالعه کند و به هیچ دردش نخـورد! یعنی اصلا به کارش نــیاید.

مطالعاتی که فقط دانش است و بس. مثل بسیاری از پژوهش های غیرکاربردی دانشگاه های کشور که فقط عنوان پژوهش را یدک می کشد و پول می‌خورند و نه کاربردی بودن را.

این روزها در محل کار هم به شدت درگیر افکار سازمانی و نیروهای پنهان و لابی‌های نامرئی هستم که وجود دارند و نه تنها کارهای بسیاری را انجام می‌دهند، بلکه به جد جلوی بسیاری از کارها و صداها و حرکت‌ها را هم می‌گیرند. تضاد منافع و سوگیری‌های پرچالش ِ خامش. 

گاهی به کافه رفتن و تنها شدن و نوشتن آنچه می اندیشم هم شده کار گاه به گاه من. (نوشته هایی بسیار ارزشمند که حتما روز های آینده به جد آنها را بررسی خواهم کرد.) برای همین هم این اواخر کتاب انسان و سمبولهایش اثر یونگ را گرفته ام. (قبلا گفتم چطوری خـریدمش) یا مثلا به سایت استادی مثل علیرضا شیری میروم و می‌خوانم.

.

هنر حذف کردن را لازم دارم…

برای داشتن وقت، شروع به حذف کردن کرده ام، حـذف تمام منابعی که مرا درگیر خود می کنند، تنها کسانی، کانالهایی، کتابهایی و دوستان و مکان هایی می مانند که این روزها اولویت هایی برایشان دارم یا برایم دارند، به بقیه واقعا و واقعا نمی رسم. فکر میکنم هنــر حذف کردن را خیلی زودتر از این ها باید می آموختم.

با همین نوشته کمی آرام ترم، ساعت از نیمه شب گذشته و صبح زود، شروعی دوباره اما تکراری خواهم داشت. به کلمه امید می اندیشم، به برنامه ریزی و حرکت در ابهام ؛ هرچند آرام.  «بلند فکرکـردن» یا «نوشتن درمانی» می تواند عنوان خوبی برای این پست باشد. کاملا بی سروته.

همین امروز نوشتن درمانی را آغاز کنید

شما هم نوشتن درمانی را امتحان کنید

به همین سادگی و با کلماتی که بالا مشاهده کردید، نوشتن درمانی آغاز می‌شود. شما هم می‌توانید این تجربه‌ی بی‌نظیر را داشته باشید. من برای شما یک پیشنهاد و روش فوق‌العاده کارآمد دارم: انتخاب یک چالش فردی.

بله، شما می‌توانید یک الگو برای عادت‌سازی و نوشتن درمانی خود داشته باشید، من در آدرس زیر این‌کار را انجام داده‌ام و با موفقیت توانستم از آن چالش فردی بیرون بیایم. شما را هم دعوت می‌کنم که این روش را تست کنید:

در لینک بالا به طور عملی با نحوه انتخاب یک چالش فردی آشنا می‌شوید و می‌توانید با شنیدن فایل‌های صوتی به طور کامل در روند اجرایی شدن آن قرار بگیرید. پیشنهاد می‌کنم حتما فایل‌های صوتی را بشنوید.

.

چند نکته برای شروع نوشتن درمانی:

 حتما مشخص کنید که کجا قرار است بنویسید، وبلاگ یا وب‌سایت یا یک فایل WORD داخل سیستم یا روی یک دفترچه‌ی کاغذی. «هرجایی شد می‌نویسم» اصلا توصیه نمی‌شود.

منتظر سرماه نشوید، همین امروز شروع کنید به نوشتن، حتی اگر ده روز به سر ماه مانده شروع کنید، پایان ماه یک جمع‌بندی کنید و تا پایان ماه‌آینده دوباره از نو آغاز کنید.

چی‌چی بنویسم؟ را رها کنید؛ از گزارش‌نویسی روزانه آغاز کنید. هر روز را گزارش کنید و آموخته‌ها و تجربه‌هایتان را بنویسید. این شروع بسیار خوبی خواهد بود.

بقیه را در فایل‌های صوتی به اندازه‌ی کافی توضیح داده‌ام.

.

آیا نوشتن می‌تواند به مدیریت زمان من کمک کند؟

اجازه بدهید به عنوان یک مدرس و معلم مدیریت زمان بگویم که: بله. نوشتن به شدت می‌تواند ذهن شما را منظم و افکارتان را دسته‌بندی کرده و ساختارمند سازد. ذهنی که بتواند به طور منظم فکر کند و منابع، توانایی‌ها، ارزش‌ها، استعدادهایش را دسته‌بندی کند و مشکلات و مسائل مهم ذهنش را اولویت‌بندی نماید، بهتر از دیگران می‌تواند زمان خود را مدیریت کند.

من در کلاس‌ها و دوره‌های آموزشی خودم تمرین‌های نوشتن برای بسیار از دوستان ارائه می‌کنم و خیلی‌ها را هم در چالش‌های ۳۰، ۶۰ یا ۱۰۰ روزه هر روز وبلاگ‌نویسی می‌برم که بارها شاهد بوده‌ام که چگونه این دوستان تغییر کردند و به ساختن زندگی و استفاده از توانایی‌ها و غلبه بر مشکلات خود مشغول شدند. این تجربه را از من قبول کنید.

به همین دلیل به شما هم پیشنهاد می‌کنم حرفِ منِ معلم در حوزه زمان و مدیریت زمان را قبول کنید و با توجه به آموزش‌هایی که در بحث انتخاب چالش فردی قرار داده‌ام، یک چالش فردی برای هر روز نوشتن انتخاب کنید. اگر سوالی بود انتهای همین متن پاسخگوی شما هستم. پیشنهاد می‌کنم دلایل من برای نوشتن و چرایی وبلاگ‌نویسی را هم مطالعه کنید.

نوشته‌های دیگر را هم ببینید:

شما می‌توانید همه‌ی مطالب مرا درباره‌ی نوشتن و نویسندگی و وبلاگ نویسی در آدرس زیر پیدا کنید و بخوانید:

نوشتن، نویسندگی، وبلاگنویسی – چرا و چگونه؟

.

روزنوشته‌های سجاد سلیمانی

. . .

آدرس کوتاه این نوشته:

http://zaman.link/ndr

7 thoughts on “نوشتن درمانی! | نوشتار درمانی

  1. زینب تقانی says:

    سلام” آقای سلیمانی عزیز متن نمونه‌ای که از نوشتار درمانی عنوان کردید بسیار عالی و شفاف بود. ممنون از شما

  2. طاهره سلیمانی says:

    سلام
    کارتان بسیار عالی است
    من‌هم یک مدرس نگارش هستم وعلاقمند به نگارش وتقویت این مهارت بی نظیر وپرفایده هستم براتون آرزوی موفقیت دارم
    در کلاسم هر روز غوغایی از اعجاز قلم برپاست
    موفق باشید

    • سجاد سلیمانی says:

      درود بسیار خوشحالم از آشنایی با شما طاهره خانم

      امیدوارم این فرهنگِ مکتوب (نوشتن و دریافت اطلاعات) با همکاری دسته‌جمعیِ همه‌ی فعالان صنعت آموزش، دراین کشور نهادینه شود.

      با مهر
      سجاد سلیمانی

  3. Pingback: چرا باید جدول زمانی و نقشه راه برای انتشار محتوا داشته باشیم؟ (دلایل و توجیهات) - سجاد سلیمانی

  4. Pingback: نوشتن همان فکرکردن است - سجاد سلیمانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.