امشب می خواهم فیلم بروکلین (Brooklyn) ساخته ۲۰۱۵ را به صورت کوتاه معرفی کنم. البته این فیلم را میتوان از جنبهی روابط عاطفی و بلدیها و نابلدیهای شخصیت اصلی داستان هم به بحث گذاشت اما من صرفا به جنبهای پررنگ فیلم که مفهوم مهاجرت است میپردازم.
مسئلهی اصلی فیلم بروکلین
مهاجرت که با جهانی شدن برای همهی ما آشناتر از قبل میشود، چه بسا برای ما که در ایرانزمین ساکن هستیم به دلیل مشکلات عمیق، کشور خود را به سوی اروپا و آمریکا و… رها کرده میرویم یا حتی از شهرستانهای کوچک به استانهای بزرگ و پرامکاناتی مثل تهران حرکت میکنیم.
بروکلین هم درگیر این سختیهای مهاجرت و مسائل مربوط به خانوادهاش هست. یک جملهای از دکتر اوحدی شنیدم دربارهی مهاجرت و آویزهی گوش خودم کردهام:
آدمی یا باید عاشق مقصد باشد یا متنفر از مبدا که بخواهد مهاجرت کند
دکتر بهنام اوحدی
دیدن این فیلم را به همهی کسانی که قصد مهاجرت دارند پیشنهاد میکنم. صدالبته باید تصویر ذهنی خودمان را از ایرلند و اروپا و آمریکای امروز با گذشته تغییر دهیم و نگاهی نه به روابط انسانی داشته باشیم. در هر صورت، دشواریهای مهاجرت و ترک وطن سختیهای بسیاری با خودش دارد و برای کسانی که علاقمند یا مجبور به ترک وطن میشوند، این فیلمها میتواند کمکهای زیادی داشته باشد
دیدن فیلمهای بیشتر در آرشیو فیلم درمانی
اگر برایتان سوال شده که فیلم درمانی چیست و چگونه میتواند به ما کمک کند؟ و اینکه آیا واقعا اثری هم میتواند دیدن فیلم داشته باشد، پیشنهاد میکنم نوشتهی بلند مرا همراه نظرات یک روانپزشک مطرح بخوانید تا دلایل اینکار برایتان شفافتر شود:
فیلم درمانی چیست؟ چگونه به ما کمک میکند؟ همراه معرفی ردههای سنی فیلمها
همچنین اگر علاقمند هستید که به لیست کامل فیلمهای من و بهترین آثار سینمایی دسترسی داشته باشید پیشنهاد میکنم روی لینک زیر کلیک کنید:
آرشیو فیلم درمانی + لیست بهترین آثار سینمایی ایران و جهان
این فیلم در پکیجهای زیر دستهبندی و معرفی شد:
— پکیج امیدواری و ضدافسردگی و سختکوشی و مبارزه با تنبلی
— پکیج آموزش زندگی زناشویی و خانوادگی
— پکیج آموزشی نوجوانان و جوانان
بروکلین را گمانم دو سال پیش دیدم.
از جنبهی روابط عاطفی و بیان مشکلات مهاجرت، البته فیلم خوبی است. ولی راستش به مذاق من خوش نیامد. دلیلش این است که احساس کردم در سرتاسر فیلم، گونهای از تحقیر وطن به چشم میخورد.
این که شخصیت اصلی فیلم، در جایی به این نتیجه میرسد که: «مردم کشورم واقعا چه آدمهای مزخرفی هستند و بهتر است بروم به همان آمریکای متمدن و دیگر ریخت نحس این پیرزنهای فضول کار هرکس را نبینم» به گمان من، تنها بزرگنمایی ایالات متحده است.
احساس من در پایان فیلم، این بود که فیلمی شبیه فیلمهای تبلیغاتی شوروی دیدهام. مصداق بارز «ما خوبیم، و جز ما هرچه هست مزخرف و به درد نخور است!» (همین شعاری که البته در ایران خودمان هم زیاد به گوشمان میخورد و برایمان غریبه نیست)
اما به هرحال، همانطور که نوشتید، فیلم از جنبهی بیان مشکلات مهاجرت خوب و قابل تامل است.
پر حرفیام را ببخشید 🙂