New learning

تجربه من از درس «استعدادیابی» و «یادگرفتن تکمیلی» بر آن

شاید بارها و بارها از کلمه خودشناسی و استعدادیابی و استعدادشناسی شنیده بودم و هنوز هم می شنوم. حرفهایی که شاید بسیار هم جذاب بوده اند. اما امروز که فکر میکنم یقین دارم که کاربردی و راهگشا نـبودند و این مشکل، مشکلی عمومی در جامعه ما و جامعه جهانیست (هرچند برخی کشورهای توسعه یافته نزدیک به یک قرن هست آن را علمی آغاز کرده اند) .

سوالاتی اینچنینی حتما شما و اطرافیان و جامعه را درگیر خودش کرده است:

استعداد چیست؟   استعدادیابی چیست؟   استعدادهای من چیست؟  روش های استعدادیابی چگونه است؟  استعدادها را چگونه کشف کنم و پرورش بدهم؟ کجا آزمون استعدادیابی برگزار می کنند؟ مراکز استعدادیابی و ………..

به خاطر همین ندانستن و نشناختن مهارت ها و پتانسیل های فردی، انتخاب های غلط داشته ایم و موقعیت ها و روابط و تجربه های نادرستی را در زندگی انجام داده ایم. من هم مثل همه شما.

متمم (محل توسعه مهارتهای من) که زیر نظر استاد بزرگوار محمدرضا شعبانعلی اداره می شود، محلی است که طی ماه های گذشته همواره در آن حضور داشته ام و از آن بسیار آموخته ام. یکی از مهمترین درس هایی که در این سایت مطالعه کرده ام استعدادیابی بود. درسی که به نوعی باعث توقف من، فکر کردن به داشته ها و قابلیت هایم، سختی های بی خودی که کشیدم، رنج هایی که تحمل کردم، فرصت هایی که از دست دادم، شد.

چند ماه قبل این درس را شروع کردم و امروز افکار بهتری دارم، روزهای بهتری را تجربه می کنم و به نظرم آماده ام برای آینده ای بهتر با انتخاب ها و تصمیم هایی که خواهم داشت. با رد کردن و نه گفتن و یا قبول کردن و بسویش رفتن! با تمرکز و کاهش حاشیه ها و ایجاد مهارت.

علاوه بر اصل ِ موضوعِ استعدادیابی و زیرمجموعه ها و پارامترهایش، می خواهم یکی از مهمترین تجربه هایی که در این راه داشته ام، (و اکنون در حال انجام آن هستم) را بنویسم. در واقع امروز به هنگام خواندن مطلب روشهای نادرست متمم خوانی!  چنین دیدگاهی را در آنجا نوشتم و آن بهانه باعث شد با توجه به اهمیتی که برای من داشت اینجا هم کاملتر بنویسم و بعدها مرورش کنم.

اولویت بندی در متمم خوانی

متمم باتوجه به مطالب بسیار غنی که برای من داشت و دارد، اما بایستی اولویتی بندی شود. چون منابع زمانی و انرژی من برای خواندن آن محدود است. این موضوع بسیار مهمی بود و هست ، اما این اصل ِ ماجرا نیست.

من متمم را اولویت بندی کرده ام، یعنی پس از یکسال و اندی پرسه زدن در متمم، فهمیدم برای آموختن عمیق و نهادینه شدن آن و توانایی بکار بستن آموزش های کاربردی اش، باید با توجه به اولویت ها و نیازهای خود دروس آن را پیش بروم. در نتیجه یکی از درس های مهم اش (استعدادیابی) را انتخاب و شروع به مطالعه کردم.

چالش اصلی دقیقا از همین نقطه آغاز شد. یک درس انتخاب شده و برای من هم بسیار با اهمیت است، اما در پایان اولین دوره متوجه شدم که این درس را با اینکه خوانده ام؛ اما نیاموخته ام!! هنوز متوجه قصه ی استعدادیابی نـشده ام! هنوز توانایی درک استعدادهای خودم را نـدارم. هنوز نمی توانم با توجه به مجموعه استعدادهای خود، یکی دو مورد را انتخاب کنم و با تلاش آن را به مهارت تبدیل کنم و در نتیجه هنوز نمی توانم انتخاب های شغلی و مطالعاتی و زندگی داشته باشم. عملا من هنوز نیاموخته ام. و این درد داشت!

و من طی درگیر شدن با موضوع، تلاش می کردم بین آموخته های قبلی (حتی ناقص و نادرست خودم از مفاهیم استعدادیابی) و آموخته های علمی و درست جدید ارتباطی برقـرار کنم و با توجه به محیط بیرونی و خودم و کارهایم، درسها را بسنجم و بفهمم تا بتوانم آن را بکار ببندم.

تجربه من در این زمینه، در ابتدای راه است. آنچه توانسته ام انجام بدهم را می نویسم تا علاوه بر بهره مند شدن از معجزه نوشتن (به عنوانی یکی از راه های اصلی آموختن و فکر کردن) در آینده بتوانم این نقشه راه را تکمیل تر کرده و بهتر پیش ببرم.

آنچه در حال انجام آن هستم : 

blue_dot_small درگیر شدن با موضوع ِ مورد مطالعه و زندگی با آن در تمام لحظه های زندگی، یکی از اصلی ترین راه های آموزش است. و من شدیدا با این موضوع این روزها درگیرم. و تقریبا باعث شده همیشه به آن فکر کنم و تلاش کنم ربطی بین آنچه آموخته ام و انجام میدهم پیدا کنم. این شیوه اصلی من برای آموختن بوده است.

blue_dot_small سایت متمم واقعا قابل اطمینان و معتبر است. اما تلاش کردم به آن قانع نـشوم و منابع دیگری را هم مطالعه کنم. برای همین کتاب های زیر را تهیه کرده ام و در دست مطالعه دارم:

۱- کتاب  ۵ نقطه قوت برتر خود را بشناسید ؛ نوشته تام راث و ترجمه: امیر کامگار و مهتاب بیات ریزی

۲- کتاب موهبت درون شما ؛ دکتر کارولین لیف  درجمه دکتر شادی جهـرانی

۳- کتاب یافتن جوهـر درون ؛ نوشته کِن رابینسون و ولـو آرونیکا  ترجمه فرناز تیمورزاف

کتابهای فوق، می توان گفت منابع «کاملا مرتبط» برای موضوع استعدادیابی هستند، اما منابع «غیر مستقیم» هم وجود دارند که قبلا آنها را خوانده ام و امروز هم پیرو آنها قصد دارم درباره آنها را مرور کنم و یا جدیدا در دست مطالعه گذاشته ام. که من فقط به یک مورد آن اشاره میکنم : آفات متدولوژیک تفکر در ایران نوشته دکتر سریع القلم (البته مطمئنا این موضوع برای من بار معنایی مرتبط دارد و هرکسی می تواند در زمینه دیگری که موضوع اصلی آموختنش را پربارتر میکند وقت و انرژی صرف کند)

blue_dot_small روش بعدی من، فکر کردن به موضوع است. آن هم در دو حالت:  الف) در حین کار و مواجه شدن با مسائل و موارد مرتبط با استعداد و استعدادیابی و ب) انتخاب ساعت خوبی برای تفریحی مثل قدم زدن (که یک کاغذ و خودکار هم همراهم هست) و آنچه به ذهنم می رسد را در آن یادداشت برداری میکنم.   در گام بعدی برای همه این نوشته هایی که یهویی! یا با تمرکز بر ذهنم خطور کرده اند را در برنامه یادداشت بردای تلفن همراه ضبط یا ثبت میکنم تا علاوه بر فراموش نشدنشان، امکان توسعه و پیدا کردن ربط های دیگر هم فراهم شود.

البته یک کار دیگه ای هم که با همین ماهیت انجام می دهم، نوشتن در تخته وایت برد اتاقم هست. تخته ای که روی اون فکر میکنم و فکرهای من برای چند روز ماندگار میشوند و بعدها آرام آرام تکمیل شده و یا بهم مرتبط می شوند و راهی جدید میابم.

blue_dot_small و گام اصلی هم که به توصیه سایت متمم انجام داده ام، اختصاص یک دفترچه یادداشت به این موضوع و ثبت همه این افکار و آموخته و آموزش های مرتبط و تکملیی در آن تا در آینده علاوه بر داشتن یک منبع مناسب ِ (خود نوشته) بتوان به جمعبندی و مراجعه دائمی به آن، به نهادینه کردن دانش و سپس کاربست آن اقـدام کرد.

امیدوارم در مسیر جدید آموختن، خود را و گلهای مسیر زندگی را هم فراموش نکنم. اشتباهی که قبل تر ها انجام داده ام.  و امیدوارم در مسیر پیش رو، فـردی دارای چارچوب و مفید برای خود و خانواده و جامعه باشم. 

.

پی نوشت اول: انتخاب ِ الگو و منبع و استاد درست ؛ یکی از مهمترین دلایل سرعت و موفقیت و مسیر ماست. که باید در انتخاب آن دقت کامل را داشت. میتوان با مشورت با بزرگان به این منابع دسترسی داشت یا با  مطالعه و وقت زیاد سپری کردن و تشخیص برترین های هر حوره. من خودم از روش دوم به تمام اساتید دلخواهم رسیده ام.

پی نوشت دوم: باید تلاش کرد در «مطالعات تکمیلی گردابی» تا می توانیم دور شویم. هنــر رها کردن و انتخاب کردن یک استاد و کتاب و منبع آموزشی را باید آموخت. هستند کسانی که برای یک موضوع یا اتفاقی وارد مبحثی شده اند که الان سالیان سال هست که غرق آن هستند و دیگر فراموش کرده اند قبلا که بوده اند و مسیرشان چه بوده است.

پی نوشت سوم: این شیوه مطالعه تکمیلی را برای برخی حوزه های دیگر هم اجرا کرده ام که امیدوارم در آینده ای نزدیک، فرصت نوشتن آنها نیز فراهم شود.

 

سجاد سلیمانی ( مربی و مدرس مدیریت زمان )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.