نامه ای به سمیه تاجدینی و شادی قلی پور

به بهانه سالروز تولد سمیه تاجدینی، نامه ای به حامیان و همراهان یک معلم

امروز هجدهم آذر ماه است و مدتهاست که منتظرم تا امروز را به سمیه تاجدینی عزیز تبریک بگویم. البته من بیست و هشتم آبان از سالروز تولد شادی قلی پور مطلع نبودم تا متنی جداگانه برای این او بنویسم، پس این نامه را برای این هر دوی این بزرگواران می نویسم و میلادشان را تبریک می گویم. 

سالروز تولد سمیه را از نوشته ی خوب معلم عزیزم با عنوان تشکر از حامی اصلی Shabanali.com متوجه شدم و سالروز میلاد شادی قلی پور را از نوشته تولد یک معلم و برخودم لازم دانستم که به این دو دوست عزیز و همراه و همدل معلم بزرگم تبریک و دست مریزاد بگویم.

سالروز تولد را بهانه ای برای به خاطر آوردن، تلنگر، قـدر کنارهم بودنها و ارزش لحظه ها می دانم ،امروز هم آن را بهانه ای کرده ام تا از حامیان و همراهان معلمی بزرگ و عزیز قدردانی کنم. در قالب نامه ای کوتاه (و در حد توان و فهمم) حرفهایم را برای سمیه و شادی عزیز مینویسم:

.

سمیه جان، شادی جان

سلام،

سالروز تولد ما، اگر بهانه ای برای مرور زندگی باشد که سپری کرده ایم، برای شما این مرور زندگی، شیرین و گواراست و این شیرینی نوش جان تان.

من اینجا ضمن تبریک ِ سالروز تولد شما، باید بگویم تنها بهانه ای که مرا واداشت که برایتان نامه ای بنویسم، یادآوری و تکرار این زندگی شیرین و دلچسبی است که با رسالت و ماموریتی بزرگ گـره خورده است.

وقتی به این جمله که «هستند کسانی که باعث شده اند دنیا جای بهتری برای زندگی باشد» فکر میکنم، نام شما را هم در ذهنم نقش بسته می بینم و نقش ِ مهم شما را در زندگی خودم، درک میکنم.

شیرینی زندگی شما، حسرت زندگی و این روزهای من است. بودن در کنار انسان های بزرگ و تلاش و جهاد در رکاب آنان، دست آوردهای چندگانه ای دارد که من دو بُعــد آن را اشاره میکنم:

اولی با آنکه بسیار مهم است اما عادیست! آنکه خودمان رشد میکنیم و از چنین بودنی لذت می بریم، دایره اجتماعی و فکری مان به نسبت، ارتقا یافته است و از بیداری صبح تا پاسی از شب، حس ِ خوب ِ زندگی و کار را با عمق وجود مــزه می کنیم و به شادی می گذاریم و خستگی هایمان هم لذتی خاص تر دارد. اولی به یک منیّت یا دایره ی طلایی من و محیط ِ اطراف ِ من محدود می شود.

دومی (من این دومی را بسیار دوست دارم و شاید رسالتِ آدمی را همین میدانم و تمام افتخارش را هم در آن میتوانم خلاصه کنم)، انسان های بزرگ برای ایجاد یک سیستم، تغییرات بنیادین، ایجاد روند طویل مدت در جامعه انسانی (و حتی جهانی) و حتی و حتی و حتـی گاهی برای بودن و ادامه مسیر زندگی و حرفه ای به اطرافیان خوب نیازمند هستند، و اینجا همان نقطه پیوندی است که اوج ِ افتخار شما می تواند باشد.

باز هم تکرار میکنم، دومی را بسیار بالاتر از اولی دوست دارم و درک میکنم، در آن ایمان می بینم، اعتماد را حس میکنم، نیّت خیـر و رسالتِ بزرگ را به روشنی شاهدم و می توانم به جرات دستِ پنهان ِ حامی جمع را در این دومی با وجودم درک کنم و انسانی که از منیّت های حتی به حق خود، عبور کرده و جزئی از یک جریان شده است.

حس حسادت من دقیقا در همین نقطه به اوج خود میرسد، جایی که شما با همه بزرگی و ارزشمندی و یکتایی که دارید، باز هم افتخار همراهی و همگامی و همفکری و همکاری با معلمی عزیز به نام محمدرضا شعبانعلی را انتخاب کرده اید و من و همه ی شاگران این مدرسه ؛ از عطر ِ خوش این همراهی و همدلی شما، چند سالی هست که هشیار شده ایم و در جغرافیای دیگری از این دنیای بزرگ، رقص تغییر و رشـد را آغاز کرده ایم.

.

سمیه جان، شادی جان، دوستان عزیزم،

اگر قرار بر افتخار و فخر فروشی است، سربلند فخر فروشی کنید که سزاوار آنید

اگر قرار بر شادی و لذت بردن است، بی پروا شادی کنید و مستانه زندگی،

جایی که شما هستید و کاری که شما میکنید حسرت و آرزوی بسیاری از انسانهایی است که به ارزشمندی می اندیشند،

من به نوبه ی خودم برای شما عمق ِ لذت و درک ِ بیشتر از راهی که در آن قرار دارید را آرزومندم، برای شما وسعت نگاه ِ بیش از پیش برای تک ِ تک کارهایی که میکنید خواهانم و امیدوارم روزی من هم چنین لیاقتی داشته باشم که قطعه ای از چرخ تحول آفرین یک انسان بزرگ باشم و در کنار او و با نگاه و اندیشه او، از انسان بودنم از نفس کشیدنم لذت ببرم.

.

با تقدیم ادب و احترام،

سالروز تولدتان مبارکباد

دوستدار شما، سجاد سلیمانی.

.

.

پی نوشت ها:

پی نوشت- یک:  همانند معلم عزیزمان، ما هم یک روزِ خاص را بت نمی کنیم! به همین دلیل همین جا سالروز تولد شادی قلی پور را هم تبریک عرض کردم. ای کاش فرصت و روش بهتری از این داشتم تا ادای احترام کنم، اما خب، کلمات برای چنین افـرادی جـزء ارزشمندترین هدیه ها هستند و من هم جز این نـدارم.

پی نوشت- دو:  شادی و سمیه عزیز، سالهای زیادی پیش رو دارید تا زحمت بکشید و موفقیت ها بیشتر تجربه کنید و از زندگی و کار لذت ببرید،  امیدوارم در آینده روزی افتخار آن را داشته باشم که حضورا برای شما عزیزان #یادهست برگزار کنم و از همه ی ثانیه هایی که امروز آن را زندگی کرده اید، قدردانی بجا آورم. همراه شما و تلاشتان هستم.

پی نوشت- سوم:  این نامه برای همه همراهان معلم عزیز نوشته شده ولی من نام این دو بزرگوار را شنیده ام و یادم بود. این نامه برای همه همراهان و همکاران کاربرد دارد، کافیست عنوان نامه را برای همراه دیگر تغییر دهید و بخوانید، متن و منظور همین است که نوشتم.

پی نوشت چهارم – لینک‌ها و نوشته‌های مرتبط :

تیتر-۱این نوشته یکی از روزنوشته‌هایی است که منتشر می‌کنم. اگر علاقمند هستید می‌توانیدروزنوشته‌های یک مربی و مدرس مدیریت زمان را در آدرس زیر دنبال کنید:

روزنوشته‌ها

تیتر-۱و البته به شکل ویژه این متن در بخش «آرشیو نامه‌ها و پیام‌ها» نگهداری می‌شود. شما هم می‌توانید برای خواندن نامه‌های ارسالی من اینجا را کلیک کنید.

تیتر-۱همچنین لازم به یادآوری است که من سلسله نوشتارهایی با عنوان «مزایا و دستاوردهای نوشتن، نویسندگی و وبلاگ‌نویسی» منتشر می‌کنم. نامه نوشتن هم از این جنس است. شما می‌توانید همه‌ی یادداشت‌ها و دیدگاه‌های مرا در اینباره در این آدرس بخوانید.

.

 منبع عکس هدرمطلب

.

 

سجاد سلیمانی ( مربی و مدرس مدیریت زمان )

.

لینک و آدرس کوتاه این مطلب:

https://goo.gl/ZP2gr5

3 thoughts on “به بهانه سالروز تولد سمیه تاجدینی، نامه ای به حامیان و همراهان یک معلم

  1. سمیه تاجدینی says:

    سجاد عزیز
    با سلام
    با تاخیر خیلی خیلی زیاد اینجا مینویسم.
    موقع تولدم سفر بودم و از طرفی کسالت کوچیک و کار زیاد (از نوع متممی اش) داشتم .
    الان اتفاقی به مطلب روز تولدم تو سایت محمدرضا سر زدم و به اینجا هدایت شدم.

    خوشحالم که دوستان ارشمندی چون شما رو از طریق متمم پیدا کردم.

    افتخار میکنم که کنار شما هستم
    افتخار میکنم که فرصت دارم عضوی از متمم باشم.

    امیدوارم قدردان باشم.

    دوستدار و ارادتمند شما
    سمیه تاجدینی

  2. طاهره خباری says:

    سجاد سلیمانی عزیز
    من هم دوست دارم از این فرصتی که شما مهیا کردید کمال استفاده رو بکنم و پایین این نامه برای شادی عزیز و سمیه عزیز چند خطی بنویسم.
    .
    سمیه جان و شادی جان
    من هم شما دو عزیز رو خیلی خیلی دوست دارم و به رغم اینکه تا به حال سعادتی نشده که شما دو بزرگوار رو از نزدیک ببینم ولی از تعریف‌های محمدرضای عزیز و همچنین سایر دوستان، می‌تونم گرمای لطف و محبت و مهربانی شما دو عزیز رو احساس کنم. هر چند صدای گرم و محبت‌آمیز شادی عزیز رو هیچ‌گاه فراموش نخواهم کرد.
    مطمئنم اگر وجود ارزشمند همکارانی چون شما در کنار محمدرضای عزیز نبود، ما هرگز جایی رو به اسم متمم نداشتیم و ادامه حیات متمم هم مطمئنا در گرو زحمات و تلاش شبانه‌روزی عزیزانی مثل شما است. زحمات و تلاشی که ما حتی از یک هزارم اون هم خبر نداریم.
    امیدوارم همیشه سلامت و شاد و موفق باشید 🙂

    • سمیه تاجدینی says:

      طاهره جان
      با این که تا امروز سعادت نداشتم که از نزدیک ببینمت .

      اما به خاطر پیگیر بودن نوشته هات تو متمم، انگار حسهات رو میشناسم و ساعت های زیادی کنارت بودم
      دوست خوب خرمشهری من

      امیدوارم همیشه آرام و موفق و راضی باشی

      دوستدار تو
      سمیه تاجدینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.