سلام به همهی شما رفقای کارآفرین و صاحبان کسبوکار! من اینجا هستم تا مثل همیشه، با هم نگاهی عمیقتر به دنیای پر از هیجان و چالش کسبوکارها بندازیم. امروز میخوام تحلیل بیزینس مدل و درباره یک شرکت خاص صحبت کنم که واقعاً صنعت خودرو رو زیر و رو کرده: تسلا – Tesla
من اخیراً یک ویدیوی فوقالعاده دیدم که مدل کسبوکار تسلا رو موشکافی میکنه و واقعاً محتواش به درد هر کسی میخوره که میخواد کسبوکاری راه بندازه یا کسبوکار فعلیاش رو متحول کنه. آمادهاید که با هم راز موفقیت این غول نوآوری رو کشف کنیم و ببینیم چطور تسلا تونست صنعت خودرو رو، که اینقدر سنتی و جاافتاده بود، حسابی تکون بده؟ پس با من همراه باشید.
تسلا: غول نوآوری که صنعت خودرو را زیر و رو کرد! (تحلیل مدل کسبوکار)
ببینید رفقا، چه عاشق تسلا باشید چه نه، نمیتونید منکر این بشید که این شرکت داره صنعت خودرو رو به طرز چشمگیری تغییر میده. یادتونه؟ قبل از تسلا، وقتی حرف از ماشین برقی میشد، یاد اسباببازی یا گاری گلف میافتادیم!
اما خب، اون دوران دیگه تموم شده. این رو مدیون استراتژی ایلان ماسک و البته اجرای بینظیر تسلا هستیم. تقریباً همهی مردم دنیا اسم تسلا رو شنیدن و الان هر تولیدکنندهی خودرویی، جدیجدی به فکر تولید خودروهای برقی افتاده.
حالا سوال اینه که چی تسلا رو اینقدر از خودروسازهای سنتیتری مثل فورد، بیامو یا تویوتا متفاوت میکنه؟ تو این ویدیویی که دیدم، روی کسبوکار اصلی تسلا، یعنی تولید خودرو، تمرکز شده و نه روی کسبوکارهای باتری یا سقفهای خورشیدیش. پس ما هم دقیقاً همین مسیر رو دنبال میکنیم.
۱. پیشنهاد ارزش تسلا: تعریف جدیدی از خودروی برقی لوکس و پیشرفته
اول از همه، بریم سراغ پیشنهاد ارزش (Value Proposition) تسلا که واقعاً بینظیره. میتونید هر چیزی رو که باعث میشه ماشینهای تسلا فوقالعاده باشن، اینجا لیست کنید!
خودروهای برقی، اما نه از نوع اسباببازی! تسلا ماشینهای برقی پرمیوم ارائه میده، حتی میتونید بگید لوکس، هرچند که شاید این واژه بهترین توصیف نباشه (که جلوتر توضیح میدم چرا). اینها ماشینهایی با کیفیت بالا و دوستدار محیط زیست هستن. نکته اینجاست که هنوز، هیچ تولیدکنندهی سنتی، محصولی با این سطح از پیشنهاد ارزش نتونسته ارائه بده.
- طراحی خیرهکننده و بیرقیب طراحی ماشینهای تسلا واقعاً برجسته و فوقالعاده است. این در حالیه که طراحی همیشه مشکل بزرگ خودروسازهای دیگه برای ماشینهای برقیشون بوده، که راستش رو بخواهید بعضیهاشون واقعاً زشت بودن! (ببخشید بیامو، هرچند i3 اونقدرها هم زشت نیست، اما اصلاً قابل مقایسه با زیبایی مدل S یا مدل 3 نیست!). طراحی شیک و مدرن تسلا باعث شد مردم برای اولین بار ببینند که یک خودروی برقی میتواند جذاب و خواستنی باشد.
- برد باتری حیرتانگیز و شبکه سوپرشارژر برد باتری خودروهای تسلا هم در مقایسه با اکثر خودروهای برقی دیگه، بسیار چشمگیره و خب، این یک نکتهی کلیدی برای هر کسیه که میخواد با ماشین برقی مسافرت کنه. اما فقط برد باتری نیست که مهمه، شبکهی سوپرشارژر تسلا هم فوقالعاده حیاتیه. با این شبکه میتونید بدون نگرانی در مورد تموم شدن شارژ باتری، کل ایالات متحده یا اروپا رو طی کنید. این شبکه زیرساختی، در واقع نگرانی اصلی مشتریان برای خرید خودروهای برقی رو از بین برد.
- پیشتازی در فناوری: اتوپایلوت و شتاب دیوانهوار بعدش البته میرسیم به ویژگیهای فنی مثل اتوپایلوت (رانندگی خودکار)، شتاب فوقالعاده سریع و نوآوریهایی که وقتی صحبت از صنعت خودرو میشه، واقعاً بینظیرن. در واقع، تسلا نمایندهی فناوری جدید خودرو هست و موتورهای احتراق داخلی رو کاملاً از مُد انداخته و قدیمی نشون میده!
توضیح تخصصی (از زبان من): تمایز “لوکس” و “پرمیوم” در تسلا
همونطور که ویدیو اشاره کرد، شاید واژهی “لوکس” به معنای سنتیاش (یعنی مواد اولیه فوقالعاده گرانقیمت در داخل کابین و جزئیات دستساز) کاملاً برای تسلا مناسب نباشه. تسلا بیشتر پرمیوم هست تا لوکس. پرمیوم یعنی ارائهی بهترینها در فناوری، عملکرد، طراحی و تجربهی کاربری. تسلا در واقع تجربهی لوکس جدیدی رو تعریف میکنه که بر پایهی نوآوری، سادگی و کارایی بنا شده، نه فقط زرق و برق مواد. برای همین، خیلی از کسانی که به دنبال لوکس بودن به شیوهی سنتی هستن، ممکنه از کیفیت بعضی از مواد داخلی تسلا ناراضی باشن، که این خودش یک نکتهی مهم در مورد ساختار هزینههاشه.
۲. مشتریان تسلا: هوشمند، محیطزیستی و البته جوانتر!
تسلا موفق شده یک نوع جدید از مشتریان رو خلق کنه.
ترکیبی از پرستیژ و مسئولیت اجتماعی
مشتریان تسلا هم به جایگاه اجتماعی و پرستیژ اهمیت میدن و هم دوستدار محیط زیست هستن. این ترکیب، یک نقطهی عطش در بازار بود که تسلا به خوبی ازش بهره برد. اونها میخواستن هم خاص باشن و هم در عین حال، به سیارهشون آسیب نرسونن.
استراتژی جالب ایلان ماسک برای جذب مشتریان
چیزی که این مشتریان رو از مشتریان سنتی خودروهای لوکس متمایز میکنه، اینه که مشتریان تسلا به طور متوسط جوانتر هستن. البته که خیلیهاشون ثروتمند و با درآمد بالا هستن، اما ایلان ماسک از همون اول برنامهاش این بود که با فروش ماشینهای گرانقیمت به مشتریان پولدار شروع کنه، از اون پول برای ساخت خودروهای برقی با قیمت مناسبتر برای بازار انبوه و قشر متوسط استفاده کنه. این یک استراتژی هوشمندانه برای ورود به بازار و مقیاسپذیری بود.
سجاد سلیمانی، استراتژیست و مشاور کسب و کار

من سجاد سلیمانی هستم، استراتژیست، مدرس و مشاور کسب و کار و موسس و میزبان پادکست اکنون. تلاش میکنیم در این بخش از سایت، نوشته ها، کتاب، مقاله، فیلم و پادکست های جدید و مرتبط با خلق مدل های کسب و کارها را معرفی و آموزش بدهم. چند هدف دنبال میکنم:
- راهنما و الگویی برای راه اندازی کار و شروع بیزینس
- توسعه کسب و کارها (با شناخت نقاط ضعف و قوت و بهبود فرآیندها)
- تغییر مدل کسب و کار مجموعه
اگر شما هم صاحب کسب و کاری هستید یا تمایل دارید یک بیزینس جدید راه اندازی کنید، من می توانم به عنوان مشاور و بیزینس کوچ در خدمت شما (تیم سازمانی شما) عزیزان باشم. با من در تماس باشید.
همچنین من کارگاه های آموزشی عمومی و سازمان معماری و طراحی کسب و کار نیز برگزار میکنم. اگر قصد برگزاری چنین کارگاه و کلاس های آموزشی رو دارید، از طریق لینک زیر میتوانید با من در تماس باشید:
۳. کانالهای فروش تسلا: شکستن تابوهای صنعت خودرو!
حالا میرسیم به بخش کانالها که فوقالعاده مهمه و یکی از نقاط قوت کلیدی مدل کسبوکار تسلا است.
خداحافظی با واسطهها: فروش مستقیم و کنترل کامل برند
خودروسازهای سنتی عمدتاً از طریق واسطهها و نمایندگیهای شخص ثالث ماشین میفروشن که خب، اونها هم کمیسیون خودشون رو برمیدارن. اما تسلا قاطعانه از این کار خودداری میکنه! تسلا ماشینهاش رو فقط در فروشگاههای خودش به نمایش میگذاره و میفروشه. این کار دو تا مزیت بزرگ داره: اول اینکه تسلا کنترل کامل روی تصویر برندش داره، چون نمیتونی به طور کامل به یک واسطه اعتماد کنی. دوم اینکه تسلا نمایشگاههاش رو در مکانهای غیرمنتظره ایجاد میکنه تا آگاهی مردم رو نسبت به خودش و نحوهی کارش بالا ببره.
شوک در مراکز خرید: استراتژی آگاهیبخشی هوشمندانه
مثلاً، شما اغلب میتونید یک فروشگاه تسلا رو در مراکز خرید بزرگ پیدا کنید، جایی که اصلاً انتظار ندارید یک فروشگاه ماشین ببینید! این باعث میشه کنجکاو بشید، بهش سر بزنید، با فروشندهها در مورد تسلا صحبت کنید و کلی اطلاعات به دست بیارید. این یک بخش فوقالعاده مهم از استراتژی تسلا است، چون اونها سالانه با صدها هزار نفر صحبت میکنن، حتی اگه این افراد هنوز آمادهی خرید تسلا نباشن. هدف اینه که آگاهی اونها رو بالا ببرن تا شاید در ۱۰ سال آینده، وقتی که توانایی خریدش رو پیدا کردن، یکی از مشتریان تسلا بشن.
تست درایو آسان: تجربهای که مشتری را جذب میکند
به همین دلیله که گرفتن یک تست درایو از تسلا خیلی آسونه. لازم نیست هیچ توجیهی بیارید، فقط کافیه درخواست بدید و اونها با کمال میل این کار رو براتون انجام میدن. هرچه افراد بیشتری با تسلا قانع بشن، بهتر! این یعنی تسلا به قدرت تجربه مستقیم مشتری اعتقاد داره.
توضیح تخصصی (از زبان من): مدل فروش مستقیم (D2C) و مزایای آن
مدل فروش مستقیم به مصرفکننده (Direct-to-Consumer یا D2C) که تسلا پیش گرفته، در صنعت خودرو یک اختلال بزرگ (Disruption) محسوب میشه. علاوه بر کنترل کامل برند و تصویر، این مدل به تسلا اجازه میده تا حاشیهی سود بالاتری داشته باشه، چون واسطهها حذف شدن. همچنین، تسلا مستقیماً با مشتریانش در ارتباطه و میتونه بازخوردها رو سریعتر دریافت کنه و خدمات پس از فروش رو به شکل یکپارچه و با کیفیت بالاتر مدیریت کنه. این مدل به تسلا امکان میده تا یک تجربه مشتری یکدست و ممتاز رو در تمام نقاط تماس، از فروشگاه گرفته تا تست درایو و خدمات، ارائه بده.
۴. فعالیتهای کلیدی و ساختار هزینه: مهندسی برای مقیاسپذیری
خب، بریم سراغ بخش عملیاتی که قلب هر کسبوکاریه. موفقیت مدل کسبوکار تسلا به شدت به عملیات داخلیاش بستگی داره، مخصوصاً فعالیتهای کلیدی.
گیگافکتوریها: کاهش هزینه باتری و مقیاسپذیری تولید
مثلاً برای کاهش هزینهی باتری، تسلا داره کارخانههای غولپیکر باتری (گیگافکتوریها) رو میسازه که امکان صرفهجویی به مقیاس (Economies of Scale) رو فراهم میکنه. این یعنی هرچی بیشتر تولید کنی، هزینهی هر واحد محصول کمتر میشه. این یک استراتژی هوشمندانه برای کنترل یکی از گرانترین قطعات خودروی برقی است.
سادهسازی در بطن پیچیدگی: شاسی “اسکیتبرد” و طراحی داخلی
تسلا تا جای ممکن فرآیندهای تولید رو بهینه و سادهسازی کرده. مثلاً اساس همهی ماشینهاشون تقریباً یکسانه، همون شاسی “اسکیتبرد” که میتونید تو فروشگاههاشون ببینید. همچنین، طراحی داخلی ماشینهاشون هم خیلی سادهگراست و به یک صفحهنمایش مرکزی بزرگ متکیه. این سادهسازی فرآیندها به تسلا اجازه میده تا هزینهها رو کاهش بده و ظرفیت تولید رو افزایش بده.
چالشهای رشد: معضل تحویل، نه فروش!
نکتهی جالب اینجاست که بزرگترین دغدغهی تسلا، مشکل تولید به موقع و تحویل کافی ماشینها است، نه مشکل فروش! اونها مشکل فروش ندارن، بلکه مشکل تحویل دارن. این یک موضوع بزرگه که دائماً در تلاش برای حلش هستن.
کیفیت در برابر لوکسبودن: یک معادله پیچیده
این موضوع به همون دلیل برمیگرده که قبلاً گفتم تسلا واقعاً یک خودروی لوکس سنتی نیست. چون برای کاهش هزینهها، هنوز مشکلات کیفی زیادی با استانداردهای لوکس دارن، که بیشتر مربوط به طراحی و مواد استفاده شده در داخل کابین میشه. خیلی از افراد که به دنبال کالای لوکس هستن، انتظار دارن که داخلی ماشین بهترین مواد رو داشته باشه، در حالی که در تسلا، همه چیز خیلی سادهگراست و برای بعضیها حتی بیش از حد سادهگراست.
توضیح تخصصی (از زبان من): اهمیت یکپارچگی عمودی و پلتفرم مشترک
ساخت گیگافکتوریها یک نمونهی عالی از یکپارچگی عمودی (Vertical Integration) است، یعنی کنترل بخشهای بیشتری از زنجیرهی تأمین. این کار به تسلا مزیت رقابتی قابل توجهی در هزینهها و فناوری باتری میده. استفاده از پلتفرم مشترک (Common Platform) مثل شاسی اسکیتبرد هم در مهندسی خودرو بسیار رایج و هوشمندانه است. این اجازه رو میده که با وجود تفاوتهای ظاهری و عملکردی، پایهی اصلی خودروها یکسان باشه، که هم هزینهی تحقیق و توسعه رو کاهش میده و هم فرآیند تولید رو ساده میکنه و سرعت میبخشه. مشکل تحویل هم که بهش اشاره شد، نشاندهندهی چالشهای مقیاسپذیری عملیات (Scaling Operations) در یک شرکت نوآور و سریعالرشده.
۵. جریانهای درآمدی تسلا: فراتر از فروش خودرو!
حالا نگاهی به جریان های درآمدی این شرکت داریم:
فروش خودرو، هسته اصلی درآمد
جریانهای درآمدی تسلا عمدتاً از فروش خودرو است. این بخش، بدیهیترین منبع درآمدی برای یک خودروساز است.
شبکه سوپرشارژر: پتانسیل درآمدی آینده
اما من شخصاً فکر میکنم که یک روزی تسلا به سایر خودروهای برقی هم اجازه میده که در ایستگاههای سوپرشارژر اونها شارژ بشن و از این طریق پول دربیاره، درست مثل پمپبنزینها! این در واقع یک کسبوکار زیرساختی و املاک محسوب میشه. این بخش، در ابتدا برای فروش خودروهاشون حیاتی بود تا مشتریان نگران شارژ یا شارژ کند نباشن. اما در آینده، میتونه خودش به یک جریان درآمدی مجزا و مهم تبدیل بشه.
توضیح تخصصی (از زبان من): استفاده از داراییها به عنوان اهرم درآمدی
پتانسیل درآمدزایی از شبکه سوپرشارژر، یک مثال عالی از اهرمسازی داراییها (Asset Leverage) است. تسلا برای حل یک مشکل کلیدی مشتریانش (نگرانی از شارژ)، یک زیرساخت گرانقیمت ایجاد کرد. حالا که این زیرساخت گسترش یافته، میتواند آن را به عنوان یک سرویس به رقبای خود نیز ارائه دهد و به یک پلتفرم درآمدزا تبدیل شود. این حرکت هوشمندانه، نه تنها سرمایهگذاری اولیه را جبران میکند، بلکه یک جریان درآمدی پایدار و جدید ایجاد مینماید.
نتیجهگیری: آینده درخشان (یا چالشبرانگیز؟) یک پیشتاز
به طور کلی، تسلا به روشهای مختلف یک شرکت فوقالعاده نوآور است و خب، باید هم باشه! اونها یک شرکت جدید خودرو هستن که به سرعت در حال رشد و ایجاد یک بازار کاملاً جدید هستن. پس برای اینکه بیشتر بفروشن و هزینههاشون رو کاهش بدن، باید نوآوری کنن.
حالا سوال اینه: آیا تسلا میتونه دوام بیاره، وقتی خودروسازهای دیگه تصمیم بگیرن بیشتر و بیشتر خودروهای برقی خودشون رو تولید کنن؟ اشتباه نکنید، برای مرسدس یا بیامو، تولید انبوه خودروهای برقی اونقدرها هم پیچیده نیست. اونها فقط تا الان خیلی روی این موضوع تمرکز نکردن، چون بازار سنتی خودروهای غیربرقی اینقدر بزرگه که فروش خودروهای برقی فقط بخش کوچکی از اون رو تشکیل میده. اما وقتی این بازار به اندازهی کافی رشد کنه (که عمدتاً به لطف تسلا خواهد بود)، اونها هم جدیجدی وارد رقابت میشن. ویدیو پیشبینی میکرد که اکثر اونها حدود سال ۲۰۲۰ (که الان گذشته!) تولید جدی خودروهای برقی رو هدف قرار میدن.
اون وقت سوال به کیفیت محصول و مهمتر از همه، برند برمیگرده: کدام یک را ترجیح میدهید و از کدام حمایت میکنید؟
نکته پایانی (از زبان من): نظر شخصی من به عنوان یک مشاور
شما احتمالاً حدس میزنید من کدام را انتخاب میکنم! من با تسلا میمونم. نباید فراموش کنیم که چه کسی این نوآوری رو در وهله اول به دنیا آورد، چه کسی این روند رو شروع کرد و چه کسی تکامل خودروهای دوستدار محیط زیست رو کلید زد. اون تسلا بود.
بقیه فقط وقتی این روند تثبیت شد و براشون سودآور بود، ازش پیروی میکنن. قبل از اون، هیچ کدومشون اهمیتی به پذیرش چنین ریسکهایی و پاکتر کردن دنیای ما ندادن.
ببخشید دیگه، نتونستم جلوی نظر شخصی خودم رو بگیرم! این نکته بسیار مهمه که مزیت پیشتاز بودن (First-Mover Advantage) همیشه در ذهن مشتری باقی میمونه، حتی اگر رقبا با سرعت وارد بازار بشن.
اگه این چیزهایی که گفتم براتون جذاب بود و حس میکنید به درد کسبوکارتون میخوره، همین الان دست به کار بشید و به مدل کسبوکار خودتون فکر کنید.
- کجا میتونید تغییر ایجاد کنید؟
- کجا میتونید یک بخش رو به کلی دگرگون کنید تا ارزش جدیدی برای مشتریانتون بسازید؟
یادتون باشه، موفقیت منتظر کسی نمیمونه که منتظره. موفقیت منتظر کسیه که میخواد تغییر ایجاد کنه و با چشمان باز به دنبال فرصتهای نوآورانه میگرده.
امیدوارم این گزارش از زبان من، مثل همیشه، الهامبخش مسیر موفقیت شما باشه. تا درودی دیگر، بدرود!
آموزش بیزینس مدل کسب و کارهای موفق
اگر شما هم در حال راه اندازی و تاسیس یک کسب و کار بوده و یا قصد دارید معماری و مدل کسب و کار خودتان را تغییر داده و متحول کنید تا درآمدهای جدیدی را خلق کنید، پیشنهاد میکنم به صفحه اصلی آموزش مدل کسب و کار مراجعه کنید و نگاهی به مطالب گردآوری شده داشته باشید.

من سجاد سلیمانی هستم، استراتژیست و مدرس و مشاور کسب و کار، یکسری مطالب تخصصی از جمله مقاله / کتاب / فیلم و مستند، نمونه های موفق ایرانی و جهانی و ابزارهای نوین طراحی و معماری کسب و کار را در قالب معماری و مدل کسب و کارهای موفق (Business Models) آماده کرده ام که اگر روی دکمه کلیک کنید به همه آنها دسترسی خواهید داشت:
آخرین بیزینس مدل های موفق بررسی شده:
- تحلیل بیزینس مدل SpaceX اسپیس ایکس (7) یک ماجراجویی فضایی، نه فقط یک شرکت موشکی!
- تحلیل بیزینس مدل WeWork وی ورک(6): شرکت املاک یا خالق یک “حالت ذهنی”؟
- تحلیل بیزینس مدل اپل Apple (5): خالق دنیای مدرن موبایلی و پیشتاز حریم خصوصی!
- تحلیل بیزینس مدل Tesla تسلا(4): تحلیل مدل کسب و کار غول صنعت خودرو
- تحلیل بیزینس مدل موفق (3): نوآوری در مدل کسب و کار توسط آمازون، اسپاتیفای و تیندر چطور دنیا رو تغییر داد؟
- تحلیل بیزینس مدل Uber اوبر (2): اوبر چگونه با چند لمس ساده، دنیا را تسخیر کرد؟
- تحلیل بیزینس مدل Airbnb ایربی اند بی (1): از تختخوابهای بادی تا امپراتوری جهانی
آخرین نوشته های مرتبط با بیزینس مدل:
- استراتژی و جایگاه یابی در کسب و کار: راهنمای عملی (مایکل پورتر)
- رازهای کسبوکار استارتاپی (قسمت 5 از 5): جمعبندی نهایی – از ایده تا مقیاس پذیری و قدرت!
- رازهای کسبوکار استارتاپی (قسمت 4 از 5): ورود به بازار – چرا “ورود به بازار” اینقدر پیچیدهست؟
- رازهای کسبوکار استارتاپی (قسمت 3 از 5): مدل کسب و کار – چگونه بازی را به نفع خودمان تغییر دهیم؟
- رازهای کسبوکار استارتاپی (قسمت 2 از5): تأسیس شرکت – ساختن پایههای یک موفقیت پایدار!
- رازهای کسبوکار استارتاپی (قسمت 1 از5): ارزش پیشنهادی – چگونه بازی را به نفع خودمان تغییر دهیم؟
- چگونه یک مدل کسب و کار (بیزینس مدل) برنده طراحی کنیم؟ (مقاله هاروارد)
آخرین کارگاه های آموزشی مرتبط:
اگر تمایل دارید کارگاهی با این عنوان برای مجموعه یا اعضای خانواده کسب و کاری شما برگزار شود، میتوانید با درخواست آن را در ادامه ثبت کنید: