سرطان همه را قبل از اینکه آموزش مدیریت زمان بدهم، درک کردم. تجربههای شکست خوردهی جوانی زیاده خواه که به خاطر «مقیاس زیاد» در آرزوها و برنامهها، هیچ چیزی نشد. آن روزها به خوبی این مفهوم را آموختم و برای آنکه یادم بماند، اسمی برایش انتخاب کردم و شد: سرطان همه.
معنی «سرطان همه» چیست؟
از نظر تعریفی و مفهومی، من اینگونه تعریفش میکنم:
سرطان همه یعنی همه آدم ها همهی چیزها را میخواهند
و البته کلیدواژهی اصلی (وتکراری) در این جمله «همه» است.
- سرطان همه یعنی ویژگی اکثریت آدمهاست
- همه آدمها یعنی همهی آدمهای زنده
- همه چیز یعنی زیادهخواهی در هرسن، هر موقعیت، هر وسیله، هر داشتن و خواستن و آرزویی.
چگونه به این مفهوم رسیدم؟
از طریق زیادهخواهی و شکستهایی که در پی آن خوردم. برای نمونه روزگاری تلاش میکردم یک فروشگاه اینترنتی مصالح ساختمانی راهاندازی کنم (در اصلاح استارتاپ داشته باشم).
این طرح ساده که میتوانست از یکی از مصالح رایج آغاز شود و رشد کند، به «سرطان همه» گرفتار شد. سرح به به همهی مصالح ساختمانی، در هر سطح خرید، در همهی شهرهای ایران رسیده و به بخش معماری، مهندسی تا معاملات حقوقی نیز رسید.
من با سر زمین خوردم اما همچنان گرفتار «سرطان همه» هستم. چرا که تنها بخش کاری و پول درآوردن نیست که ما را زیادهخواه میکند. مثالها و مصداقهای بسیار زیادی برای آن وجود دارد که باید مراقبش باشیم ما را زمینگیر و تنها نکند.
جمعیت زیاد، شورآفرین است اما آرامشزداست
این جمله را اولین بار از دکتر بهنام اوحدی خواندم که دربارهی روابط زناشویی بسیار زیاد و بیحد و حصر برخی از آدمها نوشته بود. اکنون از آن وام میگیرم تا از آفتهای زیادهخواهی در روابط با آدمها بگویم.
شاید پس از سالها گفتن این جمله با دوستان خودم و تدریس آن در دورههای آموزش مدیریت زمان، آنچیزی که باعث شد من امشب دست به نوشتن این مطلب بزنم، اندیشیدن به این بخش از سرطان همه بود: روابط با آدمها.
امشب داشتم صحبتهای علی فرنودیان را میشنیدم، از مهاجرت خودش به آمریکا و شبکهی دوستانش میگفت و از تلخیها وسختیهای زندگی و اینکه چگونه توانسته بود با همهی این مسیر طولانی همچنان عادت به مطالعه را حفظ کند. بخش مهمی از حرفهای او، علاقهاش به ارتباط با آدمها بود. تاثیر پذیری از آدمها و تاثیر گذاشتن روی آدمها.
پس از آن صحبتها به نوشتههای محمدرضا شعبانعلی دربارهی شهرت در میان اقلیت میاندیشیدم، نوشته و اندیشهای که باعث میشود بهتر بتوانم محدودیت در روابط را اعمال کنم. (هرچند تاکنون به مطلوبیت دلخواه خودم نرسیدهام.)
برای من که اصطلاحاً برونگرا هستم و اهل تعامل زیاد و گفتگو با آدمهای غریبه و گذری هم برایم بسیار آسان و دلچسب است، توجه کردن به روابطم با آدمهای دوست و آشنا و غریبه، میتواند سرنخی بسیار دقیق برای شناخت «سرطان همه» در خودم باشد.
وقتی این نکته را به خوبی آموختم، میتوانم آن را در بیزینس و کارهای دیگر خودم هم پیادهسازی کنم. و دیگر برای همهی انسانها و همهی مناطق یک شهر یا سهمی به بزرگی همهی یک بیزینس را در خیال ِ خام خودم پرورش ندهم.
در واقع این نوشتن، همان فکر کردن و یاد گرفتن من است (لینک مرتبط) و تمرینی برای سازماندهی اطلاعات مغزم. اجازه بدهید چند مثال سادهی دیگر بزنم و بحث را جمع کنیم.
مثالها و مصداقهای سرطان همه
چند نمونهی کوتاه برای شفافتر شدن ابعادش مینویسم. اگر کسی موارد دیگری سراغ دارد، اینجا بنویسد تا بیشتر مراقب خودمان باشیم:
روابط عاطفی و دوستانه
جوانی دورانِ دوستیهای زیاد، رفت و آمدهای زیادتر و اعتمادها و روابط گسترده است. حتی عدهی بسیاری در پیدا کردن پارتنر و شریک عاطفی (دوستدختر یا دوستپسر و…) هم زیادهروی میکنند.
البته که با بالاتر رفتن سن و سال، درک بهتری از این قضیه پیدا میکنیم و خود به خود، دایرهی محدودتر و با کیفیت و عمق بهتری را برای خودمان میسازیم.
اما اگر زیادهروی بسیاری در ابتدای ِ دوران جوانی داشته باشیم «سرطان همه» در ما وخیم است و اگر در دورههای بعدی زندگی (مثلا سی سالگی به بعد) نتوانیم دوستان خودمان را هرس کنیم و از وقتگذاشتن برای خیلیها بزنیم تا زمان بیشتر و باکیفیتتری برای عدهای محدود داشته باشیم، «سرطان همه» ما خوب نشده و کشآمده است.
فالورهای شبکههای اجتماعی
عطش عجیب و غریب برای داشتن ِ فالورهای بیشتر و دیده شدن بیش از حد، همچون محرکی بود که این سرطان را در بسیاری آدمها زنده کرد. یک عده هم که از اول دچارش بودند، این شبکهها شد آتش روی بنزین، و طمع زیادهخواهی مخاطب و دیدهشدن را به شدت افزایش داد.
ما برای رسیدن به یک درآمد خوب و با کیفیت، نیازی به بسیار زیاد دیده شدن نداریم. باید مخاطب مخصوص خودمان را پیدا کنیم، به آنها خدمات خوب بدهیم و رابطهی پایدار و طولانی مدت را برنامهریزی کنیم.
برای روابط
مقیاس کسب و کار
این موضوع را به خوبی در میان استارتاپیها میتوان دید. طی چند ماه، پولهای بسیار زیادی را میتوانند جذب کرده و در بیزینسهای خودشان تزریق کنند. درکی از «رشد ارگانیک و طبیعی سیستم خودمان» نداریم و رشد را، فقط رشد مقیاس و بزرگ شدن و احتمالا کسب همهی بازار میدانیم.
راستش را خواهید با خواندن نوشتههایی همچون «تمرکز یا سبد تخممرغ» به این نتیجه رسیدهام که هنوز درک ِ درست و شفافی ندارم و احتمالا در ادامه باز هم دچار عواقب انتخاب بر مبنای سرطان همه خواهم شد.
صمیمیترین دوستان
به گمان من، آدمی باید بتواند بین رفیق و دوست بسیار صمیمی، دوست، آشنا، همکار، فامیل، دوستان مجازی و… تفاوتهایی را بفهمد و اعمال کند. تنها در میان ِ آدمهای بسیار بسیار محدودی میتوان گریست و از ترسهای عمق ِ وجود گفت. بزرگتر کردن این دایره میتواند به ما آسیب بزند نه دیگران.
برای سایر روابطی که نامشان را بردم، باید متر و معیاری قائل شد.
خوانندگان وبلاگ و نوشتههای خودمان
چه وبلاگ شخصی باشد و چه یک سایت بیزینسی، باید حواسجمع باشیم و این زیادهخواهی را مرتکب نشویم: «اگه بشه همهی آدمهای دنیای دیجیتال را جذب کنیم، چی میشه!»
به طور کل هر شخصی در نوشتن و هر سایتی در بیزینس خودش باید تعریف دقیقی از مخاطب و آدمهای محدود خودش داشته باشد.
نشانهگیری چشم بسته و استراتژی سنگ مفت گنجشک مفت، ما را به جایی میبرد که در خلوتی بنشینیم و زانوی غم بغل کنیم که : این همه تلاش کردم، نتیجه کو؟
اصول گام به گام جلو رفتن و وابسته به مسیر بودن
به ذهنم این میرسد که زیادهخواهی هم راهی دارد: پر در نیاورده نپریدن!
باید گام به گام پیش رفتن را یاد بگیریم. در هر نقطهای که پیشروی ماست، اگر میخواهیم مقیاس خود را بزرگتر کنیم، متوقف شویم، با توجه به شرایط خودمان (که شناخت دقیقی از آن داریم) و دیدن همهی گزینههای ممکن، گامی به سوی بزرگتر شدن و مقیاس برداریم.
این را به خاطر دغدغههای کسب و کاریم نوشتم، امیدوارم که ممکن و اجرایی باشد.
زیاده خواهی یا تمامیت خواه؟
پس از انتشار این مطلب، داشتم به تفاوتهای دو کلمهی زیادهخواه و تمامیتخواه فکر میکنم. عنوان «سرطان همه» به خاطر واژهی «سرطان» کمی تند هست و برای آنکه منظور عمیق مرا در خواستن بیش از حد برساند استفاده کردم.
اکنون فکر میکنم لایههای بیشتری از زیادهخواهی وجود دارد و یکی از آنها همین تمامیتخواهی است که در ادبیات سیاسی ایران امروز (به خاطر محدودیت در بکار بردن کلمههای دیگر!) استفاده میشود. دارم به این فکر میکنم که تمامیتخواه عنوان بهتری برای سرطان همه است…
این متن را باید تکمیل کنم. فعلا در حد نوشتن یکباره نیمهشبی آن را منتشر میکنم.