من به تازگی در یک وبینار فوقالعاده با عنوان «مهارتهای ارتباطی و شبکهسازی برای موفقیت حرفهای» شرکت کردهام که توسط بنیاد شهروندی جهانی (Global Citizenship Foundation) برگزار شده و در کانال یوتیوبشان منتشر گردیده است.
این تجربه آموزشی، که توسط متخصص ارتباطات، دکتر هاریت بات، ارائه شد، دیدگاههای بسیار ارزشمندی را در مورد ارتقاء مهارتهای ارتباطی، فن بیان و شبکهسازی به من آموخت.
دکتر بات با اشتیاق فراوان، ابزارها و دانش لازم را برای تحول فردی و حرفهای ارائه داد و بر این فلسفه تأکید کرد که “وقتی شادی را در درون خود پرورش میدهیم، به بیرون تابیده میشود و کارایی محیط کار و موفقیت کلی را بهبود میبخشد”.
این وبینار، بیش از یک جلسه آموزشی ساده، یک سفر الهامبخش به سوی درک عمیقتر پتانسیلهای درونی و چگونگی بهکارگیری آنها برای خلق زندگی دلخواهم بود. در ادامه، درسهای کلیدی و مفاهیم اصلی آموزشی این وبینار را با تمرکز بر ارتباطات و شبکهسازی، از دیدگاه خودم که این محتوا را آموختهام، به تفصیل بیان خواهم کرد.
چرا مهارتهای شبکه سازی حیاتی هستند؟ رازهای موفقیت در قرن 21
یکی از اولین و مهمترین درسهایی که آموختم، درک اهمیت بنیادین مهارتهای ارتباطی و شبکهسازی در تمام جنبههای زندگی، بهویژه در مسیر حرفهای است.
دکتر هاریت بات با صراحت تمام بیان کرد که این مهارتها نه تنها برای پیشرفت شغلی، بلکه برای رسیدن به یک زندگی رضایتبخش و هدفمند ضروری هستند.
او دلایل محکمی برای چرایی ضرورت یادگیری این مهارتها ارائه داد که من آنها را به عنوان پایههای اصلی موفقیت در دنیای امروز میبینم:
1. رشد محدود شده توسط کلمات شما:
من آموختم که فارغ از میزان مهارتهای فنی یا تخصصی که داریم، اگر نتوانیم ارزش خود را به درستی به سازمان یا افراد اطرافمان منتقل کنیم، هیچکس بهای واقعی ما را درک نخواهد کرد.
بسیاری از افراد موفق و باهوش که در زندگی خود به دستاوردهای بزرگی رسیدهاند، تنها بر پایه مهارتهای فنی به این موفقیتها نرسیدهاند، بلکه مهارتهای ارتباطی به عنوان یک “افزوده” کلیدی، نقش حیاتی ایفا کرده است.
این بدین معناست که کلمات و نحوه بیان ما، سقفی برای رشد و پیشرفت ما تعیین میکنند.
اگر میخواهیم فراتر از محدودیتهای موجود حرکت کنیم، باید بیاموزیم که چگونه خود و ارزشهایمان را به مؤثرترین شکل ممکن بیان کنیم.
2. قانون 80/20 موفقیت در هر شغل:
یک نکته بسیار مهم که دکتر بات به آن اشاره کرد و من را به فکر فرو برد، قانون 80/20 است که در آن مهارتهای فنی تنها برای کسب یک شغل ضروری هستند.
اما پس از آن، برای پیشرفت و تعالی در زندگی حرفهای، این مهارتهای ارتباطی و توانایی ابراز آزادانه خود هستند که 80 درصد از مسیر موفقیت را تشکیل میدهند.
این قانون نشان میدهد که پس از ورود به یک حوزه کاری، آنچه شما را از دیگران متمایز میکند و به اوج میرساند، نه فقط دانش فنیتان، بلکه قدرت شما در انتقال آن دانش و برقراری ارتباط با دیگران است.
3. غلبه بر “قاتلان شغلی”: عادتهای ارتباطی ضعیف:
دکتر بات به وضوح نشان داد که عادتهای ارتباطی ضعیف، مانند موانعی در مسیر موفقیت ما عمل میکنند.
اگر میخواهیم صحبت کنیم اما قادر به انجام آن نیستیم، یا بیش از حد سریع صحبت میکنیم، یا بیش از حد فکر میکنیم، یا مکثهای طولانی داریم، یا از کلمات پرکننده (مثل “اوم” و “آه”) استفاده میکنیم، همگی اینها عادتهای ارتباطی ضعیفی هستند که مانع پیشرفت ما میشوند.
شناسایی و غلبه بر این عادتها برای من به عنوان یک گام ضروری در راستای بهبود ارتباطاتم مطرح شد. این قاتلان شغلی، در حقیقت، بازتابی از عدم اعتماد به نفس و عدم مهارت ما در ابراز وجود هستند.
4. افزایش نفوذ، درآمد و اعتماد به نفس:
من یاد گرفتم که با بهبود مهارتهای ارتباطی، میتوانم نفوذ بیشتری در اطرافیانم پیدا کنم، درآمدم را افزایش دهم و اعتماد به نفس خود را بالا ببرم.
وقتی دانش خود را به اشتراک میگذارم، میتوانم خود را به عنوان یک مرجع و تأثیرگذار (Influencer) معرفی کنم. در دنیای امروز و حتی گذشته، تأثیرگذاران همیشه درآمد بیشتری کسب کردهاند.
به عنوان مثال، بازیگران، ارتباطگرانی هستند که احساسات و پیامها را از طریق بازی خود منتقل میکنند و به همین دلیل، نفوذ و درآمد بالاتری دارند و اعتماد به نفسشان نیز بیشتر است. این رابطه مستقیم بین ارتباطات مؤثر و موفقیت مالی و شخصی، برای من بسیار الهامبخش بود.
5. ساخت یک برند شخصی قدرتمند:
نهایتاً، آموختم که مهارتهای ارتباطی نه تنها به من در تعالی کمک میکنند، بلکه در تکامل یافتن به عنوان یک برند شخصی نیز نقش اساسی دارند.
وقتی ارزش خود را به درستی منتقل میکنیم، مردم آن ارزش را درک میکنند، و به تدریج ارزش ما افزایش یافته و به عنوان یک برند شخصی قدرتمند شناخته میشویم.
این همان دلیلی است که باید مهارتهای ارتباطی را جدی بگیریم. ساخت برند شخصی به معنای خودنمایی بیمورد نیست، بلکه به معنای نمایش اصیل و مؤثر قابلیتها و شخصیت منحصر به فرد خود است.
ارتباطات: فراتر از کلمات، انعکاس واقعی تعهد شما
در این وبینار، دکتر بات تعریف من از “ارتباطات” را به طور کامل دگرگون کرد. او تأکید کرد که ارتباطات چیزی “بسیار فراتر از صرف صحبت کردن” است. این مفهوم برای من بسیار عمیق و روشنگرانه بود و باعث شد به جنبههای نامرئیتری از ارتباطات توجه کنم که پیش از این از آنها غافل بودم.
1. ارتباطات نامرئی: اعمال شما بلندتر از کلمات شما فریاد میزنند:
من یاد گرفتم که چه کاری انجام میدهیم و چه کاری انجام نمیدهیم، هر دو به نوعی در حال ارتباط برقرار کردن هستند. اگر کارهایی را انجام میدهیم، در واقع در حال ارتباطسازی هستیم که فردی عملگرا هستیم. اما اگر فقط حرف میزنیم و کاری نمیکنیم، در حال ارتباطسازی هستیم که قابل اعتماد نیستیم. دکتر بات مثالهای بسیار ملموسی آورد که این ایده را تقویت کرد:
- وقتی بدون اینکه از شما خواسته باشند، در سازمان خود تلاش مضاعفی میکنید تا به نتایج مطلوب برسید، در واقع دارید تعهد خود را به دیگران ارتباط میدهید. این یک ارتباط نامرئی اما بسیار قدرتمند است که مدیران و همکاران شما آن را درک میکنند.
- وقتی صبح زود بیدار میشوید، زمانی که 95% دنیا در خواب هستند، و برای اهداف و تناسب اندام خود تلاش میکنید، دارید انضباط و عزم خود را به جهان (و به خودتان) ارتباط میدهید.
این مثالها به من نشان دادند که ارتباطات فقط شامل صحبتهای رو در رو یا پیامهای نوشتاری نیست، بلکه شامل تمام اقدامات، رفتارها و حتی تلاشهای پنهانی ما نیز میشود. این نوع ارتباطات، که اغلب نادیده گرفته میشوند، میتوانند تأثیر عمیقتری بر برداشت دیگران از ما داشته باشند.
2. نمایش مهارت (Showmanship): تفاوت میان خودنمایی و الهامبخشی:
یکی از نکات بحثبرانگیز اما بسیار مهمی که دکتر بات مطرح کرد، مفهوم “نمایش مهارت” (Showmanship) بود. در ابتدا، ممکن است فکر کنیم که این به معنای خودنمایی یا لاف زدن است و احساس ناراحتی کنیم.
من هم مانند بسیاری، این تفکر را داشتم که “نباید درباره خودم لاف بزنم” یا “مردم فکر میکنند متکبرم”. این مقاومت درونی طبیعی است، زیرا ما اغلب به گونهای تربیت شدهایم که فروتن باشیم.
اما دکتر بات این دیدگاه را به چالش کشید و توضیح داد که هدف از نمایش مهارت، نشان دادن خود به منظور الهامبخشی به دیگران است، نه صرفاً برای تحسین و تشویق.
او گفت: “وقتی دستاوردهای خود را به عنوان حکمت و تجربه برای الهامبخشیدن به شنوندگان به اشتراک میگذارید، آیا این خودنمایی است یا کمک به دیگران؟”. این جمله برای من یک تغییر پارادایم واقعی بود. من فهمیدم که اگر به اشتراکگذاری داستان موفقیت یا حتی اشتباهاتم بتواند زندگی یک نفر را تغییر دهد، پس ارزشش را دارد.
دکتر بات با آوردن مثال از زندگی خودش، تأکید کرد که او تنها دانش تئوریک را منتقل نمیکند، بلکه تجربیات و نتایجی را که در زندگی خود به دست آورده، به اشتراک میگذارد.
او توصیه کرد که فقط از کسانی مشورت بگیریم که خودشان مسیر را طی کردهاند، نه از کسانی که شکست خوردهاند و نمیخواهند ما موفق شویم.
این دیدگاه، ترس از خودنمایی را به یک فرصت برای تبدیل شدن به یک مربی و الهامبخش تبدیل میکند. من آموختم که باید با آگاهی و به تدریج، این مقاومت درونی را کنار بگذارم و اجازه دهم دستاوردهایم (و درسهایم) برای کمک به دیگران به نمایش گذاشته شوند.
قوانین جهانی ارتباطات: ستونهای اصلی انتقال پیام مؤثر
دکتر هاریت بات، پنج “قانون جهانی ارتباطات” را معرفی کرد که من آنها را به عنوان اصول بنیادی برای هرگونه تعامل مؤثر میبینم. این قوانین، راهنماییهای عملی هستند که اگر رعایت شوند، میتوانند کیفیت ارتباطات ما را به طرز چشمگیری بهبود بخشند:
1. قانون سادگی: برای بیان صحبت کنید، نه برای تحت تأثیر قرار دادن:
اولین و مهمترین قانون این است که پیامهای ما باید واضح و مختصر باشند. جملات و زبان پیچیده ممکن است در نگاه اول تأثیرگذار به نظر برسند، اما اغلب باعث سردرگمی مخاطب میشوند و علاقه او را از بین میبرند.
دکتر بات تأکید کرد که هدف اصلی ما باید بیان افکار و احساساتمان باشد، نه صرفاً تحت تأثیر قرار دادن شنوندگان با واژگان دشوار یا ساختارهای پیچیده.
من یاد گرفتم که استفاده از اصطلاحات تخصصی یا کلمات قلنبهسلنبه، ارتباط را قطع میکند. در عوض، هرچه سادهتر و قابل فهمتر صحبت کنیم، پیاممان قدرتمندتر و ماندگارتر خواهد بود. این قانون، اساس وضوح در ارتباطات است.
2. قانون ارتباط: شنونده بودن، راهی برای درک و درک شدن:
دکتر بات توضیح داد که مردم زمانی گوش میدهند که احساس کنند درک شدهاند. این قانون بر اهمیت گوش دادن فعال و همدلی در روابط تأکید دارد.
وقتی به کسی گوش میدهیم و احساسات و نظرات او را درک میکنیم، یک پیوند عاطفی قوی شکل میگیرد. این پیوند، باعث میشود که وقتی ما صحبت میکنیم، طرف مقابل نیز با علاقه بیشتری به ما گوش دهد و این تعامل به تقویت روابط ما با همکاران، خانواده و دوستانمان کمک میکند.
من آموختم که ارتباطات عاطفی یک عامل حیاتی است؛ اگر میخواهیم با دیگران ارتباط عمیق برقرار کنیم، باید ابتدا به آنها احساس شنیده شدن و درک شدن بدهیم.
3. قانون انرژی: لحن صدا و زبان بدن، موتور محرکه مشارکت:
تصور کنید یک سخنران بدون هیچ انرژی، با لحنی یکنواخت و بدون حرکت صحبت کند؛ قطعاً مخاطب به سرعت خسته و بیعلاقه میشود.
دکتر بات تأکید کرد که لحن صدا، بالا و پایین رفتن صدا (تنالیته)، ریتم و زبان بدن (حرکات دست، تماس چشمی) همگی در حفظ مشارکت و انرژی مخاطب نقش حیاتی دارند.
من از او یاد گرفتم که چگونه باید با شور و اشتیاق صحبت کنم، از حرکات دست استفاده کنم و تماس چشمی برقرار کنم تا مخاطبان احساس کنند که من واقعاً در حال صحبت با آنها هستم و نه صرفاً در حال سخنرانی. انرژی ما در ارتباطات، مانند سوخت یک ماشین است؛ بدون آن، هیچ حرکتی صورت نمیگیرد.
4. قانون بازخورد: سنجش اثربخشی ارتباطات:
دکتر بات توضیح داد که “شما تنها به اندازه پاسخهایی که ایجاد میکنید، خوب هستید”.
این جمله به معنای آن است که اگر من پیوسته صحبت کنم بدون اینکه از شما بپرسم که آیا متوجه میشوید یا خیر، ارتباطی مؤثر برقرار نشده است.
بازخورد، ابزاری است که به ما امکان میدهد بفهمیم پیام ما چقدر خوب درک شده است.
من آموختم که باید در طول مکالمات، به طور فعال به دنبال بازخورد باشم، چه از طریق سوالات مستقیم و چه از طریق مشاهده زبان بدن مخاطب. بازخورد به ما کمک میکند تا رویکرد خود را تنظیم کرده و مطمئن شویم که پیاممان به درستی منتقل میشود.
5. قانون داستانسرایی: حقایق میگویند، داستانها میفروشند:
یکی از قدرتمندترین قوانین، قانون داستانسرایی است. دکتر بات به وضوح بیان کرد که “مردم داستانها را به یاد میآورند، نه دادهها را”. او از داستانهای شخصی خود و داستان مزرعهدار و الماس استفاده کرد تا نشان دهد چگونه یک روایت، میتواند پیامی را به شکلی عمیقتر و ماندگارتر از صرف بیان حقایق منتقل کند.
من آموختم که داستانها، نه تنها توجه مخاطب را جلب میکنند، بلکه ارتباط عاطفی ایجاد کرده و پیام را به شیوهای جذاب و به یاد ماندنی در ذهن او حک میکنند. این قانون برای من تبدیل به یک ابزار کلیدی برای ساخت محتوای تأثیرگذار شد.
اجزای کلیدی ارتباط: فراتر از آنچه میگویید
شاید شوکهکنندهترین بخش این وبینار برای من، درک سهم واقعی اجزای مختلف ارتباط بود. دکتر هاریت بات به یک فرمول طلایی اشاره کرد که نقش کلمات، لحن صدا و زبان بدن را در ارتباطات به وضوح نشان میدهد و این فرمول، دیدگاه من را کاملاً تغییر داد:
- کلمات: تنها 7% از ارتباط
- لحن صدا (Tonality): حدود 38% از ارتباط
- زبان بدن (Body Language): حدود 55% از ارتباط
این آمار برای من بسیار خیرهکننده بود. من همیشه فکر میکردم که کلماتی که به کار میبرم، بیشترین اهمیت را در ارتباطات دارند. اما فهمیدم که در واقع، کلمات تنها بخش کوچکی از تأثیرگذاری ما را تشکیل میدهند.
این بدان معناست که حتی اگر بهترین کلمات را انتخاب کنیم، اما لحن صدا و زبان بدن ما با آن همخوانی نداشته باشد، پیام ما به درستی منتقل نخواهد شد.
1. اهمیت لحن صدا:
دکتر بات تأکید کرد که نحوه صحبت کردن ما، زیر و بم صدا، ریتم و سرعت کلام ما، بسیار مهمتر از خود کلمات است. وقتی با دوستان یا همکارانم صحبت میکنم، این لحن من است که احساسات، جدیت یا شوخطبعی من را منتقل میکند.
یک جمله واحد میتواند با لحنهای متفاوت، معانی کاملاً متفاوتی پیدا کند. من از او آموختم که باید بر روی مدولاسیون صدایم کار کنم تا بتوانم احساسات و نیت واقعی خود را به درستی بیان کنم.
لحن یکنواخت و بیحس، حتی اگر کلمات خوبی استفاده شوند، میتواند مخاطب را خسته و بیعلاقه کند.
2. قدرت زبان بدن:
بالاترین سهم در ارتباطات، یعنی 55%، متعلق به زبان بدن است. حرکات دست، حالات چهره، تماس چشمی، نحوه ایستادن یا نشستن، و حتی ژستهایمان همگی پیامهایی را منتقل میکنند.
دکتر بات نشان داد که وقتی با اعتماد به نفس و با حرکات دست و تماس چشمی مناسب صحبت میکند، مخاطب به طور ناخودآگاه احساس ارتباط بیشتری میکند.
من درک کردم که باید آگاهانه بر روی زبان بدنم کار کنم تا مطمئن شوم که پیامهای غیرکلامی من با کلماتم همسو هستند و اعتبار پیامم را افزایش میدهند، نه اینکه آن را تضعیف کنند.
این شامل صاف نشستن یا ایستادن (Open Posture) و استقبال از دانش با آغوش باز است، برخلاف حالت بسته و دست به سینه که میتواند به معنای مقاومت باشد.
این تجزیه و تحلیل سه گانه، برای من یک نقشه راه عملی برای بهبود ارتباطاتم فراهم کرد. فهمیدم که برای یک ارتباطگر موفق بودن، باید نه تنها بر انتخاب کلماتم دقت کنم، بلکه به طور همزمان بر لحن و زبان بدنم نیز مسلط شوم.
سجاد سلیمانی، استراتژیست و مشاور کسب و کار

من سجاد سلیمانی هستم، استراتژیست و مشاور کسب و کار و موسس و میزبان پادکست اکنون. شما یکی از مطالب منتشر شده با هدف آموزش شبکه سازی و ارتباطات در دنیای کسب و کار را مطالعه می کنید.
اگر شما هم علاقمند به برگزاری چنین محتوا و کلاس و کارگاه آموزشی برای تیم و اعضای سازمان خودتان هستید یا به عنوان یک مدیر نیازمند مشاوره و کوچینگ در این زمینه هستید، میتوانید با من در تماس باشید.
فن بیان: هنر نفوذ و تسلط بر صحنه زندگی
در این وبینار، دکتر بات فن بیان را نه فقط به عنوان هنر سخنرانی در جمع، بلکه به عنوان یک مهارت حیاتی و همهگیر تعریف کرد که در هر تعامل انسانی کاربرد دارد. این تعریف گسترده، درک من را از فن بیان تغییر داد.
تعریف واقعی فن بیان: فراتر از صحنه:
دکتر بات گفت: “فن بیان یک مهارت حیاتی است که به افراد امکان میدهد افکار و احساسات خود را به گروهی از افراد، نه فقط گروههای بزرگ، بلکه حتی بین دو نفر، بیان کنند.”.
این بدان معناست که وقتی با همکار خود درباره ایدهای صحبت میکنم، یا از رئیسم برای مرخصی درخواست میکنم، در واقع در حال استفاده از فن بیان هستم. زیرا در هر دوی این موقعیتها، نیاز به تأثیرگذاری و هنر متقاعدسازی دارم تا آنچه را میخواهم، به دست آورم.
این تعریف، فن بیان را از یک مهارت خاص برای سخنرانان حرفهای، به یک ابزار روزمره برای همه تبدیل میکند.
7 گام برای تسلط بر فن بیان:
دکتر بات هفت گام عملی برای تسلط بر فن بیان ارائه داد که هر یک جنبهای مهم از این مهارت را پوشش میدهد:
1. غلبه بر ترس از صحنه و ساخت اعتماد به نفس: نبرد “دینگو” و “بینگو”:
این اولین و مهمترین گام است. من آموختم که ارتباطات دو نوع دارد: بیرونی (با دیگران) و درونی (با خودمان). کیفیت ارتباط بیرونی ما کاملاً به کیفیت ارتباط درونی ما بستگی دارد. اگر در درون خودمان مطمئن نباشیم و احساس کنیم به اندازه کافی خوب نیستیم، هرگز نمیتوانیم به طور مؤثر با دیگران ارتباط برقرار کنیم.
دکتر بات مفهوم “دینگو” و “بینگو” را معرفی کرد: “بینگو” صدای درونی است که ما را از منطقه راحتی بیرون میکشد و به سمت انجام کارهای جدید هل میدهد؛ در حالی که “دینگو” صدای درونی است که ما را در منطقه راحتی نگه میدارد، ترس را تلقین میکند و به ما میگوید که به اندازه کافی خوب نیستیم.
او با داستان بالونفروش که رنگ بالون اهمیتی ندارد، بلکه چیزی که درون آن است باعث پرواز میشود، به من فهماند که آنچه در درون ماست (ارتباط درونی)، کیفیت ارتباط بیرونی ما را تعیین میکند. غلبه بر “دینگو” یعنی آگاه شدن از این صداهای منفی و مقابله با آنها.
2. یادگیری علم ارتباطات مؤثر: کنترل صدا و مکث:
فن بیان صرفاً به معنی “چه بگوییم” نیست، بلکه “چگونه بگوییم” نیز اهمیت دارد. من یاد گرفتم که مدولاسیون صدا، تنالیته (بالا و پایین رفتن صدا)، ریتم و سرعت صحبت کردن، همگی ابزارهایی هستند که میتوانند تأثیر پیام را دوچندان کنند. همچنین، قدرت مکثها و تأکید بر کلمات کلیدی، برای ایجاد تعلیق و جلب توجه مخاطب حیاتی است.
دکتر بات نشان داد که چگونه با تغییر سرعت و مکث، میتواند توجه ما را جلب کند و نکات مهم را برجسته سازد. او تأکید کرد که این یک استعداد ذاتی نیست، بلکه یک مهارت اکتسابی است که هر کسی میتواند آن را توسعه دهد.
3. ساختاردهی قدرتمند سخنرانی: قلاب، پیام اصلی، نتیجهگیری
برای اینکه یک سخنرانی مؤثر باشد، نیاز به ساختار دارد. این ساختار شامل سه بخش اصلی است: * قلاب (Hook): شروعی جذاب که توجه مخاطب را جلب کند و انرژی او را بالا ببرد (مانند سؤالات پرانرژی دکتر بات در ابتدای وبینار). * پیام اصلی (Core Message): محتوای اصلی که به صورت گام به گام و منطقی ارائه میشود. * نتیجهگیری (Closing): پایانی قوی که پیام اصلی را جمعبندی کرده و مخاطب را به عمل وادارد. من آموختم که حتی در یک مکالمه روزمره با یک همکار نیز میتوان از این ساختار استفاده کرد.
4. زبان بدن و ارتباطات غیرکلامی: پنجرهای به ذهن شما
زبان بدن، تماس چشمی، حالات چهره و حرکات دست، همگی اطلاعات مهمی را منتقل میکنند. دکتر بات توضیح داد که با آگاهی از این عناصر، میتوانیم حرکات غیرمفید را حذف کرده و از ژستهایی استفاده کنیم که به پیام ما خدمت میکنند. ارتباط چشمی مؤثر و حالات چهره متناسب با پیام، باعث ایجاد اعتماد و درگیر شدن مخاطب میشود.
5. جذب و متقاعد کردن مخاطب: هنر داستانسرایی و مثالهای واقعی
برای اینکه مخاطبانمان را درگیر کنیم، باید آنها را مجذوب کنیم، نه فقط اطلاعرسانی. استفاده از تکنیکهای داستانسرایی برای ایجاد ارتباط عاطفی، طنز، تمثیل و مثالهای واقعی از زندگی، همگی به حفظ علاقه و توجه مخاطب کمک میکنند. دکتر بات خود نیز در طول وبینار بارها از داستانهای شخصی، طنز و مثالهای زندگی روزمره استفاده کرد تا مفاهیم را برای ما قابل درکتر و جذابتر کند.
6. مدیریت پرسش و پاسخ و موقعیتهای غیرمنتظره: آمادگی برای هر سناریو
توانایی مدیریت سوالات غیرمنتظره و موقعیتهای پیشبینی نشده، یک مهارت کلیدی در فن بیان است. این میتواند شامل پاسخگویی به سوالات چالشبرانگیز یا حتی مدیریت یک “نه” از سوی رئیس باشد. من یاد گرفتم که باید برای این سناریوها آماده باشم و با آرامش و منطق، به آنها پاسخ دهم تا بر موقعیت تسلط پیدا کنم.
7. تمرین و بهبود مستمر: شکست، پلهای به سوی موفقیت
نهایتاً، دکتر بات بر اهمیت تمرین مستمر تأکید کرد. دانستن درباره فن بیان با انجام آن فرق دارد. او به من آموخت که در مسیر یادگیری، بارها زمین خواهم خورد و صدای “دینگو” در درونم خواهد گفت که “تو به اندازه کافی خوب نیستی”. اما رمز موفقیت این است که هر بار که زمین میخورم، دوباره بلند شوم و ادامه دهم. شکستها بخشی جداییناپذیر از موفقیت هستند و من باید آنها را به عنوان پلههایی برای رسیدن به اهدافم ببینم. خود دکتر بات نیز بارها در سخنرانیها و تلاشهایش شکست خورده بود، اما هر بار با تلاش بیشتر، به سطح بعدی رسیده بود.
اشتباهات رایج در ارتباطات: موانعی که باید شناسایی و رفع شوند
یکی از بخشهای روشنگرانه این وبینار، زمانی بود که دکتر هاریت بات به تفصیل درباره “اشتباهات رایجی که در ارتباطات مرتکب میشویم” صحبت کرد. شناسایی این اشتباهات برای من بسیار مهم بود، زیرا بسیاری از آنها را در زندگی روزمره خود نیز مشاهده میکردم. درک این موانع، اولین گام برای غلبه بر آنهاست:
1. گوش ندادن فعال:
بسیاری از ما وقتی کسی با ما صحبت میکند، در ذهن خودمان در حال آماده کردن پاسخ یا اظهار نظر خودمان هستیم، بدون اینکه واقعاً به آنچه طرف مقابل میگوید، گوش دهیم. این “گوش ندادن” بزرگترین اشتباه است و نشان میدهد که ما بیشتر به بیان عقاید خودمان اهمیت میدهیم تا درک طرف مقابل. من آموختم که باید آگاهانه تلاش کنم تا به طور کامل به صحبتهای دیگران گوش دهم.
2. گوش دادن به صدای درونی منفی (Passive Voice):
دکتر بات به وجود یک “صدای درونی منفعل” در ذهن ما اشاره کرد که پیوسته در حال قضاوت دیگران و حتی خودمان است. این صدا، پیشبینی میکند که دیگران چگونه واکنش نشان خواهند داد و بر اساس این پیشفرضها، نحوه صحبت کردن ما را شکل میدهد. این “صدای منفعل”، مانع اصلی در برقراری ارتباط صادقانه و مؤثر است. من باید این صدا را شناسایی و کنترل کنم.
3. عدم درک بافتار (Context):
گاهی اوقات، به کلمات و عباراتی که دیگران به کار میبرند واکنش نشان میدهیم، بدون اینکه نیت یا دلیل اصلی پشت آن کلمات را درک کنیم. مثلاً، ممکن است دوستی به ما “نه” بگوید و ما خشمگین شویم، در حالی که او ممکن است برای خیر و صلاح ما این کار را کرده باشد. من آموختم که باید به دنبال “بافتار” اصلی و نیت پنهان در هر مکالمه باشم تا بتوانم واکنشهای مناسبتری نشان دهم.
4. نادیده گرفتن سکوت و مکثها:
برخی از افراد عادت دارند خیلی تند صحبت کنند و هیچ مکثی نمیکنند. این باعث میشود که شنونده فرصت درک مطلب را از دست بدهد و علاقهاش را از دست بدهد. مکثها، ابزارهای قدرتمندی برای تأکید، ایجاد تعلیق و فرصت دادن به مخاطب برای پردازش اطلاعات هستند.
5. فقدان خنده و لبخند:
دکتر بات به این نکته اشاره کرد که برخی از افراد (مانند برخی اساتید یا سخنرانان) در طول صحبت کردن خود هرگز لبخند نمیزنند و بیش از حد جدی هستند. این باعث میشود که ارتباط عاطفی با مخاطب قطع شود و فضا خشک و بیروح گردد. لبخند، یک ابزار قدرتمند برای ایجاد صمیمیت و ارتباط است.
6. فقدان انرژی:
همانطور که قبلاً گفته شد، انرژی در ارتباطات حیاتی است. فقدان انرژی در حین صحبت کردن، باعث میشود که مخاطب خسته شود و علاقه خود را از دست بدهد. من آموختم که باید انرژی خود را در طول مکالمه یا سخنرانی حفظ کنم تا مخاطب را فعال نگه دارم.
7. پیشفرض گرفتن (Assumption):
یکی دیگر از اشتباهات رایج، “پیشفرض گرفتن” درباره رفتار یا نیت دیگران است. مثلاً، قبل از درخواست مرخصی از رئیس، پیشفرض میگیریم که او موافقت نخواهد کرد. این پیشفرضها میتوانند مانع ما شوند و بر نحوه ارتباط ما تأثیر بگذارند. من باید با ذهنی باز و بدون پیشفرض با دیگران ارتباط برقرار کنم.
8. انتظارات خاموش (Silent Expectations):
ما اغلب انتظاراتی از دوستان یا همکارانمان داریم، اما هرگز آنها را بیان نمیکنیم. وقتی این انتظارات برآورده نمیشوند، احساس میکنیم که از ما مراقبت نمیشود یا فرد مقابل بد است. دکتر بات تأکید کرد که باید انتظارات خود را به وضوح بیان کنیم تا از سوءتفاهمها جلوگیری شود.
9. کلمات پرکننده (Filler Words):
استفاده از کلمات پرکننده مانند “اوم”، “آه”، “مثل اینکه” و “خوب” در حین صحبت کردن، باعث کاهش اعتبار و روانی کلام میشود. دکتر بات توصیه کرد که به جای استفاده از این کلمات، مکث کنیم، جمله را در ذهن خود آماده کنیم و سپس صحبت کنیم.
10. ذهن میمونی (Monkey Mind):
“ذهن میمونی” به حالتی اشاره دارد که در آن فرد از یک موضوع به موضوع دیگر میپرد و نمیتواند بر یک ایده تمرکز کند. این باعث سردرگمی شنونده میشود و علاقهاش را از بین میبرد. من آموختم که باید بر روی یک موضوع تمرکز کنم، آن را به طور کامل بیان کنم و سپس به موضوع بعدی بپردازم.
11. تله مقایسه (Comparison Trap):
این باور که “چمن همسایه همیشه سبزتر است”، ما را به مقایسه مداوم خود با دیگران سوق میدهد و از قدردانی از آنچه داریم باز میدارد. این اشتباه، نه تنها در زندگی شخصی، بلکه در مهارتهای ارتباطی نیز رخ میدهد؛ مقایسه نحوه صحبت کردن خود با دیگران، میتواند اعتماد به نفس ما را کاهش دهد.
جواهرات ارتباطی: مهارتهایی برای درخشش و نفوذ
دکتر هاریت بات مجموعهای از “جواهرات ارتباطی” را معرفی کرد که اگر آنها را درک کرده و به کار ببریم، هیچ چیز نمیتواند مانع ما از تبدیل شدن به یک سخنران عمومی قدرتمند شود. این جواهرات، بینشهای عمیقی درباره چگونگی ارتقاء کیفیت تعاملات ما ارائه میدهند:
1. یک داستانگو باشید:
من آموختم که داستانسرایی یک هنر بسیار قدرتمند است. دکتر بات تأکید کرد که باید یاد بگیریم چگونه داستان بگوییم، از داستانهای یک یا دو دقیقهای شروع کنیم و به تدریج طول آنها را افزایش دهیم. داستانها، همانطور که در بخش قوانین جهانی ارتباطات آموختم، نه تنها اطلاعات را منتقل میکنند، بلکه ارتباط عاطفی ایجاد کرده و در ذهن مخاطب ماندگار میشوند.
2. از ملودی صدای خود استفاده کنید:
صدای ما دارای ملودی است، درست مانند یک آهنگ. دکتر بات با خواندن یک آهنگ با لحنهای مختلف (پرانرژی و یکنواخت)، نشان داد که چگونه باید یاد بگیریم از صدای خود استفاده کنیم. لحن پرشور و پرانرژی میتواند ارتباط جذاب و تأثیرگذار ایجاد کند، در حالی که لحن یکنواخت و افسردهکننده، مخاطب را از ما دور میکند. کنترل زیر و بم صدا، سرعت و ریتم، میتواند تأثیرگذاری ما را به شدت افزایش دهد و به ایجاد نفوذ کمک کند.
3. نیت را درک کنید:
درک “نیت” پشت هر ارتباط، یک مهارت حیاتی است. دکتر بات توضیح داد که هر حرفی که میزنیم، چه با خانواده، چه با فرزندانمان یا حتی با شریک عاطفیمان، دارای نیتی پنهان است. وقتی نیت اصلی فرد مقابل را درک میکنیم، میتوانیم ارتباطگر بسیار بهتری باشیم. مثلاً نیت خود دکتر بات از ارائه این وبینار، کمک به متخصصان برای رهایی از زندگی پر از اقساط و دستیابی به آزادی بود.
4. یک کاوشگر طلا باشید (Gold Digger):
این مفهوم، عمیقترین و یکی از تأثیرگذارترین درسها برای من بود. دکتر بات گفت: “برای به دست آوردن یک اونس طلا، باید تنی از گل و لای حفر کرد.”. او این را به این معنی تعبیر کرد که وقتی به صحبتهای مردم گوش میدهیم، حتی اگر به نظر برسد که دارند حرفهای بیربط میزنند، باید به دنبال “طلا” یا نکات ارزشمند در درون آنها باشیم. حتی وقتی کسی ما را نقد میکند یا با ما مخالفت میکند، باید بتوانیم نکات مثبت و تلاشهای خوب او را ببینیم و قدردانی کنیم. این نگرش، نه تنها به ما کمک میکند تا با هیچ کس مشکلی نداشته باشیم، بلکه همیشه به دیگران با دیدگاهی مثبت و با تمرکز بر نقاط قوتشان نگاه کنیم.
5. همیشه لبخند بر لب داشته باشید:
لبخند، یک ابزار ارتباطی فوقالعاده قدرتمند است. دکتر بات بیان کرد که “اگر لبخند بر لب داشته باشید، 50% از ارتباط انجام شده است”. افراد جدی که هرگز لبخند نمیزنند، ارتباط عاطفی با مخاطبانشان برقرار نمیکنند. یک لبخند ساده در شروع یک مکالمه، میتواند انرژی مثبت ایجاد کند و فضای صمیمیتری بسازد.
6. خودتان باشید (Authentic):
“هر که هستید، فقط همان باشید”. دکتر بات تأکید کرد که لازم نیست نقش کسی را بازی کنیم که نیستیم. وقتی با مردم اصیل و واقعی هستیم، آنها به طور خودکار از نظر عاطفی با ما ارتباط برقرار میکنند و این به رشد روابط ما کمک میکند. اصالت، سنگ بنای اعتماد و ارتباطات پایدار است.
7. آسیبپذیر باشید (Vulnerable):
اشتراکگذاری جنبههای آسیبپذیر زندگیمان، مانند داستان شخصی دکتر بات درباره پدرش، باعث میشود که مردم با ما ارتباط عمیقتری برقرار کنند، به ما اعتماد کنند و پیوندهای قویتری شکل بگیرند. آسیبپذیری، نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه شجاعت و صداقت است و راه را برای ارتباطات عمیقتر باز میکند.
تسلط بر هنر ارائه: چگونه پیام خود را مؤثر منتقل کنیم؟
هنر ارائه، خواه در یک جلسه کاری باشد یا در یک سخنرانی بزرگ، نیازمند مهارتهای خاصی است که دکتر هاریت بات آنها را به زیبایی تشریح کرد. من آموختم که یک ارائه موفق، فراتر از صرفاً نمایش اسلایدهاست:
1. نیت خود را بدانید:
قبل از هر ارائهای، بسیار مهم است که “نیت خود را بدانید”. یعنی هدف اصلی شما از ارائه این موضوع چیست؟ چه پیامی میخواهید منتقل کنید؟ چه نتیجهای از مخاطبان خود انتظار دارید؟.
نیت اصلی جلسه را (ارتقاء مهارتهای ارتباطی و فن بیان) به وضوح بیان کرد و این به ما کمک کرد تا با تمرکز بیشتری به محتوا گوش دهیم. دانستن نیت، به ساختاردهی و تمرکز ارائه کمک میکند.
2. ساختاردهی محتوا برای وضوح:
ارائه باید ساختاری واضح و منطقی داشته باشد. محتوای درهم و برهم و بینظم، مخاطب را گیج میکند. من آموختم که باید ارائهام را به سه بخش اصلی تقسیم کنم:
- قلاب (Hook)،
- پیام اصلی (Core Message)
- و نتیجهگیری (Closing).
این ساختار به مخاطب کمک میکند تا مسیر ارائه را دنبال کند و پیام اصلی را به خوبی درک کند. همچنین، حتی در داخل پیام اصلی نیز میتوان موضوعات را به صورت گام به گام ساختاردهی کرد.
3. ارائه پرانرژی و با اعتماد به نفس و زبان بدن مناسب:
همانطور که قبلاً در بخش قوانین جهانی ارتباطات و فن بیان آموختم، انرژی و زبان بدن در ارائه بسیار حیاتی هستند. یک ارائه پرانرژی، باعث میشود که مخاطبان نیز انرژی بگیرند و احساسات زنده به نظر برسند.
لحن صدا، حرکات دست، تماس چشمی و حالات چهره، همگی باید با اعتماد به نفس و شور و اشتیاق همراه باشند تا ارائه “زنده” به نظر برسد و ارتباط عاطفی برقرار شود.
4. جذب کنید، فقط اطلاع ندهید:
یک اشتباه رایج در ارائه، صرفاً اطلاعرسانی بدون درگیر کردن مخاطب است. دکتر بات با پرسیدن سوالات متناوب و درخواست از ما برای تایپ در بخش چت، سعی در جذب ما داشت. او گفت که اگر فقط اسلایدها را مرور میکرد و صحبت میکرد، ما به سرعت علاقه خود را از دست میدادیم. من آموختم که باید از روشهای تعاملی مانند پرسیدن سؤال، داستانسرایی یا حتی انجام فعالیتهای کوچک، برای درگیر کردن مخاطبانم استفاده کنم.
5. داستانی که ارتباط برقرار کند:
استفاده از داستانها در ارائه، همانطور که قبلاً بحث شد، به ایجاد ارتباط عاطفی و حفظ علاقه مخاطب کمک میکند. داستانها پیام را قابل فهمتر و به یاد ماندنیتر میکنند. من باید تلاش کنم تا داستانهای مناسب و مرتبط را در ارائههایم بگنجانم.
هنر شبکهسازی: ایجاد روابط پایدار برای موفقیت
شبکهسازی، بخش دیگری از این وبینار بود که دکتر بات به من آموخت چگونه میتوانم روابط معنادار و پایدار برای موفقیت حرفهای و شخصی ایجاد کنم. شبکهسازی، برخلاف تصور رایج، علمی موشکی نیست، بلکه مجموعهای از مهارتهای اکتسابی است:
1. قدرت برداشت اولیه و آغازگر مکالمه خوب باشید:
من آموختم که برداشت اولیه، نقش بسیار مهمی در شبکهسازی دارد. برای ایجاد یک برداشت اولیه قوی، باید شروعکننده مکالمه خوبی باشیم. دکتر بات توصیه کرد که به جای پرسیدن سؤالات مستقیم و خشک، سوالاتی بپرسیم که طرف مقابل را به کنجکاوی و پاسخهای عمیقتر وادار کند. مثلاً به جای “شما چه کاری میکنید؟”، بپرسیم: “چه چیزی شما را به اینجا آورد و در زندگی حرفهای خود چه کاری انجام میدهید؟”. این نوع سؤالات، فراتر از سطح بیرونی، به علایق و انگیزههای درونی فرد میپردازند.
2. گوش دادن فعال و پاسخهای درگیرکننده: تمرکز بر دیگری:
یکی از مهمترین مهارتها در شبکهسازی، گوش دادن فعال است که اغلب نادیده گرفته میشود. بسیاری از مردم فکر میکنند شبکهسازی فقط درباره صحبت کردن و معرفی خودشان است. اما در واقع، 70% تلاش در ارتباطات، مربوط به گوش دادن است. دکتر بات یک تمرین عملی پیشنهاد کرد: اگر کسی با شما ناراحت است، فقط به او گوش دهید و هیچ نظری ندهید. این کار میتواند 50% از مشکل او را حل کند. در شبکهسازی، باید به علایق طرف مقابل توجه کنیم، نه اینکه فقط درباره خودمان لاف بزنیم. وقتی به دیگری نشان میدهیم که به او و علایقش علاقه داریم، او نیز به ما اعتماد میکند و ارتباط شکل میگیرد.
3. هنر داستانسرایی در شبکهسازی:
همانند فن بیان، داستانسرایی در شبکهسازی نیز حیاتی است. وقتی داستانهای شخصی خودمان، احساساتمان، چالشهایمان و چگونگی غلبه بر آنها را به اشتراک میگذاریم، یک حس اعتماد و پیوند با طرف مقابل ایجاد میشود. دکتر بات از داستان زندگی خودش به عنوان مثالی برای ایجاد ارتباط عاطفی با ما استفاده کرد. من آموختم که با به اشتراک گذاشتن داستانهایم و گوش دادن به داستانهای دیگران، میتوانم شبکهای عمیق و معنادار بسازم.
4. پرورش روابط: فراتر از ملاقات اولیه:
شبکهسازی فقط به معنای ملاقات اولیه نیست، بلکه به معنای پرورش و نگهداری آن روابط در طول زمان است. پس از چند روز یا چند هفته، باید دوباره با آن افراد ارتباط برقرار کنیم، به آنها کمک کنیم و روابط متقابل را تقویت کنیم. این پرورش مداوم، به تدریج آن روابط را به یک سرمایه ارزشمند تبدیل میکند.
5. فقط شروع کنید: غلبه بر تردید اولیه:
دکتر بات تأکید کرد که اگر احساس میکنیم در شبکهسازی خوب نیستیم یا در شروع مکالمه مشکل داریم، نگران نباشیم و فقط شروع کنیم. با تمرین و تکرار، به تدریج بهتر خواهیم شد. این یک مهارت است که با تجربه و تلاش مستمر، میتوانیم بر آن مسلط شویم.
تبدیل شدن به یک ارتباطگر موفق: نبرد درونی و رشد بیوقفه
مهمترین و عمیقترین بخش این وبینار، برای من درسهایی بود که دکتر هاریت بات درباره “چگونگی تبدیل شدن به یک ارتباطگر موفق” ارائه داد. او تأکید کرد که تمام تکنیکها و مهارتهای بیرونی که تا اینجا بحث شد، فقط “سطحی” هستند. برای موفقیت واقعی در ارتباطات، باید بر روی “هسته درونی” خودمان کار کنیم. این بخش، مرا وادار کرد تا به طور جدی به جنبههای درونی رشد شخصیام بیندیشم.
1. غلبه بر “دینگو”ی درون: آگاهی، اولین گام:
دکتر بات یک بار دیگر به مفهوم “دینگو” (صدای درونی منفی) بازگشت و تأکید کرد که “غلبه بر دینگوی درون، اولین و مهمترین گام است”. این “دینگو” است که به ما میگوید “تو خوب نیستی”، “احمق به نظر میرسی”، یا “مردم به تو میخندند”. من آموختم که باید: * آگاه شوم: از هر فکری که به ذهنم میرسد، آگاه شوم و تشخیص دهم که آیا این “دینگو” است یا “بینگو” (صدای مثبت). * صدای “بینگو” را تقویت کنم: اگر فکری مثبت است، به آن گوش دهم و صدایش را بلند کنم. * صدای “دینگو” را ساکت کنم: اگر فکری منفی است، به آن گوش ندهم، صدایش را پایین بیاورم یا به آن بگویم “ساکت شو!”. این بدان معناست که من مسئول تمام اتفاقات درونی و بیرونی خودم هستم و افکارم زندگیام را شکل میدهند. غلبه بر دینگو، یعنی کنترل کامل افکار و انتخابهایم.
2. خودتخریبی را متوقف کنید: اجازه دهید اشتباه کنید:
یکی از موانع بزرگ، “خودتخریبی” است. وقتی کاری جدید را شروع میکنیم و به نتیجه دلخواه نمیرسیم، ممکن است سریعاً خود را قضاوت کنیم و بگوییم “من به اندازه کافی خوب نیستم” یا “من هرگز این کار را انجام ندادهام” و دست از تلاش برداریم. دکتر بات با اشاره به وارن بافت که میگوید: “من به خودم اجازه اشتباه کردن میدهم”، تأکید کرد که باید به خودمان اجازه دهیم اشتباه کنیم. اشتباهات، بخشی طبیعی از فرآیند یادگیری و رشد هستند.
3. تمرینات مراقبت از خود: پرورش ریشههای قوی:
برای اینکه میوههای خوبی (موفقیتهای بیرونی) داشته باشیم، باید ریشههایمان (درونمان) را تقویت کنیم. این شامل: * تأییدات مثبت (Affirmations): تکرار جملات مثبت درباره خودمان. * مدیتیشن: آرام کردن ذهن و افزایش آگاهی. * تجسم (Visualization): تصویرسازی ذهنی از اهداف و موفقیتها. * شکرگزاری (Gratitude): تمرکز بر آنچه داریم و بابت آن سپاسگزاریم. این تمرینات، پایه و اساس یک ارتباط درونی قوی و مثبت را تشکیل میدهند.
4. فرصتها را غنیمت بشمارید: بله گفتن به ناشناختهها:
ذهن ما به طور طبیعی در برابر فرصتهای ناآشنا مقاومت میکند. من آموختم که باید به این فرصتها “بله” بگویم و شروع به کار روی آنها کنم. حتی اگر در ابتدا بینقص نباشم، با شروع و تمرین، به تدریج بهبود خواهم یافت و موفقیت را خلق خواهم کرد.
5. توسعه ذهنیت رشد (Growth Mindset):
دکتر بات تفاوت بین “ذهنیت ثابت” و “ذهنیت رشد” را توضیح داد. فردی با ذهنیت ثابت، هنگام شکست میگوید: “من خوب نیستم، شرایط خوب نبود.” اما فردی با ذهنیت رشد، میپرسد: “چه چیزی را از دست دادم؟ چه چیزی را میتوانم بهبود بخشم؟”. ذهنیت رشد، بازخوردها را مثبت میپذیرد و به دنبال راهی برای بهبود است. این برای من بسیار مهم بود که در هر شرایطی، رویکرد یادگیری و بهبود را در پیش بگیرم.
6. نگرش مثبت و پرورش مستمر: فراری ذهن شما:
ذهن ما مانند یک ماشین فراری است؛ برای اینکه بهترین عملکرد را داشته باشد، نیاز به سوخت مناسب، نگهداری منظم و مراقبت مداوم دارد. دکتر بات تأکید کرد که باید ذهن خود را با مثبتاندیشی مداوم پرورش دهیم. این شامل: * خواندن کتابهای الهامبخش. * انجام تأییدات مثبت. * احاطه کردن خود با افراد مثبتاندیش و با ذهنیت رشد. * داشتن یک مربی که مسیر را طی کرده و ما را الهام میبخشد. افکار منفی مانند علفهای هرز به طور خودکار رشد میکنند، اما افکار مثبت نیاز به پرورش مداوم دارند. این یک فرآیند شبانه نیست، بلکه نیازمند تلاش روزانه است.
7. کارهایی را انجام دهید که دیگران تردید دارند: گسترش منطقه راحتی:
من آموختم که برای رشد، باید کارهایی را انجام دهم که دیگران از انجام آنها تردید دارند. مثلاً: * صحبت کردن با غریبهها در یک مهمانی، به جای ماندن در کنار دوستان. * صحبت کردن جلوی دوربین یا لایو گذاشتن در شبکههای اجتماعی. * شروع یک مکالمه با فردی که از او میترسیم. این اقدامات، منطقه راحتی ما را گسترش میدهند و به ما کمک میکنند تا اعتماد به نفس و مهارتهای ارتباطی خود را به شدت افزایش دهیم.
8. اجتناب از تله مقایسه: ارزش منحصر به فرد شما:
دکتر بات با داستان کلاغ و حیوانات دیگر (قو، طوطی، طاووس) نشان داد که چگونه مقایسه خود با دیگران، ما را از قدردانی از ارزشهای خودمان باز میدارد. کلاغ در ابتدا میخواست قو شود، سپس طوطی، و بعد طاووس؛ اما در نهایت فهمید که کلاغ بودن، بهترین حالت برای اوست. این داستان به من آموخت که باید از تله مقایسه با دیگران دوری کنم و بر روی بهبود مهارتهای خودم تمرکز کنم. هر کس منحصر به فرد است و مقایسه، تنها باعث از دست دادن خود واقعی ما میشود.
9. تبر خود را تیز کنید: یادگیری و بهبود مستمر:
نهایتاً، دکتر بات بر اهمیت “تیز کردن تبر” تأکید کرد. این به معنای یادگیری مداوم مهارتهای جدید ارتباطی و بهبود آنهاست. دنیای ما پیوسته در حال تغییر است و من باید به طور مستمر در حال یادگیری و به روز رسانی مهارتهای ارتباطی خود باشم تا یک ارتباطگر قدرتمند باقی بمانم.
نتیجهگیری: قدرت تحول آفرین ارتباطات در دستان شماست
شرکت در این وبینار، برای من یک تجربه تحولآفرین بود که دیدگاهم را نسبت به مهارتهای ارتباطی و شبکهسازی به طور کلی تغییر داد.
من آموختم که این مهارتها صرفاً ابزارهایی برای پیشرفت شغلی نیستند، بلکه ستونهای اصلی یک زندگی رضایتبخش، هدفمند و پر از نفوذ هستند.
از درک اهمیت ارتباطات نامرئی که اعمال ما فریاد میزنند تا هنر داستانسرایی که قلبها را تسخیر میکند؛ از شناخت قوانین جهانی ارتباطات تا غلبه بر “دینگو”ی درونی که مانع رشد ماست، هر بخش از این وبینار مملو از درسهای عمیق و کاربردی بود.
دکتر هاریت بات به من نشان داد که برای تبدیل شدن به یک ارتباطگر موفق، باید نبردی درونی را برنده شد، بر ترسها و شک و تردیدهای خود غلبه کرد و با ذهنی باز و مثبت به استقبال فرصتها رفت.
اهمیت گوش دادن فعال، پرورش روابط، و تمرین مداوم به عنوان سنگبنای موفقیت در شبکهسازی و فن بیان مطرح شد.
در نهایت، پیامی که از این وبینار دریافت کردم این بود که “موفقیت تنها یک قدم با ما فاصله دارد، اگر شکست را به عنوان پلهای برای رسیدن به آن ببینیم”.
این جمله، خلاصه فلسفه من پس از این آموزش است. قدرت ارتباطات، قدرت تغییر زندگی است و اکنون با این دانش، من آمادهام تا این قدرت را در دستان خود بگیرم و مسیر زندگی خود را به سوی آزادی و موفقیت دلخواهم هموار سازم.
این سفر یادگیری تازه آغاز شده است و من مشتاقانه به دنبال پیادهسازی این مفاهیم در زندگی روزمره و حرفهای خود هستم.
مطالب مرتبط با مهارتهای شبکه سازی
اگر شبکه سازی و نتورکینگ در دنیای تجاری برای شما جذاب و مورد نیازتان هست، مجموعه آموزش ها و مطالب منتشر شده در این زمینه میتواند کمک تان کند.
من سجاد سلیمانی هستم، استراتژیست و مدرس و مشاور کسب و کار، یکسری مطالب تخصصی از جمله مقاله / کتاب / فیلم و مستند مرتبط با کسب و کارهای خانوادگی (Family Business) آماده کرده ام که اگر روی دکمه کلیک کنید به همه آنها دسترسی خواهید داشت:
آخرین کارگاه های آموزشی مرتبط:
- کارگاه آموزشی شبکه سازی (Networking) برای کسب و کار و زندگی (2)
- کارگاه آموزشی شبکه سازی (نتورکینگ – Networking) ارتباطات برای کسب و کار و زندگی (1)