.
چند روزی هست بحث شکایت سازمان صـدا و سیما از سایت آپارات (اشتراک ویدیو) در رسانه های مختلف مطرح شده است. موضوع هم به مالکیت محتوا و حق نشـر آن بر میگردد. برای منی که به محتوا و استراتژی محتوا علاقمند هستم، موضوع این شکایت و حرفهای گفته شده برایم اهمیت پیدا کرد.
لینک برخی از سایت های منتشر کننده این خبر را می توانید در ذیل مشاهده بفــرمایید. البته با جستجو کـردن، به منابع مختلفی دسترسی پیدا میکنید که تحلیل های مختلف اما تقریبا یکسانی را ارائه کرده اند.
عصر ایران: شکایت صدا و سیما از سایت آپارات!
تابناک: شکایت صدا و سیما از سایت آپارات!
دیجیاتو هم دلایل صدا و سیما را از زبان مدیرکل حقوقی آن منتشر کـرده است که بخش مهم آن را در ذیل میخوانیم:
حامد معینی، مدیرکل مالکیت فکری و حقوق بین الملل صدا و سیما، در سخنانی به اینکه نکته اشاره کرد که شکایت مذکور مربوط به یک سال پیش است و صدا و سیما از پیش برد آن به دنبال احقاق حق در جنبه های زیر است:
- عدم داشتن مجوز سایت هایی مانند آپارات جهت فعالیت در عرصه صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی
- نقض حقوق مالکیت فکری سازمان صدا و سیما
.
قبل از مقدمه و توضیح اولیه و ورود به بجث باید بگم که این نوشته خیلی خیلی بلند هست و باید زمانی که وقت کافی در اختیار دارید اون رو مطالعه کنید. مخاطب این نوشته، افـراد ِ خاصی هستند و حنبه عمومی نـداره که بخواد شانتاژ تبلیغاتی و بازنشر بشه و عملا هرکسی هم این مطلب را بازنــشر نخـواهد کـرد. با همه نقـد و نگاه هایی که در مطلب داشتم، دو هدف عمده دیدن ِ فرصتهای موجود و عواقب ِ پنهان عدم همکاری را اشاره داشته ام که امیدوارم روزی کاربرد پیدا کند.
|
.
مقدمه
من امروز ظهر به بعد ذهنم درگیرِ ماهیت این شکایت و چرایی اون بود. آنطور که می فهمم و انتظارش را میکشم، آرام آرام کشور ما هم باید در فاز رعایت حق نشـر حرکت کرده و آداب حقوقی آن را رعایت کند. فکر میکنم، جنگ آینده فضای مجازی و اینترنت، جنگ محتوا و مالکیت معنوی باشد. در این نوشته قـصد دارم به این موضوع بپردازم و کمی در مورد آن صحبت کنم. در ادامه این مقدمه چند بخش کوتاه را برای فراهم کردن فضای بحث مرور میکنم
— از آنجایی که رسانه صدا و سیما به عنوان رسانه ملی فعالیت میکند و از جیب ملّت خــرج می کند، من هم به عنوان یک شهروند که کشورش ایران را دوست دارد و به توسعه و پیشرفت آن علاقمند است، این نوشته را می نویسم. در این نوشته بیشتر صحبت های من با صدا و سیماست که حق انحصاری رسانه جمعی را در کشور داراست و تقریبا بدون رقیب، فعالیت میکند. (البته اگر از کنار رقبای خارجی و ماهواره ای و اینترنتی بگذریم که به شدت سازمان را به چالش کشیده اند)
— بحث دیگری هم که لازم هست مطرح کنم، اینکه من از زندگی شخصی خودم کلاً صـدا و سیما (رادیو و تلوزیون) را حذف کرده ام، علاوه بر اینکه محتوای غنی ای برای آموختن در آن نمی یابم، مهمترین دلیل کنار گذاشتن تلوزیون و رادیو از زندگی، روش ِ قدیمی منولوگی (یا یک فرستنده و گیرنده) بود در واقع که ارسال یک طرفه اطلاعات بدون در نظر گرفتن تامیلات آنی مخاطب است، در واقع من در تعیین حدود، موضوع، ماهیت و ساعتِ محتوای ارسالی هیچ نقشی نـدارم، فقط باید تلاش کنم که لیست برنامه های دلخواه را کشف کنم و به موقع بروم پای آنها بنشینم و اطلاعات را بگیرم. قطعا این روش آرام آرام به یادگاری کهن ِ ما تبدیل خواهد شد.
.
— محتوای سفارشی شاهکار رسانه های جدید : این میتواند عنوان خوبی برای اشاره به این موضوع باشد که رسانه ها و محتوا، به سمت سفارشی شدن و کاربرپسند بودن حرکت کرده اند و دیگر رسانه جــرات، توان و حق ِ نقض آن را نـدارد، چرا که حذف می شود، و این کاربران هستند که محتوای خود را تعیین می کنند. و رسانه ها در یک جنگ پنهان، برای هرچه بهتر کردن و اختصاصی کردن محتوا برای کاربران در حال رقابت بسیار شدید هستند.
— این روزها، شاهد شعارها و حرفها و دغدغه های بسیار زیادی از چالش ِ فضای دیجیتال در کشور هستیم. چالشی که محتــوا سهم ِ بالایی از نگرانی های موجود را دارد. فیلترینگ، حذف، آگاهی بخشی و محتواهراسی، آموزش های مختلف عمومی و خصوصی در خصوص آنها از جمله مهترین نوعِ برخوردهای نهادهای بالادستی کشور با آنها بوده و اگــر نگاهی به کلِ فرآیندها داشته باشیم، نتوانسته ایم گامی بلند و مهم در رویایی ( و نه رقابت با آنها) برداریم. اما همچنان نگرانی ها موجود است و ما نگرانی و چالشِ فضای دیجیتال و جریان اطلاعاتی آن را داریم.
— اقتصاد کاملا دولتی و ناکارآمد ِ ما، در عرصه رقابت با هر نوع محصول و خدمت خارجی واداده است (با استثناها کاری نـدارم، برآیند کل ِ اقتصاد و محصولات را عرض میکنم) و اگر دو سنگِ محک و متر و معیار بخواهم برای آن مطرح کنم، سرازیر شدن میلیاردها دلار محصول قاچاق و وارداتی به زعم تمام ِ مقابله هایی که با آنها میشود و نداشتن یک بــرند ِ ملّی ایرانی در عرصه اقتصاد رقابتی جهان از نمونه های بارز این ناکارآمدی بوده است که امیدوارم آرام آرام به بسوی اقتصاد رقابتی و خصوصی گام برداریم.
اما نکته جالب اینجاست که شرکت های خصوصی و فناورمحـور ما (که زمانی استارتاپهایی کوچک بودند) در مدت زمانی کوتاه توانسته اند رشـد بسیار خوبی را تجربه کنند و در رتبه بندی های جهانی جایگاهی خوب را کسب کنند. (آپارات و دیجی کالا از نمونه های آن ها هستند)
.
بخش اول: صدا و سیما بهتر است از فاز کنترل و انحصار، به فاز تعامل-مدیریت ارتقا بینشی و راهبردی پیدا کند
در فصل اول از اساسنامه صدا و سیما و بند ۷ در واقع انحصار کامل این سازمان برای فرستنده ها در کشور لحاظ شده است که آن را در ذیل مشاهده می فرمایید:
ماده ۷ –تاسیس فرستنده و پخش برنامه های رادیویی و تلویزیونی در هر نقطه، کشور در انحصار این سازمان بوده و چنانچه اشخاص حقیقی یا حقوقی اقدام به تاسیس یا بهره برداری از چنین رسانه های کنند از ادامه کار آنان جلوگیری بعمل آمده و تحت تعقیب قانونی قرارخواهد گرفت
در فصل دوم و ماه نهم اساسنامه این سازمان، اهـداف این سازمان را اینگونه تعیین کرده اند:
ماده ۹- هدف اصلی سازمان بعنوان یک دانشگاه عمومی نشر فرهنگ اسلامی، ایجاد محیط مساعد برای تزکیه و تعلیم انسان و رشد فضایل اخلاقی و شتاب بخشیدن به حرکت تکاملی انقلاب اسلامی در سراسر جهان می باشد . این هدف ها در چهارچوب برنامه های ارشادی، آموزشی، خبری و تفریحی تامین می گردد. مشروح هدف ها و برنامه های سازمان در زمینه های گوناگون در خط مشی و اصول برنامه های سازمان مصوب مجلس شورای اسلامی ذکر شده است .
.
فکـر میکنم موقع نگارش این اساسنامه که تقریبا ۲۵ سال قبل بوده، مفهوم و ماهیتی به نام رسانه های تعاملی وجـود نداشته و هم اکنون سازمان باید به فکر یک بازنگـری و تبصـره در این اساسنامه باشد، اما تا آن موقع بهتر از دو پاشنه آشیل (انحصار فرستنده ها و بحث دانشگاه بودن) به مرور صدا و سیما بپردازیم.
قطعا سایت آپارات و سایت های اشتراک ویدیو، فرســتنده نیستند، بلکه حاصل حق ِ انتخاب مخاطب هستند، و این مراجعه مخاطب به چنین سایتهایی و درخواست کاربران به چنین سایتهایی (در نتیجه بازدید و افزایش اعتبار) آنها را رشــد میدهد وگـرنه تقریبا میتوان گفت چنین سایتهایی هیچ اجبــاری نمی توانند به مخاطب خود وارد کنند، این رسانه ها، اعتبار از مخاطب میگیـرند.
ارسال ویدیو با مخاطب است نه رسانه، این رسانه را می توان یک پلتفـرم اشتراک محتوا نامید که دقیقا همان بیزینس مدل آنها هم هست. همانطوری که در ذیل تمام صفحات اینگونه رسانه ها (مثلا قوانین آپارات) آمده است که :
مسئولیت محتوای ویدئوها و هرگونه پاسخگویی به ادعاهای مطروحه توسط اشخاص حقیقی و حقوقی با منتشر کننده است و آپارات هیچگونه مسئولیتی نسبت به آن ندارد.
آیا صدا و سیما توانسته است دانشگاه ملّی ایرانیان باشد؟ کلمه دانشگاه در اساسنامه هست که رسانه ملی به آن تشبیه و هدفگـذاری شده هست. سوالی که باید برای آن پاسخ های متفاوتی را قائل شـد. اما من برای پاسخ به آن، دو معیار و متـر معرفی میکنم که متاسفانه آمار دقیقی هم از آن نـداریم. سوال این هست:
- به چه دلیل مردم ماهواره ها را (با تمام تقابلی که شکل گرفته) می خـرند و نصب میکنند و نگاه میکنند؟ تعداد آنها در خانه های ایرانیان چقـدر است؟
- چـرا همچنان در دنیای پرسود رسانه های ارتباط جمعی، صـدا وسیما به بودجه بیت المال چشم دوخته و هنوز استقلال مالی نـدارد؟ صدا و سیما کی میتواند ناف ِ خود را از بیت المال ببُــرد؟
.
فکر میکنم با چنین مقدمه، اکنون میتوانم به تیتر این بخش مراجعه کنم و بگویم که صـدا وسیما بهتر است نگاه انحصاری-کنترلی و حکفـرمایی، خود را رها کند و به فـاز ِ تعامل-مدیریت ارتقا بینشی و رسالتی بدهـد. عرصه رقابت و تکنولوژیک امروز، به ویژه در حوزه رسانه، به شدت در حال رشد و پیشرفت و خلاقیت ورزی است و قطعا یک سازمان نمی تواند در این دنیای پررقابت، به قدیمی ترین روش های ممکن، انتظار سهــم ِ بالا از مخاطب را داشته باشد.
در ادامه تلاش می کنم به شکل مختصر در خصوص این پیشنهاد روش هایی را مطرح کنم.
.
.
دغـدغه صدا و سیما باید محتوا و مخاطب باشد تا توزیع و وسایل ارتباطی
قطعا رسانه ملی دارای دارای حقوق ِ مالکیت معنوی بر حوزه تولیدات خود می باشد و می بایست بر این حق ِ خود و ایجاد درآمد هم پافشـاری کند. ما اینجا میخواهم با توجه به بودجه بیت المالی که در سازمان خرج می شود و رسالتی که همیشه دنبالش بوده را یادآوری کنم و دغدغه و تمرکز صدا و سیما را بجای فرستنده بر روی محتوا – مخاطب جلب کنم.
رسانه ملّی ما، باید دغدغه ی کیفیت محتوای خود را داشته باشد و اینکه آیا هزینه های کلان سازمان، محتوایی تولید می کند که مخاطب را جــذب خود کند؟ اگر نگاه ِ رسانه ملی به محتوا، تولید محتوای ناب باشد، آنگاه اصلا نباید نگـران روش ها و سایر وسایل ارتباطی و توزیع و اشتراک محتوا باشد که محتوای تولیدی او را منتشر میکنند. به نمونه ویدئوی آموزش زبان انگلیسی VOA که در ذیل آمده دقت کنیم:
….
….
آیا این رسانه، ترس از منتشر شدن این ویدیو را در سایر رسانه ها دارد یا صرفا با همین هدف به تولید محتوا پـرداخته است؟ آیا اصلا مهم هست که این محتوا در کدام رسانه ها منتشر شود؟
خصوصی شدن محتوا متناسب کاربران یکی از شاهکارهای رسانه های دیجیتال نوین هست، و به همین خاطر رسانه ها برای هرچه بهتر اجـرا کردن آن تلاش می کنند. فکر میکنم صدا و سیمای ایران هم باید بتواند پاسخگوی این تحول باشد.اگر تعریف ِ رسالتی خود را بر روی ِ محتوا-مخاطب متمرکز کند، قطعا بله.
ایجاد شبکه های استانی و موضوعی (تلوزیونی و رادیویی) از همین دست اقداماتی بوده که طی چند سال اخیر با هزینه های بسیار کلانی اجـرا شده است. اما کافی نیست، نه به خاطر کم کاری صدا و سیما، چرا که همچنان یکطرفه و غیرتعاملی بودن ارتباط و عدم توانمندی در انتخاب محتوا از ضعف های ماهیتی تلوزیون و رادیو است. خلائی که رسانه های نوین جمعی و مجازی به خوبی آن را پوشش داده اند
و بد نیست یک سوال دیگر در انتهای این بخش بپرسم،
چرا با توجه به راه اندازی انواع سایتهای توزیع ویدیو توسط صدا و سیما، اقبال عمومی (به نسبت آپارات) را نداشته اند؟ مگر تمام محتوای دلخواه رسانه ملی در آن منتشر نمی شود، پس چرا ملت شریف ایران به جای دیدن آن ویدیوها در آن سایتها، آنها را در آپارت جستجو میکنند و می بینند؟ پاسخ به این سوال را صرفا در مقوله قدرت واقعی مفهوم ِ رقابت باید جستجو گردد.
.
نبودن رقیبت وطنی برای صدا و سیما، بحـران کیفیتی ایجاد کرده
از سویی دیگر، صدا و سیما هیچ رقیب داخلی نـدارد، این بحثِ اساسنامه ای آن هست که به دیگر اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی، برای ایجاد فرستنده اجازه ای صـادر نـشده است و معتقدم همین موضوع، به شدت به کیفیت ِ اجرایی صدا و سیما آسیب زده است (هرچند رقبای خارجی تنور رقابت را گرم نگه داشته اند)
اصل ِ رقابت، ایجاب میکند که بهتر باشیم. نبود رقابت در هر سازمان و در کنار هر محصول و حتی اندیشه ای، افت کیفیت به دنبال دارد
آیا ما برای بهتر شدن، دنبال رقابت هستیم؟ با توجه به محدودیت اساسنامه ای رسانه ملی برای احداث فرستنده، این رقیب ِ خوب، در چه محیط هایی می تواند خودنمایی کند؟
.
بحـران اقتصـادی، اقتصاد مقاوتی و نفوذ فرهنگی برای صدا و سیما چه مفهومی دارد؟
در هر یک از سه کلمه بالا می خواهم در بخش دوم با راهکارهایی که ارائه میکنم، حرفی زده باشم.
این نوشته ماهیتا یک نقـد است، و قطعا صاحب نظران صدا و سیما که همـواره صدای اقتصاد مقاومتی را در آنتن حفظ کرده اند، اشکالی بر نقد کردن و منتقد نمی بینند و در حرفهایی که نوشته میشود، دنبال وصل و هم افزایی میگـردیم تا فصل و تک صـدایی.
اجازه می خواهم کمی نقـد تند داشته باشم. احتمالا این عنوان بهتر بتواند منظور مرا برساند، صـدا و سیما به جای شکایت از آپارات، باید به دست بوسی آپارات برود! می دانم کمی تند است، اما واقعیت این هست که حاکم و حکمران و نهادهای حکومتی باید قـدردان و دست بوس نخبگان و فعالین ایرانی باشند که در عرصه های مختلف حرفی برای گفتن دارند یا توانسته اند حرفی برای گفتن داشته باشند. ایجاد بستر ِ بسیار موفق اشتراک ویدیو، یک دست آورد بسیار بسیار بسیار مهم در فضای وب فارسی است که باید به شدت قدرشناسش بود و آن را در قالب اقتصـاد مقاومتی تعریف کرد.
از سویی دیگر، در همین تلوزیون بارها و هزاران بار شنیده ایم که خودکفایی حاصل از تحـریم ستوده شده و تشویق و تبلیغ شده است. خب مگر غیر این هست که سایتی به نام آپارات با این ایده که بزرگترین سایت اشتراک ویدیو در جهان یعنی یوتیوب در ایران فیلتــر شده، شروع به کار کرد و با تخصص و همت جوانان کارآفرین کشور رشد کرد. اکنون که این میوه تحریم رشد کرده و نهالش تنومند شده و موفق شده، صـدا و سیما به جای معرفی و تبلیغ و ترویج آن، دست به شکایت میکند.
نفوذ فرهنگی هم از دیگر دغدغه هایی که دائما تکرار میشود، این در حالی است که آپارات با ایجاد یک بستر بسیار مطلوب فرهنگی، کاربران ایرانی را در یک محیط و دایره اطلاعاتی متناسب قوانین و الزامات قانونی کشور مدیریت کرده است. اجتماعی که میتوانست (همانطور که هست) در پای یوتیوب شکل بگیـرد.
.
همین که من میتوانم اینجا از صدا و سیمای ملی نقـد کنم و یک عده بخوانند، نشان میدهد فضا غوض شده است!
واقعا اگر من این نقـد خودم را به رسانه ملی می نویسم و در فضای مجازی منتشر میکنم، نشان از یک تحول بزرگ هست. در حالی که همین نقد (حتی به صورت ویدیویی برای صدا و سیما ارسال شود) از شانس صفـر درصد برای روی آنتن رفتن برخوردار بود. اما از مزیت های دنیای نوین رسانه ها این هست که من این نقـد را میتوانم منتشر کنم و مخاطب هدفِ آن هم می تواند آن را بخواند و ببیند.
.
بخش دوم:
نگاه انسانها و بنگاه ها و افراد حقیقی و حقوقی در دنیای جدید استفاده از فرصت هاست. رخدادها و نوآوریها و اتفاقات همه و همه فقط به تعریف ما و نوع نگاه و باور ما هویت پیدا میکنند. میتوانیم دائما در حال ِ هم افـزایی باشیم و با اشتراک ِ منابع مادی و معنوی، به مشارکت های نوین دست بزنیم و سهم بیشتری از دنیا را (در حیطه کاری و فکری خود) تصاحب کنیم (این موضوع در مورد رسانه ها بسیار جدی تر از و همین اواخر هم از ادغام غول های بزرگ اقتصادی رسانه ای دنیا خبرهایی منتشر شده است)
جـدای نقد مختصر و ناچیــزی که در بالا به صـدا و سیما (این رسانه بسیار مهم و فراگیر ملی ایرانیان) داشتم و لازم هست که داشته باشم و داشته باشیم و نقـد کنیم و به چالش بکشیم و انتظارات خلق کنیم تا صدا و سیما توان زنده ماندن داشته باشد، در ادامه می خواهم به فرصت های موجود و ممکن رسانه ملی (بجای شکایت کردن و سهم خواهی) بپردازم.
در بالا گفتم که ماهیت فکری پشت این شکایت مرا به فکر فـرو برد. در چند خط بالا، بخش هایی از تفاوت دیدگاه خودم را هم بیان کردم. فکر میکنم، مدیران میانی و ارشد سازمان صـدا و سیما کمی در قصه شکایت علیه سایت آپارات، موشکافانه و دلیل جویانه (جـدای هر حکمی که می تواند در محاکم قضایی صادر شود) به فکر فرو روند و حتی از دانشکده های دیگر (نه زیر نظر خودشان) بخواهند که این مسئله را از ابعاد مختلفِ حقوقی، استراتژیک و راهبردی، فرصت سوزی یا فرصت سازی، ریشه های بوجود آمدنش و … کاوش علمی و جدی و حتی تند، داشته باشند تا از آن، دستآوردی برای ادامه راه بدست آید.
.
.
فرصتهای همکاری مشترک صدا و سیما و آپارات کجاست؟
آپارت یک مجـرای توزیع رایگان و هزینه ای محتواست و میتواند مدل های بیزینسی و درآمدی دیگری را هم داشته باشد ( و دارد). صـدا و سیما کشور، با اولویت دادن به مخاطب و محتوا، باید یک راهبرد جدید در تولیدات خود ایجاد کند و علاوه بر آنکه می تواند از تمام فرستنده های انحصاری خودش برای توزیع آنها استفاده کند، از سایر رسانه ها هم بخواهد که در توزیع این محتوا مشارکت نمایند
چند نکته را به صورت مختصر این باره در ذیل می آورم:
- بدون توجه به قدرتِ خود در کشور، به عنوان یک شخصیت حقوقی، وارد عرصه رقابت در دل ِ سرویس دهنده های موجود شود.
- کانال های بسیار بسیار متعدد و مختلفی میتواند ایجاد کند. این کانال های مختلف برای بخش های مختلف، یک رقابت درون سازمانی هم ایجاد میکند که بخش های مختلف سازمان را وادار به تکاپو برای درخشش و گرفتن ِ سهم بیشتر بازار (مخاطب) و افزایش توانمندی تکنینال و فنی در تولید محتوای در پی خواهد داشت. این کانال های مختلف می توانند مرتبط باشند به تمام مجریان صدا و سیما، موضوعات برنامه های مختلف، ساعت برنامه های مختلف، بخش های مختلف خبری، سینمایی سریال نقد آشپزی، ورزش، کودک، سالمندان، گزارش، تحلیل و… از جمله این تقسیم بندی های مختلف میتواند باشد
- با عرضه آرشیو انبوه خود، برندهای ایرانی را تقویت میکنیم. آنها را برای رقابت در عرصه جهانی آماده می کنیم و یک کار عملی و اساسی در اقتصاد مقاومتی رسانه، انجام داده ایم
- همه این کانالها و محتواهای موجود، در تمامی زیرساخت های موجود سازمانی و سایتهای وابسته هم باید توزیع شود و آنها هم غنی تر شوند. اما توجه داشته باشیم که مخاطب هدف ماست و هرجایی پــاخورِ مخاطب بیشتر است، رقابت واقعی ما را وادار به حضور در آنجا می کند
- روند ِ رقابتی میتواند در تولید محتوای غنی که مخاطب آنها را خــریداری کند، بوجود بیاید. یعنی صدا و سیما به آنتن و برنامه های آنتن محور تکیه نکند، دست به تولید ویدیوهای آموزشی بسیار غنی و ارزشمندی بزند و با قیمت های بسیار بسیار مناسب در عرصه اینترنت و سایتهایی مثل آپارات به فروش برساند. که علاوه بر کسب درآمد یک جهش علمی و اطلاعاتی و یادگیری هم رخ خواهد داد و مخاطبان ِ وب فارسی را می توانیم درگیر ِ یک سیکل یادگیری عظیم کنیم.
- بحث تبلیغات حرفه ای ( و نه آنچه روی آنتن دیده میشود) هم می تواند در این محتواهای تولیدی به خوبی پیاده سازی شود
- رصد دقیق محتوای تولیدی و نحوه تعامل مخاطب با آنها، یکی از شاهکارهای فضای دیجیتال است که رسانه ملی می تواند در قالب این نوع ارائه از بازخوردهای آن هم بهره مند شود و شاید یک تحول اساسی در برنامه ریزی و تولیدات آتی بوجود بیاید
- ایجاد کانال های جدید تلوزیونی و رادیویی را می توانیم متوقف کنیم و تمام بودجه را بر روی محتوا متمرکز کنیم.
- آپارت و سایتهای مشابه، بستر بسیار مطلوبی برای توزیع محتوای پرچالش هستند. این بند را جداگانه در ادامه توضیح میدهم.
.
نگاه فراتر به رسالت های سازمان برای جذب مخاطب ِ غیرایرانی اگر داشته باشیم (همانکاری که رسانه های برون مرزی ما به زبان های مختلف در حال انجامش هستند)، میتوانیم با هدف ِ بلند مدت سایت آپارت در تسخیر بازار جهانی مشارکت داشته باشیم. یعنی با مشارکت و رایزنی با سایت آپارات، بخواهیم که بخش های بین المللی خود را راه اندازی کند و ما تمامی محتواهای غیرفارسی خود را در کانال های این شرکت (و شرکت های مشابه قرار بدهیم) تا جریان جدیدی در مخاطبین بین المللی خود ایجاد کنیم. و هم زمان یک برند ملّی را تقویت میکنیم تا در عرصه جهانی و ملی توان ِ حضور و ظهور داشته باشد.
.
آپارات بستر بسیار مناسبی برای محتوای پرچالش صدا و سیماست
این موضوع را با چند سوال شروع میکنم که در واقع پاسخ ما هم درون آن نهفته است.
- چرا صدا و سیما در خصوص مشکلات آمیزشی زوجین برنامه هایی را روی آنتن نمی برد؟
- چرا رسانه ملی، به طور دقیق راه های انتقال ایذر را در برنامه های آموزشی خود مطرح نمیکند؟
- چگونه میتوانیم در خصوص روابط نامشروع اطلاع رسانی دقیق و آموزش مهارت مقابله با آنها در تلوزیون را ارائه کنیم؟
- چرا با توجه به حجم انبوه سالمندان در کشور، فیلم ها مخصوص آنها را (که از تعداد کمتری فریم تشکیل شده و آرام آرام نمایش داده می شوند) رو آنتن نمی بریم؟
- مهارتهای زندگی را چه موقع توانسته ایم درست و حسابی روی آنتن ببریم و به مخاطب اصلی آن برسانیم؟ (هر گروه سنی و اجتماعی مهارت خود را می طلبد)
- چطور می توانیم در یک ساعت مشخص و پر ترافیک (مثلا ۹ شب) همه گروه های سنی را با محتوای اختصاصی شان راضی کنیم؟ می شود!؟
همانطوری که در بالا اشاره کردم، یکی از دست آوردهای بزرگ رسانه های نوین، اختصاصی سازی محتواست. یعنی نوجوان و جوان (با هر مدل فکری) ، زن خانه و شاغل، مدیر صنعتی و مدیر دولتی، پرستار، دانشجو، کاسب و کارآفرین و …. همه می توانند در یک بستر ، دنبال محتوای مورد نیاز خود باشند.
سوالات بالا تنها اشاره های کوچکی بر محتواهایی هست که رسانه ملی یا از کنارش ساده گذشته و یا واقعا نتوانسته روی آنتن ببرد، چرا که اقتضای یک آنتن مثلا با ۵۰ میلیون مخاطب سیاست محافظه کاری بالایی را می طلبد. اما اگر رسانه ملی بخواهد در بستر چنین سایتهای توزیع محتوایی می تواند انواع ویدیویهای آموزشی خود را به دست مخاطب ِ اصلی برساند و رسالت خود را انجام بدهد.
.
بخش سوم:
آپارات، فیلیمو ، نما آوا و شاتل لند و هزاران ایده ای دیگری که هر روز در اقتصاد دیجیتال کشور و جهان ظهور خواهند کرد. صدا و سیما هم نمی تواند از همه شکایت کند. اگر هم به لحاظ حقوقی موفق شود جلوی آنها را بگیرد، در واقع سیکل ِ جـدید از رقابت را راه اندازی خواهد کرد که مثلا میتواند در تولید محتوای ناب اما اختصاصی باشد که قطعا شکل می گیرد.
پیشنهاداتی که در بخش سوم دارم، کمی فراتر از رسالت سازمان صدا و سیماست، نگارنده با توجه به دنیای جدید «محتوا» و با امید آنکه ایرانِ عزیز صاحب برندهای نابی در عرصه جهانی پر رقابت شود این ایده ها و پیشنهادات را مطرح میکند. یک پیش نیاز هم اگر داشته باشد، تغییر نگرش مسئولین صدا و سیما نسبت به ماموریت های سازمان می تواند باشد.
نوع استخدام و بکارگیری نیروها و چینش و ماموریت نیروی انسانی باید متحول شود
صدا و سیما باید با درک ِ عمیق فضای مجازی، حداقل ۳۰% از کل توان و سرمایه خود را معطوف به این فضا سازد. با ورود نیروهای جدید تکنیکی و آشنا به فضای مجازی، بجای نصب دکل های غول پیکر باید در فکر ِ اکانت های پرتعداد دنبال کننده باشیم . باید در فکر سایت های نوین تعاملی و توزیع کننده محتوا باشیم. کلا باید به بچه های رشته کامپیوتر و رسانه بیشتر از قبل اهمیت بدهیم 😉
علاوه بر آپارات، در تمامی شبکه های اجتماعی ایران
توزیع گسـترده محتوا، با توجه به آرشیو عظیم صدا و سیما، میتواند ماموریت دیگر سازمان در نشر افکار و محتوایی باشد که قبلا تهیه کرده و آنها را مطابق ِ اساسنامه خویش می شناسد. فضای وب فارسی، فقیر است. صدا و سیما باید به عنوان یک پمپاژ کننده محتوا وارد میدان شده و از همه فعالین و رسانه های فعال ایرانی حمایت کند. این مورد در بخش دوم مفصل تشریح شد.
گشودن درب مخازن محتوا و آرشیوهای صدا و سیما به روی کارآفرینان فناور
صدا و سیما علاوه بر اینکه نباید از نشر محتوای خود نگران باشد، باید بکوشد محتوای سالهای قبل خود را به سرعت در مدار دسترسی و مرور مخاطبین هدف قرار بدهد. برخی محتواها تاریخ مصرف دارند، لذا باید به سرعت در جریانِ اطلاعاتی قرار بگیرند و استفاده شوند. نه اینکه آرام آرام در انبارها منقضی شده و تاریخ مصرفشان تمام شود
در همه مراکز صدا و سیمای شهرستانها، مرکز مشاوره و آموزش کارآفرینان فضای مجازی تشکیل شود
برای حضور قوی و جهانی، صدا و سیما و هیچ نهادی حتی با بودجه های کلان هم نمی تواند نقش ِ پایدار و سازنده و عمیق ِ حرکت جمعی و کارآفرینانه را ایفا کند. لذا پیشنهاد میشود، صدا و سیما به جای نگرانی و رصـد ِ کانالهای توزیع محتوای خود، مراکز آموزش و مشاوره رایگان در کل کشور برای شروع حرکت جمعی راه اندازی نماید و رسما هم اعلام کند که بعد از آموزش و راه اندازی وب سایت های خود می توانید به طور رایگان از همه محتواهای موجود در صدا و سیما به طور رایگان بهره مند شده و از آنها بهـره برداری کنید.
صدا و سیما باید حامی اقتصاد محتوا و کارآفرینان فضای مجـازی باشد و همه تجهیزات خود را در اختیار آنها قرار بدهد.
حتی یک مرحله بالاتر هم اگـر برویم، صدا و سیما میتواند تجهیزات تولید و ویرایش و فیلم برداری فیلم و عکس خود را در اختیار این کارآفرینان قرار بدهد تا آنها نگران ِ نبود تجهیزات برای شروع نباشند. حتی می توان این شیوه را در قالب ِ همکاری مشترک و کسب سود هم تعریف کرد و صدا و سیما را از منافع آن منتفع کرد
صدا و سیما، با بودجه و روابط خود، حامی استارتاپها و شرکتهای دانش بنیان باشد
صدا و سیما نه تنها نباید شرکت های ایرانی را رقیب خود در جذب مخاطب بداند، بلکه باید تا می تواند از آنها حمایت کند. با سرمایه گذاری در شتابدهنده ها و بر روی استارتاپهایی که حوزه کاری مشترکی دارند، ایجاد امکاناتی برای دیده شدن و معروف شدن، آموزش، شانتاژ تبلیغاتی و ….
.
.
.
پی نوشت: این نوشته می تواند بسیار بلند تر و از ابعاد بسیار مختلفی مطرح شده و دیده شود. من در ۲۴ ساعتی که ذهنم درگیر آن بود توانستم این بخش ها را ببینم و بنویسم. با جایگاهی که آپارات توانسته است کسب کند، امیدوارم دوستان ما هم در آپارات، یک نگاه ِ ملی ِ عمیق به منافع ایران داشته باشند و به روش های تعاملی و با اشتراک منابع، روز به روز پیشرفت کنند. این نوشته را تا همینجا به پایان می برم اما با توجه به طولانی بودن مسائل مطرح شده احتمال دارد در آینده بخش هایی را اضافه، حذف یا ویرایش کنم.
پی نوشت دوم: ویدیوی این مطلب در کانال آپارات در این آدرس منتشر شد که در ذیل مشاهده می فرمایید:
.
.
لینک کوتاه این مطلب برای آدرس دهی:
.
.
اگر علاقمند به نشر آن هستید، ذکر منبع موجب امتنان است.
سجاد سلیمانی ( مربی و مدرس مدیریت زمان )