کتاب «کشور استارتاپها» (Startup Nation)، نوشته «دن سنور» و «سائول سینگر»، تنها یک کتاب درباره فناوری نیست. این کتاب، یک کاوش عمیق، یک استدلال قوی و مجموعهای از داستانهای واقعی است که به ما نشان میدهد چگونه کشوری کوچک به نام اسرائیل، به مرکزی جهانی برای نوآوری و کارآفرینی تبدیل شده است.
اگرچه ممکن است این کتاب درباره شرکتهای بزرگ فناوری باشد، اما تمرکز اصلی آن بر اکوسیستمی است که ایدههای تجاری رادیکال و کاملاً جدید را خلق میکند.
این کتاب، فراتر از یک تحلیل اقتصادی، به تاریخ، فرهنگ، کسبوکار و ژئوپلیتیک میپردازد تا ریشههای این انرژی خلاقانه را درک کند.
هدف ما از معرفی این کتاب، ارائه بینشهای عملی و الهامبخش برای صاحبان کسبوکار است تا بتوانند در دورانهای پرچالش و حتی جنگ، تابآوری، بقا و رشد خود را تضمین کنند.
علاوه بر این با توجه به جنگی که بین ایران و اسرائیل شکل گرفت، در حالت دشمن شناسی هم باید این مدل کتابها را مطالعه کرد و طرف مقابل را شناخت.
بدون شناخت واقعی، هرگز امکان موفقیت در برابر یک فرد یا یک کشور وجود ندارد. این کتاب را با این هدف هم می توانید بخوانید یا ببینید.
این کتاب، پدیدهای را توضیح میدهد که با وجود پوشش رسانهای گسترده درباره اسرائیل، به طور گستردهای نادیده گرفته شده است: اسرائیل امروزه بزرگترین تمرکز نوآوری و کارآفرینی در جهان را داراست.
این پدیده، از نظر اقتصادی بسیار قابل توجه است و دادههای کلیدی این ادعا را تأیید میکنند. در سال 2008، سرمایهگذاری خطرپذیر سرانه در اسرائیل 2.5 برابر بیشتر از ایالات متحده، بیش از 30 برابر بیشتر از اروپا، 80 برابر بیشتر از چین و 350 برابر بیشتر از هند بود.
با وجود جمعیت تنها 7.1 میلیون نفری، اسرائیل نزدیک به 2 میلیارد دلار سرمایه خطرپذیر جذب کرد که تقریباً برابر با مجموع جذب سرمایه بریتانیا (61 میلیون نفر) یا آلمان و فرانسه (145 میلیون نفر) بود.
حتی در دورههای جنگی نیز، اقتصاد اسرائیل نه تنها کند نشد، بلکه در برخی موارد رشد چشمگیری داشت. این تابآوری اقتصادی در برابر شوکهای بیرونی، بهویژه در دورانهای جنگی و ناآرامیها، یکی از اصلیترین پیامهای کتاب برای صاحبان کسبوکار است.
بخش اول: ملت کوچکی که توانست
این بخش، به قلب داستان اسرائیل به عنوان یک کشور استارتاپ میپردازد و ویژگیهای فرهنگی و نظامی را بررسی میکند که به موفقیتهای اقتصادی آن کمک کردهاند.
1. سرسختی (Persistence): نیروی محرکه در دل هر چالش
اسرائیلیها، از جمله کارآفرینانشان، ویژگیای دارند که در ییدیش به آن «هوتسپا (chutzpah)» میگویند – گستاخی، جسارت باورنکردنی، و اعتماد به نفس بیحدوحصر.
این هوتسپا در محیطهای مختلف اسرائیل، از دانشگاه تا ارتش و محیط کار، مشاهده میشود. این ویژگی به معنای عدم ترس از زیر سؤال بردن مقامات، اظهارنظر صریح و بیپرده، و عدم هراس از شکست است.
برای صاحبان کسبوکار، هوتسپا درس مهمی دارد: در مواجهه با مشکلات و موانع، باید جسورانه ایدههای خود را دنبال کنید، سنتها را به چالش بکشید، و از اشتباهات خود درس بگیرید، نه اینکه تسلیم شوید.
کتاب، داستان اینتل اسرائیل را به عنوان نمونهای بارز از این سرسختی و هوتسپا روایت میکند. در اوایل دهه 2000، اینتل با مشکل “دیوار قدرت” در تراشههای خود مواجه شد: تراشهها کوچکتر و سریعتر میشدند، اما مصرف انرژی و تولید حرارت آنها نیز افزایش مییافت.
تیم اسرائیلی اینتل، بر خلاف تفکر رایج در مقر اصلی شرکت در سانتا کلارا که بر “سرعت کلاک” تمرکز داشت، راهحلی برای تولید تراشههای کممصرف ارائه دادند. این تیم، با اصرار و پژوهشهای بیوقفه، مدیران آمریکایی خود را متقاعد کردند که رویکردشان (که به “چرخش راست” معروف شد) درست است.
این تراشههای جدید، نه تنها مشکل گرمای بیش از حد لپتاپها را حل کردند، بلکه به نجات شرکت اینتل از بحران و افزایش سهم بازار آن کمک شایانی کردند.
این ماجرا نشان میدهد که چگونه تیمهای کوچک با دیدگاههای رادیکال و سرسخت، میتوانند غولهای صنعتی را به سمت نوآوریهای حیاتی سوق دهند. برای کسبوکارها، این داستان تاکید میکند که:
- جسارت در به چالش کشیدن وضع موجود: حتی اگر ایده شما خلاف جریان اصلی باشد، اگر به آن اعتقاد دارید، آن را پیگیری کنید.
- تابآوری در برابر مقاومت داخلی و خارجی: نوآوری اغلب با مقاومت همراه است، چه از سوی مدیران میانی، چه از سوی بازار یا رقبا. سرسختی و پافشاری برای موفقیت ضروری است.
- یادگیری از شکستها و چالشها: هوتسپا شامل توانایی بازگشت به میدان پس از شکست است، زیرا شکستها “آزمایشهای هوشمندانه” هستند که درسهای ارزشمندی میآموزند.
2. کارآفرینان میدان نبرد (Battlefield Entrepreneurs): ارتش به مثابه مدرسه کارآفرینی
یکی از نقاط قوت اصلی اکوسیستم کارآفرینی اسرائیل، فرهنگ منحصربهفرد ارتش آن (IDF) است که تقریباً همه شهروندان اسرائیلی در آن خدمت میکنند. برخلاف تصور رایج از ساختار نظامی، IDF دارای یک سلسلهمراتب بسیار تخت و رویکردی ضد سلسلهمراتبی است که در آن، مسئولیتپذیری به سطوح پایینتر واگذار میشود. این ویژگیها، برای صاحبان کسبوکار در دوران چالش، حیاتی هستند:
- تفویض اختیار و ابتکار عمل:
در IDF، ستوانها و حتی گروهبانها از آزادی عمل قابل توجهی برخوردارند و انتظار میرود که در مواجهه با موقعیتهای غیرمنتظره در میدان نبرد، ابتکار عمل به خرج دهند و بداههپردازی کنند. این امر، تصمیمگیری سریع و چابکی را در شرایط پرفشار ممکن میسازد. - رهبری در سنین جوانی:
بسیاری از فرماندهان اسرائیلی، در اوایل بیستسالگی خود مسئولیتهای سنگین و حیاتی را بر عهده میگیرند، که شامل جان افراد و مدیریت منابع قابل توجه است. این تجربه زودهنگام رهبری، به آنها اعتماد به نفس و توانایی حل مشکلات پیچیده را میآموزد. - شبکهسازی و ارتباطات متقابل:
سیستم ذخیره (ریزرور) IDF که در آن افراد برای دههها به صورت دورهای با واحدهای نظامی خود خدمت میکنند، منجر به شکلگیری شبکههای اجتماعی و حرفهای قوی میشود که فراتر از طبقات اجتماعی است. این شبکهها در دنیای کسبوکار به معنای دسترسی آسان به مشاوران، شرکا و فرصتها است. - پذیرش پرسشگری و عدم تبعیت کورکورانه:
در ارتش اسرائیل، سربازان و افسران تشویق میشوند که فرماندهان خود را به چالش بکشند و در صورت نیاز، مخالفت کنند. این فرهنگ انتقادی، به جای تبعیت محض، به بهبود مستمر و یافتن بهترین راهحلها منجر میشود.
این مدل عملیاتی ارتش، به طور مستقیم به دنیای کسبوکار منتقل میشود؛ جایی که کارآفرینان اسرائیلی، با ذهنیتی چالشجو، انعطافپذیر و مبتکر، حتی در مواجهه با «مناطق جنگی» اقتصادی، به دنبال راهحلهای نوآورانه هستند.
بخش دوم: کاشتن بذرهای فرهنگ نوآوری
این بخش، جنبههای فرهنگی و آموزشی را بررسی میکند که به رشد و شکوفایی روحیه کارآفرینی در اسرائیل کمک کردهاند.
3. مردم کتاب (The People of the Book): جهان، یک بازار گسترده
«مردم کتاب» در اینجا، به سنت یهودی مطالعه و تفسیر متون اشاره دارد. اما در مفهومی وسیعتر، به روحیه جستجوگری، پرسشگری و علاقه به کشف ناشناختهها در بین اسرائیلیها دلالت دارد.
این روحیه، در میان جوانان اسرائیلی پس از خدمت سربازی، به شکل یک «ولع سفر جهانی» نمود پیدا میکند. آنها نه تنها برای دیدن جهان، بلکه برای رهایی از انزوای ژئوپلیتیکی و جستجوی فرصتهای فراتر از مرزهای محدود کشورشان، به نقاط دوردست سفر میکنند.
این رویکرد، در دنیای کسبوکار نیز منعکس شده است:
- اجبار به جهانی شدن از ابتدا:
به دلیل بایکوتهای منطقهای و محدودیتهای جغرافیایی، شرکتهای اسرائیلی مجبور بودند از همان ابتدا به بازارهای جهانی فکر کنند.
این امر آنها را به توسعه محصولات کوچک، anonymous (بینامونشان)، و مبتنی بر نرمافزار سوق داد که هزینههای حملونقل بالایی نداشتند و میتوانستند به راحتی به بازارهای دوردست صادر شوند.
- کارآفرینان بهعنوان سفیران:
کارآفرینان اسرائیلی، مانند «جان مدود»، نه تنها محصولات شرکت خود را تبلیغ میکنند، بلکه کل اقتصاد اسرائیل را به دنیا معرفی میکنند، که این یک “وطنپرستی سودآور” است.
این رویکرد، اعتماد به نفس بینالمللی را افزایش داده و جذب سرمایهگذاری خارجی را تسهیل کرده است.
- نمونه موفق “نتفیم” (Netafim):
این شرکت، پیشرو در سیستمهای آبیاری قطرهای، به دلیل نیاز اسرائیل به مقابله با کمبود آب متولد شد. نتفیم به دلیل عدم ترس از ورود به بازارهای دوردست و ناشناخته در دهههای 1960 و 1970، به یک شرکت جهانی تبدیل شد و امروزه در 110 کشور فعالیت دارد.
این مثال نشان میدهد که چگونه یک محدودیت میتواند به یک مزیت رقابتی جهانی تبدیل شود. برای کسبوکارها، این درس حیاتی است که محدودیتهای داخلی را به فرصتهایی برای گسترش جهانی تبدیل کنند.
4. هاروارد، پرینستون و ییل: واحدهای نخبه نظامی
در اسرائیل، واحدهای نخبه نظامی به منزله «هاروارد، پرینستون و ییل» کشور هستند. ورود به این واحدها، به شدت انتخابی است و نیازمند استعدادهای بالا در آزمونهای استعدادیابی، روانشناسی و مصاحبه است. خدمت در این واحدها، تجربهای بیبدیل در زمینه:
- رهبری و حل مسئله:
افراد با چالشهای پیچیدهای روبرو میشوند که نیاز به تفکر خلاق و تصمیمگیری سریع در شرایط پرفشار دارد.
- مهارتهای فنی پیشرفته:
بهویژه در واحدهای اطلاعاتی و فناوری مانند «واحد 8200» (نظیر آژانس امنیت ملی آمریکا) و «تلپیوت» (Talpiot) که نخبگان علمی و فناوری را آموزش میدهد، سربازان در سنین پایین به مهارتهای پیشرفته در حوزههایی مانند نرمافزار، امنیت سایبری و تجزیه و تحلیل دادهها دست مییابند.
- شبکهسازی مادامالعمر:
ارتباطاتی که در دوران خدمت نظامی ایجاد میشود، به «خانواده دوم» تبدیل شده و در طول دههها از طریق خدمت در نیروهای ذخیره تقویت میگردد.
این شبکهها در دنیای کسبوکار بسیار ارزشمند هستند و به یافتن شغل، شریک و سرمایهگذار کمک میکنند.
- بلوغ زودهنگام:
اسرائیلیها در سن 18 سالگی وارد ارتش میشوند و تجربیاتی کسب میکنند که همتایانشان در کشورهای دیگر ممکن است سالها بعد به دست آورند.
این بلوغ، دیدگاهی متفاوت و چابکی در مواجهه با چالشها به آنها میدهد.
این مدل، یک منبع بینظیر از سرمایه انسانی برای بخش فناوری پیشرفته اسرائیل است. این درس برای کسبوکارها این است که اهمیت تجربه عملی، شبکهسازی و بلوغ زودهنگام در تربیت رهبران و کارآفرینان آینده را درک کنند، و چگونه میتوانند این مهارتها را حتی در غیاب یک نظام خدمت سربازی مشابه، در سازمان خود پرورش دهند.
5. جایی که نظم با آشوب روبرو میشود (Where Order Meets Chaos): مزیت لبه بینظمی
اسرائیل، سنگاپور و کره جنوبی تنها کشورهای توسعه یافتهای هستند که خدمت سربازی اجباری طولانیمدت دارند. هر سه با تهدیدات وجودی مواجه هستند.
اما برخلاف سنگاپور و کره جنوبی که ارتشهایشان با الهام از مدل اسرائیل شکل گرفتهاند، آنها در پرورش فرهنگ استارتاپ ناکام بودهاند. دلیل این تفاوت، در مفهوم «لبه آشوب (edge of chaos)» نهفته است.
- فرهنگ آپولو در مقابل کلمبیا:
کتاب دو مدل فرهنگی ناسا را مقایسه میکند: مدل آپولو که بر آزمایشگری، بداههپردازی و یادگیری مداوم از خطاها تأکید داشت، و مدل کلمبیا که به قوانین خشک، استانداردسازی و عدم انعطاف چسبیده بود. ارتش اسرائیل و استارتاپهای اسرائیلی، با رویکرد «فرهنگ آپولو» عمل میکنند.
- فرهنگ «روش گادول» (Rosh Gadol):
این اصطلاح عبری به معنای «سر بزرگ» است و به رویکرد مسئولانه و مبتکرانه برای حل مسائل فراتر از دستورات صریح اشاره دارد. برعکس، «روش کاتان» (Rosh Katan) به معنای «سر کوچک» است و به تفسیر محدود دستورات برای اجتناب از مسئولیت بیشتر اشاره دارد. فرهنگ اسرائیل، به شدت رویکرد روش گادول را تشویق میکند.
- اهمیت «دبریفینگ» (Debriefing):
در واحدهای نخبه نظامی اسرائیل، هر تمرین یا عملیات واقعی با یک جلسه «دبریفینگ» (بررسی پس از عملیات) دقیق و بیرحمانه به پایان میرسد.
در این جلسات، همه اعضا، صرف نظر از رتبه، به صورت صریح و صادقانه اشتباهات خود و دیگران را بررسی میکنند تا درس بگیرند. این رویکرد، پذیرش خطا را تشویق میکند، به شرطی که به فرصتی برای بهبود تبدیل شود.
- انعطافپذیری در برابر انضباط:
برخلاف بسیاری از سازمانها که انعطافپذیری را فدای انضباط میکنند، اسرائیل به طور سنتی، «انعطافپذیری برای انضباط، ابتکار برای سازمان، و نوآوری برای پیشبینیپذیری» را فدا نمیکند.
این یک درس حیاتی برای کسبوکارها در دوران چالش است: فرهنگی که به کارکنان اجازه میدهد فراتر از چارچوبها فکر کنند، ریسک کنند و از شکستها بیاموزند، در نهایت تابآورتر و نوآورتر خواهد بود.
سنگاپور، با وجود نظم و انضباط بینظیر، فاقد این «سیالیت» است که در «لبه آشوب» اقتصاد اسرائیل یافت میشود. برای کارآفرینان، این به معنای یافتن تعادل بین ساختارهای پایدار و آزادی برای آشوب خلاقانه است.
بخش سوم: آغازها
این بخش، به سیاستهای دولتی، مهاجرت و نقش دیاسپورا (جوامع یهودی خارج از اسرائیل) در شکلگیری اقتصاد نوآورانه اسرائیل میپردازد.
6. یک سیاست صنعتی که جواب داد (An Industrial Policy That Worked): دولت بهعنوان کارآفرین
داستان رشد اقتصادی اسرائیل، تنها به ویژگیهای شخصیتی یا اتفاقات ژئوپلیتیک محدود نمیشود؛ سیاستهای دولتی تطبیقپذیر نیز نقش مهمی ایفا کردهاند.
در دوره اولیه (1948-1970)، رشد از طریق دولت کارآفرین محقق شد که بر بخش خصوصی ابتدایی غلبه داشت. این امر شامل سرمایهگذاریهای عظیم در زیرساختها مانند جادهها، سیستمهای آبی و شبکههای برق بود.
شیمون پرس و «ال شویمر»، ایده ایجاد صنعت هوانوردی در اسرائیل را مطرح کردند، در حالی که بسیاری آن را غیرممکن میدانستند. این شرکت، صنایع هوافضای اسرائیل (IAI)، در نهایت به بزرگترین کارفرمای خصوصی کشور تبدیل شد.
این رویکرد، که به آن «بیتزویست (bitzu’ist)» (عملگرا و اهل عمل) میگویند، در قلب روحیه کارآفرینی اسرائیل قرار دارد: کسی که کارها را انجام میدهد، بیصبر، مدبر، و اثربخش است.
برای کسبوکارها، این بخش نشان میدهد که دولت میتواند نقشی کاتالیزوری در ایجاد صنایع جدید و رشد اقتصادی، بهویژه در شرایط اولیه یا بحرانی، ایفا کند.
همچنین، توانایی تبدیل نقاط ضعف به قوت (مانند کمبود آب به رهبری در آبیاری قطرهای و شیرینسازی) یک درس کلیدی است.
7. مهاجرت: موتور محرک نوآوری
یکی از عوامل اصلی معجزه اقتصادی اسرائیل، موجهای پیاپی مهاجرت است. مهاجران، به تعریف خود، ریسکپذیرانی هستند که از شروع دوباره نمیترسند.
ورود گسترده مهاجران، بهویژه از اتحاد جماهیر شوروی سابق در دهه 1990، منبع عظیمی از مهندسان، دانشمندان و تکنسینهای ماهر را فراهم کرد. این افراد، با وجود چالشهای زبانی و فرهنگی، به سرعت جذب بخش فناوری پیشرفته اسرائیل شدند.
دولت اسرائیل، از طریق سیاستهای جذب مهاجران (مانند «قانون بازگشت» که به هر یهودی حق مهاجرت میدهد) و برنامههای پشتیبانی گسترده (مانند کلاسهای رایگان عبری، کمکهزینه زندگی، و مراکز کارآفرینی)، نقش مهمی در تسهیل این فرآیند ایفا کرد.
برای صاحبان کسبوکار، این بخش تاکید میکند که:
- مهاجران یک منبع حیاتی از استعداد و روحیه کارآفرینی هستند.
- ایجاد برنامههای جذب و آموزش برای نیروی کار ماهر، میتواند به رشد و نوآوری کمک کند.
- ذهنیت «آنچه برای از دست دادن ندارید، فرصت برای برنده شدن است» در میان مهاجران، یک محرک قدرتمند برای کارآفرینی است.
8. دیاسپورا (The Diaspora): چرخش مغزها و همکاریهای جهانی
«چرخش مغزها» (brain circulation) پدیدهای است که در آن، افراد با استعداد به خارج از کشور میروند تا دانش و تجربه کسب کنند و سپس به وطن خود بازمیگردند تا به توسعه آن کمک کنند.
«مایکل لاور» (Michael Laor) در سیسکو و «داو فروهمن» (Dov Frohman) در اینتل، نمونههای بارز این «آرگوناتهای جدید» هستند. آنها با بازگشت به اسرائیل، مراکز تحقیق و توسعهای را ایجاد کردند که برای شرکتهای مادرشان نیز حیاتی بودند.
نقش دیاسپورای یهودی غیر اسرائیلی نیز در جذب سرمایه و انتقال دانش به اسرائیل مهم بوده است. این بخش، اهمیت:
- استفاده از شبکههای جهانی و ارتباط با استعدادهای خارج از کشور را نشان میدهد.
- چگونگی تبدیل «فرار مغزها» به «چرخش مغزها» و بهرهگیری از دانش و تجربه جهانی.
9. آزمون بافِت (The Buffett Test): سرمایهگذاری در دل خطر
وارن بافت، یکی از محتاطترین سرمایهگذاران جهان، با خرید شرکت ابزارآلات ماشینسازی «اسکار» (Iscar) در اسرائیل به مبلغ 4.5 میلیارد دلار، سیاست دههها عدم سرمایهگذاری خارج از ایالات متحده خود را تغییر داد.
این خرید، تنها دو ماه قبل از جنگ لبنان در سال 2006 اتفاق افتاد که در آن، هزاران موشک به شمال اسرائیل (محل کارخانه اسکار) شلیک شد.
رویکرد بافت این بود که ارزش واقعی یک شرکت در استعداد کارکنان، مدیریت، مشتریان وفادار و برند آن نهفته است، نه در تأسیسات فیزیکی که قابل بازسازی هستند.
بافت دریافت که حتی اگر کارخانهای بمباران شود، میتواند دوباره ساخته شود، اما سرمایه انسانی و فرهنگ سازمانی هستند که بقای کسبوکار را تضمین میکنند.
ایتان ورتایمر، رئیس اسکار، به بافت قول داد که حتی با نصف نیروی کار، تمام سفارشات به موقع ارسال خواهند شد و آنها هیچ تأخیری نداشتند.
این رویکرد نشان میدهد که:
- اسرائیل موفق شده است تهدیدات امنیتی را از فرصتهای رشد اقتصادی خود جدا کند.
- تابآوری در زمان جنگ، به معنای قابلیت حفظ عملیات، تولید و تعهد به مشتریان است، حتی در شرایط بسیار دشوار.
- برای سرمایهگذاران، ریسک فاجعهبار لزوماً به موقعیت جغرافیایی مربوط نمیشود، بلکه به قابلیتهای درونی و روحیه پایدار شرکت بازمیگردد. این درس، برای صاحبان کسبوکار در مناطق بیثبات، بسیار الهامبخش است.
10. یوزما (Yozma): جرقه صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر
پیش از برنامه «یوزما» در دهه 1990، اسرائیل با کمبود شدید سرمایه خطرپذیر مواجه بود. سرمایهگذاران خارجی، اسرائیل را با نزاع و درگیری مترادف میدانستند و تمایلی به سرمایهگذاری در آن نداشتند.
دولت اسرائیل، برای حل این مشکل، برنامه «یوزما» (به معنای «ابتکار») را با سرمایهگذاری 100 میلیون دلاری برای ایجاد 10 صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر جدید آغاز کرد.
نکات کلیدی یوزما عبارتند از:
- تشویق سرمایهگذاری خارجی:
دولت، 40 درصد سهام صندوقهای جدید را نگهداری میکرد، اما به شرکا این امکان را میداد که پس از پنج سال، سهام دولت را به قیمت پایین به اضافه سود سالانه خریداری کنند. این امر، سرمایهگذاری را برای صندوقهای خارجی بسیار جذاب میکرد، زیرا دولت در ریسک شریک بود اما تمام پاداش به سرمایهگذار میرسید.
- پر کردن یک خلاء حیاتی:
یوزما نه تنها سرمایه فراهم کرد، بلکه دانش و تجربه «مربیگری کسبوکار» را از سیلیکونولی به اسرائیل آورد. کارآفرینان اسرائیلی، با وجود مهارتهای فنی بالا، در مدیریت و بازاریابی شرکتها ضعیف بودند.
- کاتالیزور برای رشد:
«ارل مارگالیت»، یکی از کارآفرینان برتر اسرائیل، میگوید: «سرمایه خطرپذیر، همان کبریتی بود که آتش را روشن کرد». یوزما، به طور مستقیم و غیرمستقیم، منجر به رشد بیسابقه صنعت فناوری پیشرفته اسرائیل شد.
- الهامبخش برای سایر کشورها:
موفقیت یوزما به حدی بود که دولتهای دیگری مانند ژاپن، کره جنوبی، کانادا، ایرلند و سنگاپور، به دنبال الگوبرداری از آن بودند.
برای صاحبان کسبوکار، یوزما نشان میدهد که سیاستهای هوشمندانه دولت میتواند به عنوان یک کاتالیزور قدرتمند عمل کرده و به ایجاد و توسعه صنایع جدید کمک کند، بهویژه در جایی که بازار خصوصی به دلیل ریسکهای بالا وارد نمیشود. این درس، برای اقتصادهایی که به دنبال رشد در شرایط نامساعد هستند، حیاتی است.
بخش چهارم: کشوری با انگیزه
این بخش، به انگیزههای عمیقتر فرهنگی و پیامدهای غیرمنتظره چالشها میپردازد.
11. خیانت و فرصت (Betrayal and Opportunity): خودکفایی اجباری
لحظه «اسپوتنیک» اسرائیل، ده سال پس از تجربه آمریکا، در آستانه جنگ ششروزه در سال 1967 اتفاق افتاد. «شارل دوگل»، رئیسجمهور فرانسه، به طور ناگهانی فروش تسلیحات به اسرائیل را قطع کرد. این خیانت، درس ارزشمندی درباره قیمت وابستگی به دیگران بود.
- تولد صنعت دفاعی بومی:
اسرائیل تصمیم گرفت که باید به سرعت سیستمهای تسلیحاتی عمده خود را تولید کند، حتی اگر هیچ کشور کوچکی تاکنون چنین کاری را با موفقیت انجام نداده بود.
این امر منجر به تولید تانک «مرکاوا» و جتهای جنگنده «نشر» و «کفیر» شد.
- انتقال فناوری به بخش غیرنظامی:
پروژه جاهطلبانه جت جنگنده «لاوی»، اگرچه در نهایت لغو شد، اما میلیاردها دلار سرمایهگذاری در آن، دانش فنی بینظیری در سیستمهای هوانوردی ایجاد کرد.
زمانی که برنامه تعطیل شد، 1500 مهندس آن ناگهان بیکار شدند و بسیاری از آنها به بخش خصوصی سرازیر شده و به رونق صنعت فناوری پیشرفته کمک کردند.
«یوسی گراس»، مهندس سابق صنایع هوافضای اسرائیل، پس از این واقعه 17 استارتاپ راهاندازی کرد و بیش از 300 حق اختراع به ثبت رساند.
این داستان نشان میدهد که چگونه تهدیدات خارجی و قطع وابستگی اجباری، میتواند به کاتالیزورهای قدرتمندی برای نوآوری و خودکفایی صنعتی تبدیل شوند.
برای کسبوکارها، این درس این است که چگونه میتوانند در مواجهه با چالشهای غیرمنتظره (مانند تحریمها یا قطع زنجیره تأمین)، به سمت تولید داخلی و توسعه قابلیتهای بومی حرکت کنند و این «اجبار» را به یک فرصت تبدیل نمایند.
12. از دماغه موشک تا چشمههای آب گرم (From Nose Cones to Geysers): همجوشی خلاقانه
ویژگی بارز دیگر اکوسیستم نوآوری اسرائیل، رویکرد چندرشتهای و توانایی «همجوشی» (mashup) فناوریها و رشتههای مختلف است. این امر، اغلب در ارتش اسرائیل پرورش مییابد. بهعنوان مثال:
- یک خلبان جنگنده نیروی هوایی اسرائیل، که به تفکر همزمان در مورد چندین هدف و تطبیق مداوم در میدان نبرد عادت دارد، در دنیای غیرنظامی میتواند به یک هنرمند گرافیک تبدیل شود که مشکلات فنی را مانند یک مهندس حل میکند. این به دلیل ذهنیت «چند وظیفهای» و عدم محدود شدن به عنوان شغلی است.
- شرکتهایی مانند «گیون ایمیجینگ» (Given Imaging) که تکنولوژیهای نظامی (مانند دستگاههای الکترواپتیکی موشکها) را در دوربینهای کپسولی برای تشخیص بیماریهای گوارشی به کار میگیرند.
- یا شرکت «بتا-او2» (Beta-O2) که برای درمان دیابت، جلبکهای تولیدکننده اکسیژن از چشمههای آب گرم یلواستون را با فیبر نوری و سلولهای بتا ترکیب میکند تا یک بیوراکتور قابل کاشت ایجاد کند.
این «همجوشی» یا «ترکیب خلاقانه» نشاندهنده تفکر خارج از چارچوب و توانایی دیدن ارتباطات غیرمنتظره بین حوزههای به ظاهر نامرتبط است. برای کسبوکارها، این رویکرد الهامبخش است که چگونه میتوانند نوآوریهای رادیکال را از طریق:
- تشویق همکاری بین رشتهها و بخشهای مختلف سازمان.
- استفاده از فناوریها یا دانش از صنایع کاملاً متفاوت برای حل مشکلات خود.
- ایجاد فرهنگی که به کارکنان اجازه میدهد فراتر از وظایف تعریف شده خود عمل کنند و خلاقیت به خرج دهند.
13. معضل شیخ (The Sheikh’s Dilemma): محدودیتهای توسعه اقتصادی در جهان عرب
این فصل به تضاد بین مدل اقتصادی اسرائیل و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس میپردازد و موانع کارآفرینی در این کشورها را بررسی میکند.
با وجود ثروت نفتی و تلاش برای ایجاد «خوشههای اقتصادی» (economic clusters) مانند دبی اینترنت سیتی، این کشورها در ایجاد فرهنگ کارآفرینی با رشد بالا و نوآوری واقعی موفق نبودهاند.
دلایل اصلی این معضل عبارتند از:
- وابستگی به نفت و رانت: ثروت نفتی، دولتها را از نیاز به جمعآوری مالیات از شهروندان بینیاز کرده و در نتیجه، نیاز به پاسخگویی به خواستههای شهروندان را کاهش داده است. این امر، به حفظ دولتهای خودکامه منجر شده و اصلاحات سیاسی و اقتصادی ضروری را به تأخیر انداخته است.
- محدودیتهای آزادیهای سیاسی و اجتماعی: فقدان آزادی بیان، عدم تحمل آزمایش و شکست، و عدم دسترسی به دادههای اقتصادی شفاف، موانع بزرگی برای رشد کارآفرینی هستند.
- وضعیت زنان: محدود کردن حقوق و نقش زنان در جامعه و اقتصاد، یک مانع بزرگ برای رشد اقتصادی است.
- کیفیت آموزش: تمرکز بر حفظ کردن به جای تفکر انتقادی و آزمایشگری
در سیستمهای آموزشی، به جای پرورش نوآوری، به استانداردسازی و تبعیت منجر میشود.
- عدم ریشهدار شدن استعدادها:
سیاستهای مهاجرتی این کشورها، که عمدتاً بر ویزاهای موقت تأکید دارد و مسیر شهروندی را برای خارجیها فراهم نمیکند، باعث میشود که محققان و استعدادهای خارجی، ریشهای در این کشورها نیندازند و به جامعه متعهد نشوند.
در مقابل، اسرائیل به دلیل فرهنگ مهاجرپذیر، سیستم آموزشی پیشرفته (از جمله دانشگاههای تراز اول که تحقیقات کاربردی را به بازار میآورند) و محیطی که پرسشگری و عدم سلسلهمراتب را تشویق میکند، به یک کارخانه ایده تبدیل شده است.
این بخش، برای صاحبان کسبوکار در هر محیطی، اهمیت حاکمیت خوب، شفافیت، و یک فرهنگ فراگیر را که به نوآوری ارزش میدهد، برجسته میکند.
14. تهدیدات معجزه اقتصادی (Threats to the Economic Miracle): چالشهای پیش رو
با وجود موفقیتهای چشمگیر، اقتصاد اسرائیل کاملاً بدون تهدید نیست. این کتاب، با نگاهی واقعبینانه، به چالشهای بلندمدت میپردازد:
- وابستگی بیش از حد به سرمایه خطرپذیر جهانی:
کاهش عرضه سرمایه خطرپذیر جهانی میتواند به معنای کاهش «مالی نوآوری» برای اقتصاد اسرائیل باشد و منجر به تعطیلی استارتاپها شود.
- وابستگی به بازارهای صادراتی:
بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی اسرائیل از صادرات به اروپا، آمریکای شمالی و آسیا حاصل میشود. کند شدن این اقتصادها یا بایکوتهای منطقهای، میتواند به شدت بر استارتاپهای اسرائیلی تأثیر بگذارد.
- تهدیدات امنیتی مستمر:
اگرچه اسرائیل در گذشته توانسته است تهدیدات امنیتی را از رشد اقتصادی خود جدا کند، اما تهدیدات جدیدتر، میتواند بر خروج «نخبگان فکری» و «مغزهای متفکر» تأثیر بگذارد و هدف اصلی نیز همین است: ترساندن بااستعدادترین شهروندان به منظور ترک کشور.
- «فرار مغزها» از دانشگاهها:
با وجود رتبه بالا در جامعه دانشگاهی بینالمللی، اسرائیل با خروج اساتید برجسته و ستارههای در حال ظهور به خارج از کشور مواجه است.
- مشارکت پایین در نیروی کار:
بخش قابل توجهی از جمعیت (بهویژه مردان فوق ارتدوکس و زنان عرب اسرائیلی) به طور کامل در نیروی کار مشارکت ندارند.
این امر، توانایی اقتصاد اسرائیل برای رشد و افزایش بهرهوری را محدود میکند و یک چالش سیاسی-اجتماعی بزرگ محسوب میشود.
با این حال، نویسندگان معتقدند که تغییر سیاستها آسانتر از تغییر فرهنگ است. این بخش، برای صاحبان کسبوکار یادآور میشود که شناسایی و مقابله با نقاط ضعف داخلی، به همان اندازه (اگر نه بیشتر) از مقابله با تهدیدات خارجی اهمیت دارد.
نتیجهگیری: کشاورزان هایتک
کتاب «کشور استارتاپها» به پرسش اصلی خود پاسخ میدهد: چه چیزی اسرائیل را تا این حد نوآور و کارآفرین میکند؟
پاسخ، ترکیبی از عناصر کلاسیک یک «خوشه فناوری» (مانند دانشگاههای بزرگ، شرکتهای بزرگ، استارتاپها، و اکوسیستم متصل کننده آنها) با عناصر منحصربهفرد فرهنگی اسرائیل است که مهارتها و تجربه افراد را افزایش میدهد، آنها را به همکاری مؤثرتر در تیمها تشویق میکند، و ارتباطات قوی و در دسترس را در یک جامعه رشد یافته فراهم میآورد.
این «سس مخفی» اسرائیل، در سه پارامتر فرهنگی قابل اندازهگیری است: برابریخواهی، پرورشدهندگی، و فردگرایی.
برخلاف انتظارات، اسرائیل در هر سه این معیارها بالا رتبه است. این به ظاهر تناقضات، در بستر تجربه نظامی توجیهپذیر هستند: در ارتش، افراد میآموزند که برای تکمیل مأموریت، باید به صورت تیمی کار کنند و هیچ کس را تنها نگذارند.
شیمون پرس، رئیسجمهور سابق اسرائیل و یکی از «کارآفرینان سریالی منحصربهفرد» (بنیانگذار صنایع)، معتقد است که «محتاطانهترین کار، جسارت به خرج دادن است».
او به صاحبان کسبوکار توصیه میکند که «صنایع قدیمی را رها کنید. پنج صنعت جدید در راه است: اشکال جدید انرژی، آب، بیوتکنولوژی، ابزارهای آموزشی و امنیت داخلی».
این دیدگاه، نشاندهنده روحیه “کشاورزان هایتک” است که در آن، کارآفرینان احساس میکنند در حال کاشتن بذر برای آینده و کمک به بشریت هستند، نه صرفاً دنبال سود.
این روحیه، ترکیبی از وطنپرستی، انگیزه، آگاهی مداوم از کمبودها و سختیها، و حس کنجکاوی و بیقراری است.
درسهای کلیدی برای صاحبان کسبوکار در دوران چالش:
- پذیرش «هوتسپا»: جسارت در به چالش کشیدن وضع موجود و عدم ترس از شکستهای هوشمندانه، برای نوآوری و پیشرفت حیاتی است.
- تفویض اختیار و تشویق ابتکار عمل: ساختار سازمانی تخت، که در آن مسئولیت به سطوح پایینتر واگذار میشود، چابکی و توانایی تصمیمگیری سریع در بحران را افزایش میدهد.
- تبدیل محدودیتها به فرصتهای جهانی: اگر بازارهای داخلی محدود هستند، به دنبال فرصتها در بازارهای دوردست و ناشناخته باشید.
- توسعه سرمایه انسانی از طریق تجربه عملی: تجربیات چالشبرانگیز (چه در محیط نظامی و چه در محیطهای دیگر)، به بلوغ زودهنگام و توسعه مهارتهای رهبری و حل مسئله کمک میکند.
- فرهنگ «لبه آشوب»: تعادل بین نظم و بینظمی، و تشویق آزمایشگری و یادگیری از خطاها، میتواند به نوآوری و تابآوری کمک کند.
- استفاده از دولت بهعنوان کاتالیزور: در شرایط اولیه یا بحرانی، سیاستهای دولتی هوشمندانه میتواند به ایجاد صنایع جدید و جذب سرمایه کمک کند.
- فرصتسازی از خیانتها و تحریمها: قطع وابستگی و خودکفایی اجباری، میتواند به توسعه قابلیتهای بومی و ایجاد صنایع جدید منجر شود.
- همجوشی فناوریها و رشتهها: ترکیب خلاقانه دانش و مهارت از حوزههای به ظاهر نامرتبط، میتواند به نوآوریهای رادیکال و ایجاد بازارهای جدید منجر شود.
- پایداری در برابر تهدیدات: ارزش واقعی کسبوکار در سرمایه انسانی، مشتریان وفادار و برند است، نه صرفاً داراییهای فیزیکی که قابل بازسازی هستند.
- انگیزه و هدف فراتر از سود: داشتن یک «هدف اصلی» که فراتر از کسب درآمد باشد، به ایجاد «وطنپرستان سودآور» منجر میشود که در دوران سخت نیز متعهد به بقا و رشد هستند.
«کشور استارتاپها» نشان میدهد که در جهانی که تغییر تنها ثابت است، نوآوری یکی از ارکان رقابتپذیری بلندمدت است.
با درک این “سس مخفی” که اسرائیل را در دوران چالش به یک قدرت نوآور تبدیل کرده است، صاحبان کسبوکار میتوانند درسهای ارزشمندی برای تابآوری، بقا و رشد شرکتهای خود در مواجهه با هر نوع بحرانی بیاموزند.
همانطور که گفته شد: «محتاطانهترین کار، جسارت به خرج دادن است.» این کتاب، نقشه راهی است برای کسانی که میخواهند در دل طوفانها، نه تنها دوام آورند، بلکه شکوفا شوند.
زندگی و مدیریت کسب و کار در جنگ و بحران ها
اگر به بحث علاقمند هستید و همچنین به عنوان صاحب کسب و کار دغدغه مدیریت بیزینس و زندگی خودتان را در شرایط بحرانی و جنگی دارید، پیشنهاد میکنم ادامه مطالب مرتبط را هم مرور کنید.
من سجاد سلیمانی هستم، استراتژیست و مدرس و مشاور کسب و کار، یکسری مقاله / کتاب / فیلم و مستند مرتبط با شرایط بحرانی و جنگ آماده کرده ام که اگر روی دکمه کلیک کنید به همه آنها دسترسی خواهید داشت:
آخرین نوشته های مرتبط:
- زندگینامه احمد قوام السلطنه (مدل ذهنی وتفکر استراتژیک برای مدیران)
- معرفی کتاب سود صلح: مسئولیت اجتماعی شرکتها در مناطق جنگی (راهنمایی برای صاحبان کسبوکار در مناطق جنگزده و ناپایدار)
- معرفی کتاب: مدیریت و جنگ (چگونه سازمانها درگیری را هدایت میکنند و صلح میسازند)
- تبدیل جنگ به کسب و کار – داستانی از مقاومت و نوآوری در دل جنگ از کارآفرینان اوکراینی
- مقاله مکنزی: تاثیرات جنگ بر کسب و کارها و چگونگی تاب آوری و رشد کسب و کار در شرایط بحرانی
- مقاله: بقا از طریق هدف: تاب آوری کسب و کارها در میان عدم قطعیت شدید (اوکراین)
- کتاب ۳۳ استراتژی جنگ: راهنمای کامل پیروزی در هر نبرد زندگی
- معرفی کتاب «از مناطق جنگی تا اتاقهای هیئت مدیره» – راهنمای صاحبان کسبوکار در مناطق جنگی
- ریشه های تاب آوری در دل بحران: ترس، پلی برای شجاعت (زندگینامه کارآفرینی از لبنان جنگ زده)
- رازهای ملت استارتاپ: گفتگو با دن سنور نویسنده کتاب (بررسی اقتصاد نوآورانه)
- کتاب ملت استارتاپ – درسهایی برای تابآوری و رشد کسبوکار در بحران ها
- تاب آوری در بحران: چگونه کسبوکارها در مناطق جنگزده فعالیت خود را ادامه میدهند؟ (درسهایی از یمن)
- فیلم مستند “فایراستون و جنگسالار” – درسهایی برای مدیران در دوران جنگ
- مدیریت کسبوکار در زمان جنگ: درسهایی ارزشمند از اوکراین
- معرفی مستند “روزی روزگاری در عراق” (Once Upon a Time in Iraq)
- اندیشه سیاسی سعدی (آموزش تفکر استراتژیک) + فایل صوتی
- معرفی لویی الرومانی نویسنده کتاب: درس هایی از یک منطقه جنگی
- معرفی کتاب: درسهایی از یک منطقه جنگی – نوشته لویی الرومانی
- مدیریت کسبوکار در دل طوفان: درسهایی از شرکتها در زمان جنگ (اوکراین)
- سنگرهای کوچک شرافت: در زمانه طاعون چگونه انسان بمانیم؟ (رمان طاعون آلبر کامو)