جهاندیدهای میگفت: من نیمی از عمرم را در بیرون از ایران گذراندهام. اگر از من بپرسید که مهمترین فرق ایران با بسیاری از کشورهای دنیا چیست، میگویم: در کشورهایی که من دیدهام، ساعت هفت یعنی ساعت هفت. در ایران، ساعت هفت، از هشت شروع میشود.
.
این را رضا بابایی مینویسد، نویسندهای صاحب فکر، دغدغه و سبک. چند ماهِ قبل با او در کانال تلگرام آشنا شدم و مطالبش را دنبال میکردم. امروز به طور اتفاقی به این نوشتهی آقای بابایی رسیدم و در میان جملاتِ نابی که او در صندوقچهی ذهنش بیرون کشیده بود، به جملهی بالا برخوردم.
رضا بابایی را قبول دارم و از این رو، فردی را که به عنوان جهاندیده معرفی میکند، میپذیرم. بسیار خوشحال شدم که در میان خاطراتِ ذهنِ او، جملهای هم از زمان یافتم و چند دقیقهای به آن خیره شدم و بعد تصمیم گرفتم آن را منتشر کنم.
شاید بهتر باشد قبل شروع مدیریت زمان در زندگی به این سوال پاسخ بدهیم.
شما هم اگر خاطره، دانسته و تجربهای دارید به میان بگذارید.
من فکر می کم علاوه بر این موضوع ما به شدت روحیه پیروی از جمع داریم. مثلا اگر در محیطی برای عموم افراد 7 با 7 و 20 دقیقه فرقی نکند ما فارغ از دیدگاه خودمان به رنگ محیط در می آییم و بی نظم می شویم. برعکس این موضوع نیز صادق است و در محیط های دیگر مانند فرودگاه منظم تر رفتار می کنیم.
روزی همراه با یکی از دوستان گشتی در شهر دبی می زدیم و ایشان رانندگی می کرد و من از مقایسه رانندگی مسابقه ای ایشان در ایران و رانندکی آرام در دبی هاج و واج مانده بودم 🙂
مجید جان باهات موافقم، تاثیر محیط و اجتماع و تصویری که آدمها از دیگران دارند و انتظاری دیگران از ایشان دارند به شدت آدمها را در راستای ساختارِ حاکم تغییر و تربیت میدهد. برای ایجاد حساسیت به زمان در ایران امروز و به صورت فراگیر ما به یک همکاری گسترده نیازمندیم. امیدوارم در عمل (با درکِ این نیاز) همهباهم قدمی در این راستا برداریم که این حرکت جمعی، تصویری درست در مقابل چشم همهی مان قرار بدهد.
بله، موافقم. ایرانیان بهشدت «منعطف»اند و بهنظرم مهمترین ویژگی ما همین است: با حملهٔ مغول خودمان را سازگار میکنیم، کودتای ۲۸مرداد را میپذیریم، با ۸ سال جنگ دستوپنجه نرم میکنیم، با پیشرفتهترین ابزارهای فناوری دنیا همراه میشویم، با هوای آلوده و پاک یکجور زندگی میکنیم، با تورم و گرامی تا حد اعلایش میسازیم و… .