برف از آن زیباییهای طبیعت است که تقریباً همهی ما روزهای برفی را دوست داریم و با آن خاطرههای خوش و شیرینی را ساختهایم و اگر فرصتی باشد، باز هم خواهیم ساخت.
بارش سنگین برف (و در بسیاری مواقع باران) اختلالاتی را هم در زندگی شهری ما ایجاد میکند. من خودم در هنگامی که برف سنگین روی زمین نشسته یا بارانی که موجب ترافیک شهری میشود، ماشینام را تکان نمیدهم و از ناوگان عمومی حمل و نقل استفاده میکنم. (خطوط BRT، تاکسی شهری یا مترو).
در تجربهی آخرم و در میانِ اختلال سفرهای شهری، ادارات دولتی، تعطیلیهای متنوع و نیمهتعطیل، بازهم کلمهی زمان جمعی در ذهنم تداعی شد. (در #گفتگو با یاورمشیرفر عزیز با عنوانِ مدیریت زمان یا زمانه و توسعهی پایدار به این موضوع اشاره کرده بودم. نوشتههای مرتبط را در دستهبندی مدیریت زمانه منتشر میکنم.)
زیر بارش برف و در میان مردم، کارهای عقب افتاده، سرمای هوا، راهبندانهای مختلف، شاخههای شکسته و نبود رفتار اجتماعیِ تربیتشده در برابر این بارشها و همچنین در برخورد با یکدیگر، قطعی برخی خدمات، در راهماندن حدود ۱۰ ساعته مسافران در جادههای اصلی کشور، تعطیلی کلیهی مقاطع تحصیلی و برخی ادارات و… زیر برف با لذتِ تمام قدم میزدم و به آدمها نگاه میکردم و کلمهی زمان جمعی را در ذهنم بالا و پایین میکردم.
در یک کلمه اگر بخواهم بگویم ما خیلی وقتکُشی میکنیم. زمان شخصیِ خودمان را که تلف میکنیم هیچ، زمان بسیاری از دیگر همشهریان و همکاران و مشتریان و ذینفعانِ مسئولیتی که داریم را هم تلف میکنیم.
.زمان جمعی، دارایی بسیار مهم و ارزشمند اجتماعِ ماست.
به نظرم میرسد وقتی در شهرهای ما برف میآید یا بارانی نیمهسنگین یا سنگین میآید، نه تنها روی همهی دیوارهای خانههای شهر ( و شهرستان و روستا) میبارد، روی همهی جادهها و فضاهای عمومی مینشیند، بلکه آرام آرام روی زمان ملی یا جمعی ما هم مینشیند و زمان را بیاهمیت میکند.
ایجاد اختلال رابطهی مستقیمی با شدت بارشها دارد، اما باید بپذیریم که رابطهی مستقیمتری با میزانِ تربیتنشدگی همهی ما هم دارد.
از آدمهایی که پیشبینیکنندهی آبوهوای ما هستند بگیر تا ماموری که نمک و ماسه را کف خیابان میریزد، از راننده تاکسی که گوشهای ایستاده و منتظر دربستی است تا کارمندی که سرکارش حاضر نشده، از مسئولینی که حقوق میگیرند تا در بحرانها بیدار باشند و آمادهی خدمت تا شهروندی که باید بهترین وسیلهی نقلیهی خود را برای تردد در سطح شهر در هنگامهی بارشهای آسمانی انتخاب کند و همهی صدها عنوان شغلی رسمی که باید کاری کنند و آدمهایی که درگیر این ماجرا هستند.
برآیند تصمیماتِ همهی ما آدمهای این شهر (و این کشور) میزان اختلال بهوجود آمده را ایجاد میکند و اصلیترین و گرانترین زیانی که به همهی ما وارد میشود، اختلال در زمان ماست، تلف شدنِ زمانِ جمعی ما.
.
امیدوارم هر کجا هستید با طبیعت صمیمی باشید. عاشقانهها را زیر باران تجربه کنید. خندهها کودکان با صدای بلند را بشنوید و از یار و دلدار خود در سفیدی برف عکسی یادگاری برای گرمای دل و خانهتان بگیرید و ببرید.
در میانه همهی این زیباییها بیایید تصمیم بگیریم زیباتر کار کنیم، یاد بگیریم هر کجایی هستیم، به وظیفهی قانونی، کاری، شهروندی خود عمل کنیم.
این حرفها فقط برای برف و باران نیستند، در گردوغبار که چشمها را کور میکند و گرمایی که جان آدمی را به لب میآورد و سرمای استخوانسوز یا در شوک زلزله هم باید به زمان ملی یا جمعی (که یکی از بزرگترین داراییهای ملّی ماست) توجّه ویژهای داشته باشیم و حداقل با دو ابزار تکنولوژی و تربیتشدن از غافلگیر شدن، ندانمکاری و کمکاری پرهیز کنیم.
از همین امروز تمرین را شروع کنیم، علاوه بر مدیریت زمان در زندگی فردی خود، به تاثیر کارهایمان بر زندگی دیگران هم بیاندیشیم.
. .
Pingback: بعد از خواندن یک کتاب چه کنیم؟ (سه نکتهای که به شما کمک خواهند کرد) - یادداشتهای زینب رمضانی
عالی بود