من هیچوقت مجری نبودم، هرچند سخنرانی کردم، تدریس داشتم. اما اولین اجرا رو هفته قبل، در «تدکس دانشگاه تهران – TEDx University of Tehran » تجربه کردم.
شوک اول: فردا صبح، موضوع: شهرمتمدن
اون هم به این صورت که شب مراسم بچههای تدکس، تماس گرفتند و گفتند فردا صبح برنامه است، نپرس چرا ولی مجری نداریم بیا اجرا کن.
منم گفتم چشم. ساعت ده شب توی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران توضیحات کوتاهی گرفتم، و تازه متوجه شدم موضوع اصلی درباره شهرمتمدن هست 😵💫
شوک دوم: کاغذ بی کاغذ!
گفتم اشکالی نداره، نوت برداری میکنم و فردا از روی کاغذ، صحبت میکنم و یهجوری جمعش میکنم،
گفتند نه، نمیشه، طبق ضوابط تد، سخنران و مجری حق نداره کاغذ با خودش ببره بالا 😵💫
برای کسی که مجری نبوده، موضوع تحصیلی و کاریش، شهر نیست و در یکی از مهمترین رویدادها (که جنبه انتشار جهانی هم داره)، قبول این مسئولیت واقعاً سخته.
اما چرا قبول کردم؟
بخاطر اینکه این برنامه دواطلبانه و دانشجویی بود. همین.
بخش پایانی (جمع بندی صحبتها در تدکس)
ویدیو صحبتها که منتشر بشه، جمعبندی پایانی خودم هم منتشر میکنم که در ستایش چهار موضوع صحبت کردم:
- در ستایش کار داوطلبانه
- در ستایش امید
- در ستایش نسل جدید
- در ستایش ابهام.
خیلی خسته شدم و استرس کشیدم ولی خوشحالم که جزوی از تیم اجرا بودم. به امید توسعه این کنشگریها در شهر.
فیلمهای این برنامه که منتشر شد، بخشی از صحبتهای خودم رو هم در وبسایت، منتشر میکنم.
سلام و درود
شبیه اینه که بگی من تا حالا تجربه تدریس نداشتم، ولی اولین تجربه تدریسم در دانشکده مدیریت و حکمرانی «هاروارد» بود.
میزبانی پادکست مهارتهای مجریگری رو خیلی خوب تقویت میکنه.
قاعدتا بودی و هستی و البته میتونه جزو چیزایی باشه که گردش مالی خوبی هم ایجاد میکنه.
با مهر
یاور
درود بر تو یاور عزیزم
راستش هیجان و ترس توامی داشتم ولی بازم رفتم به سمت اجرا، اینکه ببینیم چی میشه!
این روحیه خیلی هزینه و دستاوردهای بزرگی برای من خلق کرده و از تکرارش، در هر موقعیتی، هم استقبال میکنم و هم شگفت زده میشم.
به جنبه مالیش تا بحال فکر نکرده بودم، ولی انگار میشه بهش، به عنوان یک جنبه از فعالیت (نه الزاماً شغل) فکر کرد.
با مهر
سجاد
آقا کی گفته مجری نیستی؟ اتفاقاً جز تواناییهایی اصلیت هست به نظرم. این رو هم همون زمان که ویدئوهای اول یادهست رو ضبط میکردی، بهش توجه میکردم. یادمه به چند نفر هم گفتم.
فدات – ظاهرا همه توافق داشتند در موردش بجز خودم 🙂