زندگینامه خوانی شده یکی از عقایق ثابت من. آشنایی با آدم های دوران مختلف، سرزمین های گوناگون، دینهای متفاوت را بسیار دوست دارم.
امروز تصمیم گرفتم پس از خواندن کتاب رضا شاه، زندگینامهی کوتاه آقای میرزا حسن رشدیه را منتشر کنم، شخصی که برای اولین بار دبستان امروزی را تاسیس کرد و او را بنیانگذار یا موسس یا پدر مدارس نوین ایران میدانند. شخصی که بسیار از زمانهی خودش، زندگی میکرد.
چند وقت قبل هم با نوهی دختری آقای رشدیه در کلاسی مشترک صحبت میکردم که یک گالری در خیابان جردن تهران دارد. خانوادهای فرهیخته و موثر.
.
زندگینامه کوتاه میرزا حسن رشدیه
این زندگینامه به قلم آقای رضا بابایی نوشته شده و در روزنامه اطلاعات منتشر شده بود.
اگر بخواهیم ده شخصیت تأثیرگذار و سرنوشتساز را در تاریخ معاصر ایران نام ببریم، بیگمان یکی از آنان میرزا حسن رشدیه است. در سیزدهم تیر ۱۲۳۰خورشیدی در تبریز به دنیا آمد و در ۱۸یا ۲۱ یا ۲۹ آذرماه ۱۳۲۳ در ۹۳ سالگی در قم درگذشت.
در جوانی، به تشویق پدر، کشورهای عثمانی را برای تحصیل علوم برگزید. دو سال نیز در مدرسۀ فرانسوی بیروت تحصیل کرد. در همین کشورها با شیوههای نو در سوادآموزی و مدرسهسازی آشنا شد. تعلیم ساختارمند الفبا را در یکی از مدارس ایروان آغاز کرد.
ناصرالدین شاه در بازگشت از سفر اروپا، در ایروان با رشدیه دیدار و گفتوگو کرد و از او خواست که به ایران بیاید و نخستین مدرسۀ ایرانی را راهاندازی کند؛ اما هنوز از ایروان بیرون نیامده بود که از پیشنهاد خود پشیمان شد.
گویا همراهان شاه به او گفته بودند که این مدارس، جوانان را یاغی میکند. رشدیه ناامید نشد. از ایروان به تبریز آمد و در آنجا با سرمایۀ شخصی و میراث پدری، نخستین مدرسه را در سال ۱۲۶۶ خورشیدی بنیان گذاشت.
مکتبداران تبریز، این رقیب تازهنفس را برنتافتند و مردم را علیه او تحریک کردند. میرزا حسن، که دروس طلبگی نیز خوانده بود و در کسوت روحانی بود، در تبریز متهم به فعالیتهای ضد دینی شد؛ اما این اتهامات از سوی کسانی بود که دین را وسیلهای برای رونق بازار خود میدیدند و جمع دین را با علوم جدید ممکن نمیدانستند.
رشدیه، به گواهی نامههایی که از او باقی مانده است، دین را حامی علوم جدید میدانست و شیوههای نو را در آموزش الفبا، موجب گسترش دانش در میان همۀ طبقات اجتماعی میشمرد.
پس از چندین بار غارت مدرسۀ او درتبریز، به تهران آمد و در آنجا نیز مدرسهای به نام «رشدیه» ساخت و نخستین کتاب درسی مدارس را نوشت.
او معتقد بود فرزندان ایران، همراه علوم کهن و کتابهای قدیم، باید کتابهای علمی جدید هم بخوانند.
رشدیه، سوادآموزی را در ایران متحول و عمومی کرد؛ بر تنوع کتابهای درسی افزود؛ میز و تختهسیاه به کلاسهای درس آورد؛ آموزش الفبا را به شکلی نو، جایگزین «الف دو زَبَر اَن، دو زیر اِن، دو پیش اُن» کرد.
پیش از او، تحصیل دانش، ویژۀ طبقۀ مرفه و نخبۀ جامعه بود. سوادآموزی در حاشیۀ زندگی مردم بود. رشدیه سوادآموزی را چنان آسان و ارزان کرد که دیگر هیچ کس بهانهای برای فرار از سوادآموزی نداشته باشد.
حمایت از تأسیس مدارس دخترانه در تهران، انتشار روزنامه و شبنامه علیه استبداد قاجاری و نیز اختراع الفبای صوتی و مدرنسازی تعلیم خط، از دیگر کوششهای او در تهران بود.
همچنین در سالهای پایانی عمر، آموزش الفبای نابینایان را آغاز کرد؛ اما فقر شدید، مانع پیشرفت او در ساختن مدرسهای برای نابینایان شد.
بیشترین مخالفتها با مدارس رشدیه، به دلیل مشروطهخواهی او و تنوع مواد و کتب درسی در این مدارس بود.
ناظم الاسلام کرمانی در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان»، دربارۀ مخالفت با فعالیتهای رشدیه میگوید برخی از بزرگان تهران، دروس جدید را موجب کمرنگی علوم دینی میشمردند(ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، نشر آگاه بخش اول، ص۳۲۲)؛ اما رشدیه اعتقاد داشت که دشمن دین، جهل و غفلت است، نه دانش و دانایی.
رشدیه، ۲۷ جلد کتاب درسی برای سوادآموزان فارسیزبان نوشت. چندین مدرسه در تبریز و تهران و شهرهای دیگر تأسیس کرد که بیشتر آنها در زمان حیات او تعطیل یا ویران شدند؛ اما روش او اندکاندک رواج یافت و وزارت معارف وقت، شیوۀ او را به طور رسمی پی گرفت.
پیش از او نیز کسانی بودند که در این راه قدم برداشتند؛ اما هیچیک پشتکار و نستوهی او را نداشت. سرانجام نیز به قم رفت و در ۹۳ سالگی در نهایت فقر و عسرت درگذشت.
قبر او اکنون در یکی از قبرستانهای قم است؛ اما هیچ نشانی بر سر قبر او نیست که یافتن آن آسان باشد.
چهار سال پس از فوت مظلومانۀ رشدیه، نیما یوشیج دردنامهای در رثای او و همگامانش سرود:
یاد بعضی نفرات
روشنَم میدارد:
اعتصام یوسف،
حسن رشدیه.
قوّتم میبخشد
ره میاندازد
و اجاقِ کهنِ سردِ سَرایم
گرم میآید از گرمی عالیدَمِشان.
نام بعضی نفرات
رزقِ روحم شده است.
وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست
جرئتم میبخشد
روشنم میدارد
زندگینامههای بزرگان
اگر به زندگینامههای بزرگان تاریخ ایران و جهان علاقمند هستید، پیشنهاد میکنم سری به آرشیو من بزنید. لیستی که هر روز کاملتر میشود و شامل فیلم سینمایی، کتاب، نوشته و فایلهای متفاوتی است.
آرشیو زندگینامهها — بیوگرافی
.
سنگ قبری نو بر مزار رشدیه پس از ۷۴ سال – آیا کافیست؟
بی توجهی به بزرگان جامعهساز و تاریخساز، جزئی از فرهنگ ما شده است. برای رشدیه میتوانستیم دهها فیلم و سریال بسازیم تا تاریخ جمعی ما، او را به خوبی درک کند و اثرات ِ کار او را امروز ببینیم. پس از سالها تنها سنگ قبر او تعویض شده است.
ما به ساختن فیلمهایی از او و نوشتن کتابها و داستانهایش محتاجیم. نسل امروز میتواند از او الگو بگیرد و با افزایش امید و تابآوری در زندگی، تلاشگر در راه ِ ساختن ِ زندگی خود باشد.
کلیپ کوتاهی از زندگینامه حسن رشدیه
این کلیپ کاری زیبا از عصرایران است که میتوانید اینجا ببینید:
با مهر،
سجاد
درود به این مرد بزرگ.ما چقدر مدیونیم به ایشون
من دیدگاهی درهیچ صفحه ای نه نوشتم نه ذوقی به نوشتنش دارم اما جهت قدردانی از بزرگوار بابایی و صاحب این صفحه بدینوسیله احترام خودم رو اعلام میکنم تشکر از شما
صد سپاس علیرضای گرامی
آقای رضا بابایی یکسالی هست که فوت کردند و من اینگونه نوشته ها و نوع نگاهش به مسائل یا شخصیت ها ؛ را از او به یادگار دارم.
برای همه ی ما درس آموز بودند.