این بحث و کار، بنابه دلایل و مشورت هایی که گرفتم، فعلا متوقف شد و تصمیم در مورد آن را به آینده واگذار میکنم.
———————————————————————————————————————————————————————-
با یک سوال و مقدمه وارد بحث می شوم:
چـرا می خواهم این کار انتحاری(!) را انجام بدهم؟
.
مقدمه:
امروز عصر بعد از گرفتن هدیه خوب، با خودم خلوت کردم و در بوستان نهج البلاغه قدم زدم و به خودم و کارها و اندیشه ها و رفتارم فکر کردم. جدای از نتایجی که گرفتم و رضایت قلبی که از خودم و روندِ کلی زندگی ده ساله گذشته ام، داشتم یک اتفاق دیگر افتاد و که قصد دارم آن را به سلسله نوشته هایی در سایت در بیاورم.
.
.
تنها نشستن و فکر کردن و نسکافه و کیکی خوردن، یکی از بهترین تجربه های من در خلوت کردن است! اما مثل هر فرد دیگری، حوصله ام سر رفت و به سراغ موبایل خودم رفتم. دیدن اتوبان پرگـذر و شهری به وسعت تهران و مرور محتوای موبایل خودم و دیدن آهنگ ها و کلیپ هایم، و حس و حالی که از هر فایل و یا کانال شبکه های اجتماعی به من دست میداد، مـرا به این فکر انداخت که محتوا و اطلاعات موبایل من در ۳۰ گیگ ظرفیتی که ذخیره شده چیست؟
برای من که به صنعت محتوا، تولید محتوای دیجیتال و استراتژی محتوا علاقمند هستم، این موضوع جرقه ای شد برای فکر کردن و می خواهم شروعی داشته باشم برای اینکار. که در ادامه به آن خواهم پرداخت.
.
بخش اول:
یک) موبایل من هیچ وقت جـزو وسایل ممنوعه و خطرناک! به لحاظ محتوای داخل نبوده و اکنون هم نیست. تنها دغدغه من درباره موبایلم شماره های تلفنی است که اگر یه وقت گم می شد به شدت به دردسـر می افتادم که اکنون هم با Backupگیری از آنها، این دغدغه نیز منتفی شده است.
این را می گویم که دیده ام و به این باور رسیده ام که حتما و حتما در داخل موبایل ها، محتوایی هست که انقـدر افـراد نسبت به دسترسی دیگران به موبایل خود حساس شده اند و شاهد هستیم که همزمان با پیشرفته شدن تجهیزات سخت افـزاری موبایل، هـر روز روش جدیدی برای رمزگذاری بر روی تلفن همراه ایجاد شده است.
برای نمونه به چند ثانیه کلیپ زیر (که در شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل به دستم رسیده) نگاه کنید
این کلیپ به شکل بزرگنمایی شده، می گوید که ما چگونه به رمز گوشی خود حساس هستیم!
دو) باور دارم که دنیای دیجیتال و زندگی مجازی، بسیار جدی تر از آن چیزی هست که ما فکرش را میکنیم یا به ما می گویند. دنیای مجازی یک دنیای کاملا واقعی، موجود و پرابعاد به اندازه همین دنیای واقعی خودمان است که به شدت هم در حال رشـد و تکمیل شدن است. یعنی ما در دنیای دیجیتال، زندگی کامل خود را داریم. به حـدی که به هنگام زندگی در این فضـا، کاملا از دنیای فیزیکی منفک می شویم!
سه) این را هم باور دارم که زندگی هر فـردی در دنیای مجازی و درگیر شدنش با اطلاعات دیجیتال، به طرز بسیار شگرفی دنیای فیزیکی و رفتار ها و نوع اندیشیدن فـرد را تحت تاثیر ِ عمیق قـرار میدهد.
یعنی طرز فکـر و خیال پردازی فرد، نوع لباس پوشیدن، نوع غصه خوردن، دلیل غصه خوردن، نوع رفتار اجتماعی، نوع رانندگی با ماشین، نوع عـروسی گرفتن و مجلس آرایی، نوع صحبت کـردن، کیفیت خوراک و تقریبا همه انتخاب های فـرد در اثـر مواجه با فضـای سایبر و اطلاعات در گردش، تغییر می کند و شکلی نو می گیرد یا اینکه همان مسیر قبل امتداد می یابد.
من موبایل های هوشمند دروازه ورود به دنیای مجازی هستند. موبایلی که به وسیله جدا نـشدنی زندگی مان تبدیل شده و هیچ فـرد و هیچ شی ای نیست که به اندازه آن همراه دائمی ما باشد. یعنی ما توان تحمل دوری همسـر و فرزند خود را همیشه در نصفه روز یا مسافرت و .. داریم، اما تحمل دوری از موبایل هـرگز!
.
بخش دوم:
با این مقدمه های ذهنی، شروع کردم به بررسی فایل های گوشی خودم. از چند منظر به این بررسی پرداختم:
- قدمت و زمانی که فایل ها را نگه داری می کنم
ما آدم ها اگر روزگاری به این تکنولوژی دست پیدا کنیم که همه اطلاعات را بتوانیم در گوشی موبایل خود نگه داری کنیم، باز هم باید از این کار خودداری کرده و زباله دان محتوا برای خود درست نکنیم. من بسیار از فایل های گوشی خودم را که مرور میکنم می بینم سالها یا ماه هاست که دارم و بسیاری را هم پاک کرده ام و فقط گاهی اسمشان یادم می افتد. برخی را حدود ۸ سال هست دارم! یک ترانه که همیشه گوش میدهم.
- اهمیت دسترسی دیگران به محتوای گوشی موبایل من؟
همانطوری که در بالا گفتم، دسترسی دیگران به گوشی موبایل من هیچ نگرانی در من ایجاد نمی کند. نه اینکه گوشی موبایل من دروازه عمومی داشته باشد که هرکسی آن را استفاده کند، نه! اما خب، مثلا وقتی برادرانم و خواهرم می خواهند با آن بازی کنند، فیلم ها و عکس هایش را ببیند و در آن گردش گری کنند! اگر واقعا کاری با گوشی موبایل نداشته باشم، ممانعتی هم ندارم و نگرانی هم از این قضیه ندارم.
حتی شده که شنیده ام مثلا بچه های فامیل به خواهرم یا برادرم می گویند که گوشی سجاد را بیاور چندتا چیز تازه برداریم!
- الگوی ورود محتوا و اطلاعات به گوشی موبایل من و روش حفظ و نگه داری آنها
آنطوری که یادم می آید و ذهنم یاری ام کرد، روش برخورد ِ خودم با محتوا یک متد خاص است. یعنی من از روشی ذهنی (خودآگاه یا ناآگاهش مهم نیست) در برخورد با محتوای دیجیتال بهـره مند هستم. برای توضیح این متد و روش، از دیاگـرام زیر کمک می گیرم:
.
فکر میکنم دیاگرام بالا، واضح و گویاست. اما این توضیح را هم اضافه میکنم که: اطلاعات از طریق مختلف (فرقی نمی کند از کجا) وارد گوشی من می شوند، بعد از دیدن بار اول، اگر خوشم نـیاید که پاک میکنم (این هیچ) اما اگر از محتوایی لذت ببرم، فایل بر روی گوشی ذخیره می شود تا دفعه بعد از آن استفاده کنم، در دفعات بعد هم ( پس از هر بار استفاده دوباره این سوال نگه داشتن را از خود می پرسم) اگر خوب بود، که مجدد فرصت دارد روی گوشی من بماند، در غیر این صورت، حذف می شود و این حلقه بارها تکرار می شود.
- اطلاعات و محتوا گوشی موبایل من چیست؟
نگاه به این مسئله هم لازم است، این که من اطلاعات و محتوا را فقط فایل می دانم؟ فقط ویدیو و متن و صوت؟
به نظرم باید همه نرم افـزار موبایل و هر آنچه را که در آن وجود داشت را جـزو محتوای موبایل به حساب آورد. مثلا شبکه اجتماعی اینستاگرام، یا تلگرام هم این برنامه ها به ما امکان مشاهده و دسترسی و یا ذخیره سازی محتوا را می دهند، یا مثلا من از برنامه ویکی پدیا برای دسترسی به مقاله (متن) استفاده می کنم که همین هم جـزو محتوای من خواهد بود. یا برای نمونه، امروزه برنامه های متنوع محتوا محور وجود دارند. مثلا برنامه آشپزی، برنامه بدنسازی و رژیم و برنامه هایی همانند کتابخانه های آنلاین و ….
پس در بررسی محتوای داخل گوشی، به همه آنچه در موبایل وجود دارد خواهیم پرداخت.
- ساختار پیوستگی محتوا در آن ها حفظ شده است.
مثلا به ریتم و نوع آهنگ و ترانه ها که نگاه میکنم، یا فایل های سخنرانی را می بینم یا PDF های روی گوشی موبایل ام را بررسی میکنم و…. یک پیوستگی در آنها می یابم و خوشحالم از این قضیه. خوشحالم که دچار آشفتگی اطلاعات نیستم. این موضوع در داشتن ذهنِ منسجم و آرام و هدفمند بسیار مهم است.
.
بخش سوم و پایانی:
من فکر میکنم محتوای داخل موبایل ما، به اندازه لباسی که بر تن داریم، مهم است و برای دیگران قابل لمس! به اندازه کافی این موضوع را باور دارم. شاید در نگاه اول، بی خود و بی مورد به نظر برسد، اما همانطوری که در بالا گفتم، این اطلاعات و پیوستگی و تداوم و سعت آنها، بر شخصیت ما تاثیرگذار هستند و آرام آرام به آن شکل در می آییم.
در واقع، لباسی که بر تن داریم، در نگاه اول دیده شده و لمس می شود، محتوای مصــرفی ما هم به همین شفافیت دیده می شود و لمس می شود. یکی از معیارها و برون ریزی های اطلاعات هر فـرد (آن محتوایی که مصرف میکند و در ذهن یا گوشی خود حمل می کند) زبان مکالمه و انتخاب های روزانه اش هست.
این موضوع به شدت مهم است. من در زندگی خود، آن را بسیار عمیق باور دارم. و در تلاش هستم که با این مقدمه ای که در بالا آورده شد، اطلاعات روی گوشی موبایل خودم را برون ریزی کنم. اطلاعات ریز و درشتی که آرام آرام در ذهن ما می نشینند، و در نهایت به انتخاب ها و نگرش ما تبدیل می شوند. شاید به نوعی هشیار شدن و تیزبینی را نسبت به آنچه همراه خود داریم و مصـرف می کنیم، باشد.
این نوشته ها را با زیر مجموعه ی « محتوا و محتوای دیجیتال» با عنوان و آدرس «#محتوا و اطلاعات داخل موبایل من» منتشر خواهم ساخت.
.
.
.
پی نوشت اول: در معـرفی فایل مدل ذهنی که قبل تر منتشر شد، بخشی وجود دارد که استاد شعبانعلی به خوبی آن را آموزش داده است. مطالعه آن را از دست ندهید.
پی نوشت دوم: امیدوارم این حرکت، به یک کمپین شفاف سازی اطلاعات دیجیتال همراه بیانجامد، کمپینی که علاوه بر اهمیت محتوا و مصرف محتوا می خواهد آموزش بدهد که ما چگونه جـرات برخورد با محتوای دیجیتال را داشته باشیم؟ فکر می کنم شفاف سازی اطلاعات، نشان از درک اطلاعات دریافتی دارد. آیا واقعا جرات نمایش اطلاعات گوشی خود را داریم؟ چرا؟