معرفی لویی الرومانی نویسنده کتاب: درس هایی از یک منطقه جنگی

در ادامه پست قبلی که کتاب “درس‌هایی از یک منطقه جنگی: چگونه در زمان بحران، رهبری تاب‌آور باشیم؟” اثر لویی الرومانی (2020) معرفی کردم و یک پادکست گفتگومحور با لوئی الرومانی یا لویی الرومانی (louai al roumani) دیدم که درباره این کتاب وجود داره و اینجا اصل گفتگو و خلاصه ای از اون رو برای علاقمندان تهیه کردم.

قبل از دیدن یا مطالعه این گفتگو می توانید خلاصه کتاب درسهایی از یک منطقه جنگی را بخوانید و پادکست خوبی که ازش تهیه شده را بشنوید. (اینجا کلیک کنید)

چرا مطالب مرتبط با کسب و کار در دوران جنگ منتشر میکنم؟

من به نوبه خودم تلاش میکنم برای کسب و کارهای ایرانی که تحت تاثیر جنگ هستند، محتوای مناسب با هدف تاب آوری و رشد کسب و کار وسط جنگ و بحران تهیه کنم، که اگر علاقمند باشید به همه فیلم ها و کتابها و مقالات منتشر شده در سایت در آدرس زیر میتوانید دسترسی پیدا کنید:

زندگی و مدیریت کسب و کار در جنگ و بحران

ویدیو گفتگو با لویی الرومانی

اینجا اصل گفتگو را از کانال یوتیوب می بینید که البته با زیرنویس انگلیسی و فارسی هم قابلیت تماشا دارد

مقدمه و پیشینه لوئی الرومانی

آقای اون عابدی، مجری پادکست “Book Talk Today“، هست که میزبان آقای لوئی الرومانی در اپیزود ۳۱ این پادکست است.

لوئی الرومانی پیش از شروع جنگ در سال ۲۰۱۱، مدیر مالی و برنامه‌ریزی بانک بیمو سعودی-فرانسیس، بزرگترین بانک خصوصی سوریه، بوده است.

او بیش از ۱۴ سال تجربه در نقش‌های مختلف مالی و برنامه‌ریزی استراتژیک در خاورمیانه و بریتانیا دارد.

محوریت این گفتگو، کتاب او با عنوان «درس‌هایی از یک منطقه جنگی: چگونه در دوران بحران یک رهبر انعطاف‌پذیر باشیم» (Lessons from a Warzone: How to Be a Resilient Leader in Times of Crisis) است.

دلایل نوشتن کتاب

لوئی الرومانی توضیح می‌دهد که حدود ۱۰ سال پیش، با آغاز جنگ سوریه، هیچ راهنمایی یا کتابی در مورد نحوه رهبری در بحرانی در مقیاس آنچه آن‌ها تجربه می‌کردند، وجود نداشت.

ادبیات موجود بیشتر مربوط به بحران‌های مالی یا روابط عمومی بود. بنابراین، او تصمیم گرفت کتابی را بنویسد که در آن زمان به دنبالش بود و مشتاقانه به آن نیاز داشت.

دلیل دوم، ارائه صدایی مثبت از سوریه بود، زیرا سوریه کشوری زیباست که متأسفانه تنها با جنگ تعریف شده است. او احساس کرد در کنار هزاران صدای درد و ناامیدی، باید حداقل یک صدای مثبت وجود داشته باشد که تجربیات آموزشی و اصول جهانی مواجهه با بحران را به اشتراک بگذارد.

ژانر کتاب

آقای الرومانی بیان می‌کند که طبقه‌بندی کتابش در یک ژانر واحد دشوار بود، زیرا کتاب‌های تجاری معمولاً فنی و بدون تمرکز بر جنبه شخصی نویسنده هستند.

اما کتاب او یک ترکیب از خاطرات شخصی و کتاب تجاری است، که خوانندگان را قادر می‌سازد تا درس‌های شخصی او را با شرایط خود مرتبط سازند.

نقش لوئی در بانک

لوئی الرومانی مسئولیت ریاست بخش مالی و برنامه‌ریزی را بر عهده داشت و بعدها به مدیر مالی ارشد (CFO) ارتقاء یافت. او همچنین عضوی از کمیته مدیریت اجرایی بانک بود که مسئول اتخاذ تصمیمات اجرایی گسترده بود.

توازن بین چشم‌انداز استراتژیک و عملیات میدانی

لوئی تأکید می‌کند که رهبری در بحران، بیشتر هنر است تا علم. دو نیروی متضاد وجود دارد:

نیاز به استراتژیک بودن و منحرف نشدن از چشم‌انداز، و در عین حال خطر جدا شدن از واقعیت‌های میدانی.

از سوی دیگر، وسوسه غرق شدن در چالش‌های روزمره بحران وجود دارد. اصل راهنمای آن‌ها این بود که در مورد چشم‌انداز بسیار ثابت‌قدم، اما در تاکتیک‌ها بسیار انعطاف‌پذیر باشند.

این امر شامل تفویض اختیار زیاد و انعطاف‌پذیری عملیاتی می‌شد. آن‌ها باید گزینه‌ها، جایگزین‌ها و روش‌های متعددی برای پیکربندی مجدد عملیات خود می‌داشتند تا بتوانند روان عمل کنند.

به عنوان مثال، انتقال سرور پشتیبان بانک به حلب، که در ابتدا امن‌ترین شهر بود، اما ناگهان به کانون جنگ تبدیل شد، درس سختی بود که وقایع پیش‌بینی نشده اتفاق خواهند افتاد و داشتن گزینه‌های زیاد کلیدی است.

شهود در مقابل عقلانیت در تصمیم‌گیری

او معتقد است که تصمیم‌گیری ترکیبی از هر دو است. شهود، یا اولین تمایل، همیشه در بحران مفید نیست، زیرا ممکن است فرد را به سمت محافظه‌کاری، تدافعی بودن یا تهاجمی بودن سوق دهد. او خودش نیز در ابتدا اینگونه بود. اما با گذشت زمان و اشتباهات زیاد، آن‌ها آموختند که باید به شهود گوش داد، اما در عین حال به دینامیک‌های پیرامون تصمیم نیز توجه کرد.

به عنوان مثال، کاهش هزینه‌ها در زمان بحران آسان‌ترین کار است، اما ممکن است در بلندمدت به اعتماد فرهنگی و روابط آسیب برساند (مثل مثال ارائه چای و قهوه که با وجود هزینه، از نظر فرهنگی مهم بود). آن‌ها فرآیندهای دقیقی برای بررسی تصمیمات داشتند تا از انتخاب مسیر آسان که فقط در کوتاه‌مدت نجات‌بخش است، پرهیز کنند.

درس گرفتن از اشتباهات

لوئی بر ایجاد فضایی تأکید می‌کند که در آن سازمان نسبت به اشتباهات در یک محیط بحرانی همدلی داشته باشد، زیرا این یک چالش جدید برای همه است و اشتباهات حتماً رخ می‌دهند.

او مثالی از اشتباه خود می‌زند: تحلیل زمان مورد نیاز برای شمارش اسکناس‌ها بر اساس فرضیات قبل از بحران، در حالی که پس از بحران بزرگترین اسکناس موجود در بازار ارزش کمتری داشت (۲۰۰ پوندی به جای ۱۰۰۰ پوندی)، و این باعث شد که زمان شمارش پنج برابر شود.

این تجربه به او آموخت که باید بسیار به واقعیت‌های میدانی نزدیک ماند، زیرا تغییرات می‌توانند از چشم دور بمانند اگر فرد بیش از حد بی‌تفاوت باشد.

حادثه خروج بانک سعودی (“بیشتر عمل کن، کمتر حرف بزن”)

او درباره تجربه شوکه‌کننده‌ای صحبت می‌کند که شریک اصلی آن‌ها، یک بانک عربستانی، سهام خود را فروخت و بدون اطلاع قبلی از طریق اخبار این موضوع را فهمیدند.

این امر باعث وحشت عمومی و هجوم مردم به شعب برای برداشت پول شد. لوئی احساس ترک شدن و فعال‌سازی را تجربه کرد. آن‌ها دریافتند که آنچه واقعاً اهمیت دارد، اقداماتی است که انجام می‌دهید، نه صرفاً پیام‌رسانی یا کلمات. به جای تلاش برای فریب دادن یا تأخیر در پرداخت، آن‌ها اطمینان حاصل کردند که شعبه‌ها مملو از پول نقد باشند و مردم بتوانند پول خود را برداشت کنند.

این اقدام اعتماد را بازسازی کرد، حتی با وجود اینکه نام بانک آن‌ها مشابه نام بانک سعودی بود که ترک کرده بود. این حادثه این جمله را اثبات کرد:

“بانک بی‌نقدینگی با نامی عالی، چیزی نیست که کسی بخواهد؛ مردم پول خود را می‌خواهند”.

مدیریت اطلاعات غلط و هیاهو

لوئی اعتراف می‌کند که در دوران رسانه‌های اجتماعی، جایی که هر کسی می‌تواند اطلاعات و هیاهو را منتشر کند، مقابله با شایعات بسیار دشوار است.

پاسخ قطعی وجود ندارد، اما او می‌گوید که:

هرچه تمرکز شما بر چشم‌انداز و اصول بنیادینتان دقیق‌تر باشد و اقداماتتان با چشم‌اندازتان همسو باشد، شانس بیشتری برای ایجاد اعتماد واقعی در بین ذی‌نفعان خود خواهید داشت.

شایعات گسترده‌ای وجود داشت، اما بهترین پاسخ آن‌ها این بود که به مردم آنچه را که می‌خواستند (پول نقد) بدهند و سعی نکنند آن‌ها را فریب دهند.

سایر بانک‌ها محدودیت‌هایی برای برداشت پول اعمال کردند که در کوتاه‌مدت به آن‌ها کمک کرد، اما در بلندمدت اعتماد را از بین برد و مشتریانشان را به بانک لوئی جذب کرد.

موضوع اصلی: چشم‌انداز واضح، تاکتیک‌های انعطاف‌پذیر

موضوع اصلی کتاب این است که در دوران بحران، باید چشم‌اندازی ساده و تغییرناپذیر داشت، در حالی که تاکتیک‌ها می‌توانند تغییر کنند و با شرایط سازگار شوند.

چشم‌انداز آن‌ها این بود که بانک شماره یک برای تمامی سوری‌ها باشند، چه جنگ باشد چه نباشد.

آن‌ها سه عامل موفقیت حیاتی را شناسایی کردند:

• اعتماد،
• نقدینگی،
• و توانایی وام‌دهی به شیوه رقابتی.

لوئی تأکید می‌کند که حتی در بدترین جنگ‌ها، عوامل موفقیت حیاتی یک سازمان لزوماً از بین نمی‌روند.

مدیریت کار، زندگی شخصی و سلامت روان در بحران

لوئی اعتراف می‌کند که مدیریت همزمان مسئولیت‌های بانکی، زندگی خانوادگی و سلامت روان در شرایط جنگی بسیار دشوار بود. او رویکردی “علمی” نداشت، اما احساس می‌کرد که بحران همگانی است و حس “انعطاف‌پذیری جمعی” وجود دارد که شرایط را کمی آسان‌تر می‌کرد.

او خود را در مقایسه با سایر نقاط کشور، “نسبتاً آسوده” می‌دانست. او بر اهمیت همدلی و رویکرد عاطفی و منطقی به مسائل تأکید می‌کند. او حتی همسر خود را در طول جنگ ملاقات و با او ازدواج کرد، که نشان می‌دهد زندگی باید ادامه یابد.

اصل “کار را نیمه‌کاره انجام ندادن”

لوئی الرومانی به این اصل اعتقاد دارد که وقتی چیزی نیاز به تغییر دارد، باید آن را با تمام منابع و تعهد لازم تغییر داد. اقدامات نیمه‌کاره تنها باعث استرس می‌شوند و نتیجه‌ای ندارند.

درس‌های شخصی زندگی و تغییر دیدگاه

مهم‌ترین درسی که لوئی آموخت، لذت بردن از زندگی و موقتی دانستن مسائل بود. او معتقد است که نباید “بازی انتظار” را انجام داد و منتظر پایان بحران بود، بلکه باید فرصت‌ها را دنبال کرد و از زندگی لذت برد.

او بین “در سکون ماندن” و “منفعل بودن” تفاوت قائل می‌شود؛ در سکون ماندن، یک تصمیم آگاهانه و فعال است پس از بررسی گزینه‌ها، در حالی که منفعل بودن، کاری نکردن صرفاً به دلیل عدم تفکر در مورد چالش‌هاست.

توهم بحران به عنوان تنها فرصتی برای رشد

لوئی به وضوح بیان می‌کند که هرگز نمی‌گوید بحران “فرصتی در لباس مبدل” است، زیرا این دیدگاه می‌تواند سختی‌های بحران را بی‌اهمیت جلوه دهد.

بحران‌ها دشوار، استرس‌زا و می‌توانند مخرب باشند. اما مهم این است که با وجود چالش‌های فزاینده، فرصت‌ها را پیگیری کرد.

انتقال به لندن و نقش فعلی

پس از ۴ تا ۵ سال کار در دوران بحران در سوریه، لوئی و همسرش تصمیم گرفتند به لندن مهاجرت کنند. او البته دلتنگ سوریه است. او اکنون در بخش توسعه بین‌المللی مشغول به کار است و برای یونیسف انگلستان در نقش‌های مالی و برنامه‌ریزی فعالیت می‌کند. همچنین، او رویدادها و سخنرانی‌های زیادی را برای کتابش برگزار می‌کند.

آموخته‌ها از خوانندگان/رویدادهای کتاب

کتاب لوئی در آوریل سال گذشته (۲۰۲۰) منتشر شد و با همه‌گیری کووید-۱۹ همزمان شد. این امر باعث شد که بسیاری از مردم آن را مرتبط بیابند.

یکی از ایده‌های مرکزی که او در کتاب به آن پرداخته و با مردم در مورد آن صحبت کرده، این است که نباید بر “بقای صرف” ثابت ماند. او مشاهده کرد که سازمان‌هایی که صرفاً بر بقا تمرکز می‌کردند، در نهایت به سمت نابودی پیش رفتند. بقا فقط به معنای “نمردن” است و یک وضعیت عملیاتی فعال نیست.

در عوض، باید فرصت‌ها را دنبال کرد و برای پیشرفت و رشد تلاش کرد، حتی زمانی که احساس “فاجعه قریب‌الوقوع” غالب است. این یک “ذهنیت” است که تعیین‌کننده همه چیز است.

اهمیت داستان‌های شخصی در کتاب‌های رهبری

لوئی معتقد است که در کنار شایستگی‌های دانشگاهی، نیاز به تجربیات عملی “پوست در بازی” (skin in the game) بیشتری در کتاب‌های رهبری وجود دارد.

او کتاب خود را بر اساس تجربه واقعی از خیابان‌های غبارآلود سوریه نوشته است. او همچنین فکر می‌کند که داستان‌ها از کسب‌وکارهای کوچک در سراسر جهان، نه فقط غول‌هایی مانند گوگل و فیس‌بوک، می‌توانند درس‌های ارزشمندی را ارائه دهند.

فرآیند نوشتن و غلبه بر چالش‌ها

نوشتن کتاب همیشه یکی از آرزوهای لوئی از ۱۰ سالگی بود، اگرچه هرگز فکر نمی‌کرد یک کتاب تجاری بنویسد. او در ابتدا یک رمان نوشت، اما آن را دور انداخت زیرا احساس خوبی نسبت به آن نداشت.

اما زمانی که داستان‌هایش را از بانک با مردم در لندن به اشتراک گذاشت، دید که مردم مجذوب آن‌ها می‌شوند و متوجه شد که داستانی ارزشمند برای گفتن دارد.

او بدون هیچ ارتباطی در صنعت نشر به سراغ ناشران رفت و با یکی از بزرگترین ناشران (پنگوئن) قرارداد بست. او تأکید می‌کند که باور به خود، تمرکز، و داشتن یک صدای اصیل، با وجود “نه” گفتن‌ها و افرادی که می‌گفتند “تو که انگلیسی زبان اولت نیست، چطور می‌توانی کتاب بنویسی؟”، به او کمک کرد. ارتباط عمیق شخصی با داستان برای موفقیت کتابش حیاتی بود.

توصیه‌های کتاب توسط لویی الرومانی (louai al roumani)

او از خواندن کتاب‌های نسیم نیکلاس طالب (مانند Antifragile و Skin in the Game) لذت می‌برد.

او همچنین کتابی به نام Fallen را توصیه می‌کند که تاریخ را از طریق ۱۰ یا ۱۲ بنای تاریخی در جهان (مانند ویرانه‌های پالمیرا در سوریه، عراق، اورشلیم و اسپانیا) روایت می‌کند، که راهی نوآورانه برای درک تاریخ از طریق اهمیت نمادین بناها است.

نحوه ارتباط با لویی الرومانی

لوئی را می‌توان از طریق وب‌سایت شخصی و شبکه‌های اجتماعی مثل لنیکدین (او کاربر فعال توییتر نیست) پیدا کرد.