یکی از فیلمهای تهی که دیدهام فیلم داستان های عامه پسند یا همان Pulp Fiction است. بدون محتوای ساختارمند و نمایش عریان خشونت (بدون دلیل) هرچند این فیلم توانسته نامزد جایزه اسکار شده و نخل طلایی هم ببرد، اما من از دیدن آن نه لذت بردم و نه توانستم با سناریوهایش همراهی کنم.
فیلم سروتهی هم ندارد، با تدوین و بریدن داستانها بهمدیگر (که آن را داستان غیرخطی) تلاش کرده که مخاطب را هیجانزده یا شگفتزده میکند. اما چندان موفق نیست.
برای نمونه شما می توانید فیلم فوق العاده ی Memento – یادگاری را ببینید و از داستان پیچیده و بسیار تکه پاره تر آن, لذت برده و با داستان همراه شوید (حتی پس از پایان فیلم هم درگیریم و این که بالاخره چی شد!)
البته در نهایت این شما هستید که میتوانید رضایت یا عدم رضایت خودتان را اعلام کنید. من تنها نظر شخصی خودم را میگویم و براساس باورها و نظام فکری خودم، فیلمها را دستهبندی و معرفی میکنم. خوشحال میشوم اگر این فیلم مورد پسند شماست، دلایلتان را برایم بنویسید.
پیشنهاد من به شما این است که برای دیدن فیلم های بسیار خوب و خوش ساخت و پرمحتوای دنیای سینما وقت بگذارید. لیستی را به همین جهت دارم به مرور به روز رسانی میکنم که در آدرس زیر قابل دسترس است:
آرشیو بزرگ فیلم درمانی (معرفی بهترین فیلم های تاریخ سینما)
این لیست احتمالا به شما در پیدا کردن فیلم های خوب کمک خواهد کرد.
با مهر
سجاد
راستش منم نزدیک بە سیزدە سال پیش فیلمو دیدم و خوشم نیومد اصلا. کلا کارهای تارانتینو رو دوست ندارم. فیلماش میخواد روزمرگی رو نشون بده اما به بدترین شکل ممکن یا ترکیب خشونت و کمدی مثل hateful eight که این دو اصلا با هم جور در نمیان مثلا میگن ترسناک کمدی، یعنی چی؟؟؟ یا تعلیق، تعلیق رو در کارهای هیچکاک باید دید. مثلا فیلم proof dead تارانتینو رو با فیلم the hitcher 1986 رابرت هارمون مقایسە کنید. اما پالپ فیکشن رو میخوام دوباره ببینم چون با گذر زمان برداشتها و دید از فیلم عوض میشه هرچند به نظرم احتمالا بازم خوشم نیاد. در کل همه چی سلیقیه ایه یکی آبی دوست داره یکی قرمز یکی طرفدار ژانر اسلشره یکی تریلر و دیگری کمدی و….
چیزی که تا حالا بهش دقت نکرده بودم و بعد از کامنت قبلی متوجه شدم، اینکه پوستر فیلم هم دقیقا شبیه یکی از همون مجله هایی هست که گفتم :))
نکته اینجاست که عنوان این فیلم کاملا اشتباه به فارسی ترجمه شده. پالپ فیکشن نوعی سبک داستانی هست که ۱۰۰ سال پیش در برخی مجلات ارزان قیمت و بی کیفیت امریکایی منتشر میشده و داستان ها سرشار از خشونت و جملات رکیک بوده معمولا داستان بی سر و ته داشته. پالپ فیکشن یه سبک هست که اتفاقا برخلاف ترجمه عنوان به فارسی، به هیچ وجه عامه پسند هم نیست!
حالا چرا من این فیلم رو دوست دارم؟ دقیقا به خاطر نداشتن همین ساختار تعریف شده و منظم و تکراری! اینکه انگار چیزی به اسم فیلمنامه وجود نداره و همه چیز در لحظه بوجود میاد و فیلم برداری میشه و بعد فراموش میشه. اینکه انگار داریم با کاراکترها زندگی میکنیم نه اینکه کاراکترها زندگی میکنن تا من لذت ببرم!
دقیقا همین حس رو با فیلم babylon هم داشتم.
نمیدونم، شاید اگه سخت نگیری و هدفمند نخواهی این فیلم رو ببینی، کمی شل کنی و لم بدی و به اصول و قواعد فیلم سازی و زندگی و … اهمیتی ندی و با هدف هدر دادن زمان این فیلم رو ببینی، اینکه با چشم هنر و نه تفکر منطقی به فیلم نگاه کنی، ممکنه ازش لذت ببری. سعی کن یه بار اینطوری فیلم رو ببینی، شاید خوشت اومد و مثل من که در ده پونزده سال گذشته سالی یکی دو بار این فیلم رو دیدم، تو هم ببینی.
اگه این کارو کردی و فیلم رو دیدی، اونموقع نظرت رو برام بگو.
راستش انقدر برام مهم نیست که دوباره بشینم پاش و براش وقت بگذارم
همین حد که یکبار برای همیشه دیدمش، کافیه.
ببین این طوری نیست
فیلم عالی است توش افراد مشهور بازی کرده . این نظر تو است
با این عکس که گذاشتی نمیشه جستجو جو کرد
منم از فیلم خوشم نیومد
من که لذت بردم ولی فکر کنم این مشکل از سلیقه شماست
نمیدونم اسمش رو میشه مشکل یا بحران یا فاجعه گذاشت؛
اما خب, سلیقه هم یکی از معیارهای انتخاب و نظردادن هست و اینجا باهاتون موافقم.
یکی از محدود فیلمایی هست که دیدم و بسیار خوشم اومد ازش
نوش
اگر دنبال هیجان هستید این بهترین فیلم تارانتینو نیست و جنگو و هشت نفرت انگیز و جکی براون شاید هیجان و تعلیق بیشتری هم داشته باشن ولی به هر حال همین غیر خطی بودن داستانش این سوال رو در ذهن بیننده ایجاد می کرد که این کاراکترها چطور قراره بهم ربط پیدا کنن. اینکه اول فیلم قضیش چی بود اخر فیلم پاسخ داده شد و یا صحنه ای که والاس در مقابل بوچ اومد یا حتی مواجهه ناگهانی بوچ و وینسنت هم از جمله قسمت های مهیج فیلم بودن یا… ولی این فیلم جذابیتش اصلا به این ها که گفتم هم نبود خیلی بیشتر از هیجان حرف داره. وقتی کارگردان در یک فیلم رو چیزی زوم می کنه یعنی منظور داره دیالوگ های رد و بدل شده بین وینسنت و جولز بحث نسبیت اخلاق و تاثیر باورها در زندگی ادم رو مطرح می کنه که خودش جای بحث غیر سینمایی مفصل داره. در دو جا جولز یک آیه می خونه ولی با دو برداشت متفاوت که همین برداشت متفاوت یک بار باعث کشته شون یه ادم میشه یه بار نجاتش. یا بوچ که به خاطر باور به تقدس اون ساعت تا اون حد خودشو به زحمت میندازه. یا تناقض های دیگه ای که بین حرف ها و رفتار وینسنت و جولز دیده میشه. ارزش فیلم در اینجاس که در قالب یک فیلم جنایی با زبانی بسیار ساده با شخصیت پردازی های عالی چنین مسئله مهمی گنجونده شده. که البته جای بحث خیلی بیشتری هم داره این فیلم فوق العادس و مدت طولانی جای بحث داره.
تارانتینو (اگر روزی روزگاری هالیوود و جانگو را حساب نکنیم )فیلم ساز نیست .قبلش یه چیزایی برای نسل بیت میساخت که شبیه موزیک ویدیو بود.تو بیست سال اخیر کم کم رشد کرد و یه چیزی از هنر فهمید.شما گفتی ممنتو، عامه پسند فرقی باممنتو و پرستیژ نداره هر سه تا آشغالن.گرچه نولان پدیدست (اونم به خاطر اول ، بی خوابی بعد بتمن و بعد دانکرک)و هنرمند و فیلم هایش هم به قول ادم هایی تو طبقه های نامعلوم زندگی میکنند انسانی و به آدمای مسن هم توهین نمیکنه .
تو حرف نزنی نمی گن لالی . بنده خدا تارنتینو می دونی چقدر جایزه دارع و بهترین فیلم ساز اکشنه
1 داش بلد نیستی انتقاد کنی نکن اون فیلم هر داستان و هر اتفاق که تویه اون فیلم میوفته نماد یه چیز در جامعه لان امریکاست
2 فیلم داستان عامه پسند یکی بهترین توصیف داستان رو داره
3 نقش های اصلی اون فیلم یعنی جان تراولتا و ساموعل ال جکسون به خواتر بازی عالیشون باعث شدن هم اون فیلم خیلیی بره بالا و اونا استعداد خودشونو نشون بده بلد نیستی نظر بدی نظر نده چاقو نذاشتن زیر گلوت
عرفان جان، «نظر دادن» به معنی تعریف کردن و به به گفتن نیست
هرکسی میتونه بر اساس فکر و تجربه ی خودش از فیلمی خوشش بیاد یا ازش متنفر بشه
برای من دیدن این فیلم، اتلاف وقت بود. حالا شما عاشق فیلم هستی عالیه
بجای اینکه به من بتوپی، دلایل خودت برای دیدن این فیلم و مزایاش رو بگو تا ازت یاد بگیریم، کلمات بدی که توی کامنتت بود رو پاک کردم؛ دوباره تلاش کن و دلایلت برای دیدن فیلم رو برای ما بنویس. اگر نه که مرسی.
خب اینها که شما گفتید خصوصیات فیلمهای تارانتینو هست.
منم به همین دلیل گفتم نظرم رو
این فیلم علی رغم اینکه درباره مسائل از هم گسیخته بحث میکند و به مذاق شما خوش نیامده باشد و من نیز در معرفی کردن آن به دیگران دچار تامل میشوم اما بنظرم نکات مثبتی هم داره که بستگی به طرز دید داره
مثلا
۱- برای مدیریت زمان و تصمیم گیری سریع شخصیت ولف برای من بسیار محترم و دقیقه و جذابه
۲- وضعیت تقدیر در زندگی و زمان مرگ حتی در زمانی که ۵ تیر شلیک میشود و نمیمیری و اینکه به طور اتفاقی در ماشین کشته میشی و اینکه باعث تحولات فردی در شخصی با روحیه گنگستری میشه و فرد فقط با حفظ آیه ای از انجیل متحول میشود و مسیر زندگیش عوض میشه
۳- مهم جلوه دادن بعضی خاطرات در زندگی انسانها مانند ساعت آقای بوچ که نزدیک بود برای برداشتنش کشته شود اما این ریسک رو پذیرفت و به منزل برگشت و چقدر همسرش رو دوست داشت که این موضوع رو به روی همسرش نیاورد و در ماشین باخودش غرغر کرد
۴- قسمت زشت فیلم که فرد همجنسگرا باعث شد دو نفر که با هم دشمنی داشتن در آنی میتوانند با هم متحد شوند و از یاد ببرند آنچه اتفاق افتاده
۵- شایعه ابتدای فیلم که باعث استرس وینست شده بود و او از همراهی همسر رئیسش میترسید
۶- دزدان ناشی ابتدا و انتهای فیلم که با نصیحت فرد سیاه پوست فیلم و متحول شده رستوران را ترک کردند
۷- در آخر هم ارتباط زندگی افراد مختلف با هم که مثل پازل انتهای فیلم کامل میشود
اما من هم این فیلم در اولویتم برای معرفی نیست چون مضامین و تصاویری دارد که خوشایند نیست.
اقا واقعا شما این فیلمو عالی توصیف کردید و همه ی ریز نکات اونو گفتید من بشخصه یه عادتی که دارم وقتی فیلمی رو میبینم میرم تو اینترنت و دربارش میخونم تا فیلم بیشتر واسم جا بیفته البته نه همه ی فیلم ها اما این توصیف شما واقعا ذهن منو دوباره به باز سازی اتفاقات فیلم برگردوند درکل ممنون