مجموعه مطالب درباره یادهست قراری بود برای آنکه بجای آنکه برای مردگان خود یادبود برگزار کنیم، برای زندگان خود یادهست برگزار کنیم ، در همین راستا سایت رسمی یادهست دات کام راه اندازی شد که امیدوارم در آینده نزدیک ، یادهست به عنوان «خـرده فرهنگ» و تمرینی برای قدردانی از بزرگانمون مورد توجه بیشتر قرار بگیرد.
امروز مردد بودم که یادهست را به چه کسی تقدیم کنم، از میان بزرگانی که میشناسم امروز کدام یک را انتخاب کنم و نهایتا نرگس را انتخاب کردم. البته چند وقتی هست که این نوشته به صورت پیش نویس در سایتم وجود دارد، تنبلی یا شلوغی کارها باعث شد که معطل بماند و نهایتا وقتی این را می نویسم که نرگس کلباسی در برنامه ماه عسل حاضر شده و تقریبا با توجه به حجم انبوه مخاطبان برنامه ماه عسل، می توان نرگس را چهــره ای شناخته شده برای عموم در نظر گرفت.
.
آشنایی با نرگس
خانم نرگس کلباسی را ماه های قبل از طریق حمایت آقای دکتر رنانی شناختم، که در کانال تلگرامی خودشان چنین تیتری کار کرده بودند: نرگس ایرانیان در زندان هندیان.
پس از آن حمایت رسانه ای دکتر رنانی، موج حمایت های ایرانیان به شکل ملی (مردمی و حکومتی) شروع شد و سرانجام پس از کش و قوس های فراوان، نرگس کلباسی از اتهام قتل غیرعمد رهایی یافت. می شود نرگس را یک تجربه ملّی نامید و با توجه به مدل ذهنی استاد بزرگوار آقای رنانی، تمرینی برای توسعه و پیوند بیشتر و بهتر بین ایرانیان در نظر گرفت.
البته آخرین گزارش آقای دکتر رنانی پیرامون نرگس کلباسی عزیز که در کانال تلگرامشان منتشر کرده اند یک فایل PDF کوتاه و کوچک است که آن را هم اینجا برای علاقمندان قرار می دهم که می توانید به صورت مستقیم آن را دانلود کنید:
دانلود: چشم نرگس-نوشته دکتر رنانی پیرامون نرگس کلباسی و بنیاد نرگس
.
.
چشم نرگس
نمونه خوب همبستگی ملّی ایرانیان برای نرگس را هم در کار آقای هادی ضیائی (نقاش، طراح و مجسمه ساز) بزرگ ایران مشاهده نمود که یک مجسمه بسیار زیبا و ماندگار از نرگس کلباسی با عنوان «چشم نرگس» تراشیده است (و در کانال تلگرام این استاد بزرگ منتشر شده است):
اگر می خواستم این یادهست را قبل از اینکه نرگس کلباسی در برنامه ماه عسل حاضر شود، بنویسم، فکر میکنم یک متن بسیار طولانی از شرح ماجرا لازم بود، ولی خب امروز دیگر نیست، و شاید من به صورت لبّ مطلب می خواهم بگویم که چرا برای او یادهست منتشر میکنم:
.
من به این باور رسیده ام که دنیای ما به اندازه تعداد آدم هایی که می بینیم و زندگی نامه هایی که می خوانیم و تجربه هایی که بدست می آوریم، بزرگ می شود و توسعه پیدا می کند.
نرگس، زندگینامه و تجربه هایش، بر وسعت دنیای من و باورها و اعتقادات من افزود. قطعا فهم ِ من از زندگی، قبل از آشنایی با او و پس از آن، تفاوت دارد و من برای همین تغییر فهم و توسعه نگرش خودم، قدردان او هستم.
من آرزو دارم روزی برسد که به آرزوی خودم مبنی بر راه اندازی خیریه ای برای برسرپناهان دست پیدا کنم، و تو ای نرگس عزیز، قوت ِ قلب ِ این روزهای من شدی.
.
پینوشتها:
پی نوشت-۱: قسمت هشتم ماه عسل امسال، برای نرگس کلباسی اشتری بوده است، این برنامه من خودم وقت نکردم کامل ببینم، ولی اینجا برای علاقمندان از سایت آپارات به اشتراک می گذارم:
.
پی نوشت-۲: نرگسِ بزرگوار قصه ما، در هند سرپرست یتیمان و بی سرپرستان بود که با آن اتفاقات تلخ گرفتار شد، امروز او در بین ما ایرانیان است، اما تار و پود وجود این زن عزیز، با عشق به دیگران تنیده شده است، او هم اکنون در ایران در حال راه اندازی «بنیاد نرگس» است تا به یاری خدا برای زنان و دختران و کودکان بی سرپرست و خیابانی نور ِ امید و دروازه خوشبختی باشد. او را تنها نگذاریم.
.
.
سجاد سلیمانی ( مربی و مدرس مدیریت زمان )
.
.
Pingback: مهر، بها یا بهانهی عمر نرگس - سجاد سلیمانی
سلام
ممنون از لطفتون آقای سلیمانی عزیز.
من عاشق نرگسم. مهربونی تو نگاهش موج میزنه.
سلام بر شما سجاد عزیز!
حرکت ارزشمند و الهام بخشی است “یادهست”
امروز یادهست یک عزیز را نوشتم. برقرار باشید
نجمه عزیزی عزیز، سلام
از همراهی و توجه شما بسیار ممنونم. امیدوارم روزگاری نزدیک، یادهست خـرده فرهنگی میان فارسی زبانان باشد تا همه در کنار آن از منافع و دستآوردهای جمعی اش، بهره مند شویم.
وبلاگ خوبتون رو دیدم و با افتخار در میان وبلاگ دوستان درج کردم. با آرزوی موفقیت
از انتخابت ذوق زده شدم ! ۳ دلیل انتخابت رو کاملا میفهمم و برای دلیل سوم ات از صمیم قلب آرزو میکنم اون روز زودتر بیاد. من ماه ها قبل سربسته از فعالیت های بشردوستانه ی نرگس و تلاش های دکتر ظریف برایی رهایی او شنیده بودم و بیشتر به شکل یک ماجرای سیاسی میدیدم. وقتی بر حسب اتفاق زندگی نرگس رو در ماه عسل دیدم و با جزییات داستان درگیر شدم ،بوسه زدم بر دستان این مهربانو، وقتی به خاطر وضعیت بچه هاش تو هند اشک میریخت باهاش اشک میریختم نه به خاطر اینکه داستان غمگینی بود بلکه درک میکردم که چطور با تمام وجودش ، مادری ناتمام مونده اش رو به ایران آورده بود،و این حس ناتمام موندن قطعا باعث یه شروع قوی تر میشه براش شاید این بار تو ایران شایدم جای دیگه.
گلاره عزیز، ممنون از حضور و توجهت،
حس همراهی و همسویی تو با نرگس را از لحظه ای که کلیپ هایش را برایم ارسال کردی، می فهمم و چقدر خوشحال شدم از این وجه مشترکی که داریم. حرف زدن بیشتر با تو، مثل ورق زدن کتابی هست که هر لحظه خط ِ جدید و نگاه جدید به من می دهد. علاوه بر آن «ذهن دقیق» تو در کنار «تلاش و خواستنت برای پیشرفت» معجونی آماده کرده که به زودی شکوفایی را تجربه میکند.
با آرزوی موفقیت
ممنونم سجاد جان،ممنون که درکم میکنی و منو میفهمی.