همکلاسی مجازی خوبم خانم شیخ مرادی عزیز متن زیر رو در تلگرام برای جمع دوستانه فرستادند. یادم هست اولین سالی که این رسم ِ خوب رو آقای مسجد جامعی بزرگوار اجـرا کردند، من هم اون رو اجرا کردم و با خواهرم در یک کتابفروشی خوب کتابگردی کردیم. سال دوم رو به خاطر ندارم، اما امسال رو کلا فراموش کرده بودم که چنین رسمی هست و چون وقت زیادی هم این روزها برای خبر و سایت های خبری نمی گذارم، به طور کلی هفته کتاب را هم فراموش کرده بودم. اما این پیام باعث شد برنامه ۵ شنبه عصر خودم را برای این موضوع اختصاص بدهم و امیدوارم بتوانم گزارشی از آن تهیه کنم.
.
فراخوان احمد مسجد جامعی برای کتابگردی
به دنبال برگزاری دو دوره برنامه ویژه کتابگردی که در سال های ۹۳ و ۹۴ به ابتکار و همت احمد مسجد جامعی در کتابفروشی های تهران و سراسر کشور برگزار شد، فراخوان «کتابگردی ۹۵» امروز از سوی این فعال فرهنگی منتشر شد. متن این فراخوان به این شرح است:
به نام خداوند جان و خرد کتاب یکی از پایدارترین میراثهای بشری است که حامل تمام دانشها و یافتههای انسان است و به این اعتبار، ترویج کتابخوانی، ترویج تمام دانشها و میراث بشری است. توسعۀ کتابخوانی، توسعۀ علم و دانش و اخلاق و معارف دینی هم هست. بنابراین، تقدیر، پشتیبانی و حمایت از دستاندرکاران کتاب، تقدیر از تعالی فرهنگی کشور عزیزمان، ایران است. یکی از موثرترین راههای پشتیبانی و حمایت از خدمتگزاران کتاب، حضور فعال و مردمی در کتابفروشیها و خرید کتاب است. رونق کتابفروشیها به عنوان آخرین حلقه از زنجیرۀ صنعت نشر، به رونق کل نشر ایران منجر خواهد شد. از دو سال پیش، آخرین پنجشنبۀ هفتۀ کتاب، که روز کتابفروشی نام گرفته، با استقبال مردم فهیم کشورمان، رو بهرو شده است، امسال نیز از مردم فرهیخته و شریف سراسر ایران دعوت میکنیم، روز پنجشنبه ۲۷ آبان ماه با حضور پرشور گروههای دانشآموزی، دانشجویی، خانوادگی و … در کتابفروشیهای سراسر کشور و خرید کتاب، به کتابفروشان زحمتکش خسته نباشید بگویند و از دستاندرکاران، ناشران، نویسندگان، مترجمان و پدیدآورندگان کتاب ایران تقدیر کنند. از اهل قلم، روحانیون، هنرمندان، اصحاب فکر، فرهنگ و اندیشه، شخصیتهای سیاسی و چهرههای برجسته و مورد احترام مردم نیز دعوت میکنیم با پیوستن به این حرکت، به رونق و استمرار آن یاری رسانند. از روزنامهنگاران، مدیران رسانههای مکتوب، صدا و سیما و فعالان شبکههای اجتماعی نیز درخواست میکنیم، با دعوت از مردم و فرهیختگان و انعکاس حضور مردم در کتابفروشیها به یاری این حرکت بیایند.
🔶 امیدوارم با تلاش همگانی حضور در کتابفروشی ها و خرید کتاب به یکی از عادتهای همیشگیمان تبدیل شود. وعدۀ دیدار ما، در روز پنجشنبه، ۲۷ آبانماه، در کتابفروشیهای سراسر کشور.
.
بخش دوم:
امروز با وبلاگ دوست خوب متممی دیگری به نام فواد انصاری رو به رو شدم و آخرین نوشته ایشان را با عنوان جمع های کوچک دوستانه – کتاب خواندم، که علاوه بر تجربه دو ساله شان در سایت Goodreads به یک رسم ِ خوب ِ کتابگــردی دوستانه اشاره کرده بودند و اینکه به چه خوبی توانسته اند در بین یکسری دوستان نزدیک، کتابهایشان را ببخشند و یا کتابی به ایشان برای خواندن بخشیده شود
من شخصا در محیط پررنگ زندگی خودم این تجربه خوب را نـدارم، بسیار به ندرت توانسته ام دوستی مشترک برای کتاب خواندن و همراه شدن پیدا کنم و به ندرت هم کتاب ِ خوب هدیه گرفته ام و افرادی که تمایلی به گرفتن کتاب هم داشته باشند بسیار اندک در اطرافم داشته ام.
امروز می خواهم کمی تلاش کنم و وارد این جمع های دوستانه کتابخوانی و مطالعه شوم، چند دوست ِ خوب برای مطالعه پیدا کنم و فضای فکر و ذهنم را با دنیای مطالعاتی آنها همسو کنم و لذت ببرم. فکر میکنم باید برای انجام اینکار، دیوارهای ذهنی خودم را درباره جمع های دوستانه و محیط اجتماعی و… تغییر بدهم.
موضوعی که فکر میکنم این هست که تجربه فواد عزیز یک تجربه کتابگردی است و موضوع پیشنهادی آقای مسجدجامعی را می توان کتابفروشی گردی نام گذاری کرد. کتاب فروشی گردی را میتوان سالی یک بار با چنین فراخوانی تکرار کرد ولی کتابگردی را میتوان بسیار زیاد بین دوستان تکرار کرد.
.
بخش سوم: تجربه جالب و اتفاقی من از کتابگردی
در محل کارم منتظر مشتری بودم که خانمی آمدند پشت باجه و قصد داشتند پول به حسابشان بریزند. کتابی در دستشان بود که توجه من را به خودش جلب کرد. احساس کردم قبلا آن کتاب را دیده ام، وقتی متوجه نگاه من شد، کتاب را به من داد و گفت میخواهی نگاهش کن و ببین. تا جلد کتاب را دیدم، یادم آمد که صدها بار این کتاب را در اطراف میدان انقلاب تهران دیده ام (چه در کتاب فروشی و چه در دست دسفروشها) :
چهار اثر از فلورانس اسکاول شین (خرید اینترنتی آن)
ضمن انجام کارم، کتاب را ورق شدم، خانم محترم بدون اینکه تامل یا شکی در حرفهایش باشد گفت:
این کتاب را به تازگی تمام کرده ام و دنبال هدیه دادنش هستم. علاقه داری برای خودت، بعد که خواندی به فرد دیگری هدیه بده.
من واقعا لذت بردم از این حرف و پیشنهادش و کمی به فکر رفتم که چطور میشود بتوان اینگونه باور رشدیافته ای داشته باشیم که بتوانیم کتابگردی یا هدیه کتاب را به یک آدم گذری و غریبه انجام بدهیم. از او تشکر کردم و کتاب را برداشتم و گفتم لطفا شماره تلفن به من بدهید تا من وقتی کتاب را تمام کردم با شما تماس بگیرم و کتاب را برگردانم تا لذت دوباره هدیه دادن این کتاب نصیب خود شما شود. قبول کرد و کتاب امروز پیش من است.
البته یک نقــد درست هم به این شکل از هدیه دادن کتاب و کتابگردی وجود دارد، این خواهد بود که احتمالا کتاب ما، باب میل و سلیقه (یا زمان مناسب مطالعاتی دوستمان) نباشد، حرف کاملا به جایی هست، همان چالشی که من امروز در مطالعه همین کتاب چهار اثر فلورانس اسکاول شین دارم، فکر میکنم پیشنهادی اگر برای جایگزینی آن وجود داشته باشد، این هست که ما، در کتابگردی دوستانه، حق انتخاب را به مخاطب بدهیم، تا احتمال مطالعه کتاب بالا برود و در ادامه که صمیمی تر و دوستانه تر شدیم، می توانیم پیشنهاد مطالعه کتابی را هم به دوستی بدهیم. (ویترین کوچکی باشیم برای انتخاب دوست مان).
امیدوارم در این قضیه همانطوری که برای محتوای سایت سخت گیری هایی را مطرح کردم بتوانم در حوزه دوستان کتاب خوان خودم هم برنامه ای داشته باشم تا از تعامل با آنها لذت ببرم. البته ناگفته هم نماند که من به طور عمده بسیاری از مباحث مورد نیاز و آموزش های خودم را در طول سالهای اخیر از طریق فضای مجازی و از راه دور کسب کرده ام، در هر صورت امیدوارم در این راه هم بتوانم گامی برای زندگی شخصی خودم بردارم.
لازم به یادآوری بود که این کتاب چهار اثر را خواندم و بعدش کتاب را دور انداختم. اصلا محتوای علمی ندارد و بر اساس جهان بینی های فرسوده نوشته شده است.
در نتیجه پیشنهاد میکنم عمرتان را با خواندن این کتاب هدر ندهید.
پی نوشت:
پیرو نقدی که بر کیفیت کنگره کیفیت داشتم و به زعم خودم تلاش کردم چالش گفتمان سازی را پررنگ کنم، در این مورد (پیشنهاد اجمدجامعی و حمایت رسانه ای و سلبریتی از آن) حس میکنم گفتمان سازی شکل خوبی را در طی میکند و آرام آرام سناریوهای بیشتری را میتوان از جامعه انتظار داشت. به امید همه گیر شدن آن.
با سلام سجاد عزیز
بسیار به جا است که روز کتاب خوانی و کتابگردی در جمع دوستان و خانواده خودمان کمی بسط و شرح دهیم و خود نیز در ترغیب به مطالعه دیگران نقش مثبتی داشته باشیم اگر چه باید اعتراف کنم به دلیل همین مقالات و گروهها است که می توان این فرهنگ را دوباره زنده کرد و بار محتوایی جامعه و خودمان را کمی به زیور و آلات دانش بیاراییم .