اعتماد اجتماعی

دو تجربه در باب اعتماد اجتماعی

این دو تجربه، تجربه‌هایی شخصی من هستند. که اولی (داستان کتاب) دومی را هم رقم زد یا بهتر بگویم مرا تشویق به این کار کرد.
پیامی که برای دوستان عزیز خودم در یک گروه کوچک فرستادم این بود که اصل ماجرا را هم بیان می‌کند..

گلریزان…

دوستان سلام، خیلی دودوتا چهارتا کردم تا این مطلب را اینجا بنویسم یا نه، بعد هم با همه‌ی مسائلی که وجود داشت و ممکن بود پیش بیاد، تصمیم گرفتم ‌مطرحش کنم.

قبلش داستانی بگم خدمتتون از سه هفته‌ی قبل:

من خلاصه‌ای از کتاب «صدنوآوری اجتماعی از فنلاند» را در سایتم قرار دادم، کتابی که دیگه چاپ نمیشه و انتشاراتش هم جمع شده. دوستی پیام داد که ما به کتابی که شما دارید، برای نوشتن یک کتاب جدید احتیاج داریم، پیک می‌فرستیم برامون ارسال کنید، ما دو سه هفته‌ی بعد با پیک براتون پس میفرستیم.
ارزش مالی کتاب پایین ولی ارزش محتوایی کتاب برای من بسیار بالا بود، اما من تصمیم گرفتم یک مفهومی را آزمایش یا بهتر بگم، بهش تکیه کنم، اعتماد اجتماعی.
اعتماد به کسی مثل خودم که هیچ‌وقت ندیدمش و نخواهم دید اما یک مساعدتی می‌توانیم باهم داشته باشیم. پیک آمد کتاب را برد و حدود سه هفته بعد، کتاب صحیح و سالم باپیکی دیگر به دستم رسید. و من چه ریسک ارزشمندی کردم و چه تجربه‌ی دلچسبی به دست آوردم، محک سرمایه بزرگ اجتماعی بین خودمون (اعتماد) شیرینی بسیار زیادی داشت برام.
.
.

خب، داستان چیه؟

قصد دارم چه چیزی رو مطرح کنم؟

یکی از دوستان عزیز متممی که شاید شما هم بشناسید (احتمالا زیاد هم نه) عقد کرده و عید عروسیش هست
همه‌ی کارها رو کرده و جهاز هم آماده‌ی جابجایی شده اما پول کم آورده واسه رهن و اجاره خونه‌ای که پسندیده بود. یعنی چند روز دیگه عروسی هست و فعلا خونه مهیا نشده. پیشنهادم تکیه بر «اعتماد اجتماعی» است که هم‌اکنون بین ما وجود داره و گاهی میشه ازش استفاده کرد.
بچه‌ها ، این دوست ما فقط چهارمیلیون تومان کم آورده (فقط ۴٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان) و چهارشنبه این هفته هم قراره جهازش بیاد. راهکار که به عقلم رسید.
چون خودم الان شرایط قرض‌دهی را نداشتم، فکر کردم میشه ، از پرداخت و کمک جمعی استفاده کنیم و قرض بدهیم.
 هر کسی به هر میزانی که می‌تونه (از یکصد هزار تا پانصد هزار تومان) قرض بده به این دوستمون با این شرط:
  •  پول را «قرض» می‌دهیم٬
  •  حداکثر پول جمع‌آوری شده چهارمیلیون تومان خواهد بود.
  •  چهار ماه بعد (ماه اول تابستان۹۷) پول هر کسی بازپرداخت میشه
  •  دوست نداره شناخته بشه، اگر کسی اصرار داشت، خصوصی بهش میگم.
  • من سجاد سلیمانی بازپرداخت پول‌ها را تضمین می‌کنم، اگر نتوانست پرداخت کنه، دین ایشون بر گردن من خواهد بود و من پرداخت می‌کنم.
امیدوارم یه حرکت خوب شکل بگیره
هر کسی واریز کرد، مبلغی که واریز کرده + شماره کارت خودش رو خصوصی بهم بگه تا من ثبت کنم.
اینم شماره عابر بانک من: صادرات ——————-
گلریزان رو شروع کنید، تا این هفته، بچه مردم رو بفرستیم خونه بخت 🙂
.
.

یک تجربه‌ی ناب

.
 
ظرف کمتر از ۸ ساعت که از اعلام من در یک گروه کوچک دوستانه‌ی ۶۰ نفری گذشت، دوستان پرداخت‌هایشان فراتر از پول مورد نیاز شد و بجای ۴ میلیون، توانستیم ۵٫۹۰۰٫۰۰۰ تومان جمع‌آوری کنیم و در اختیار یک دوست خوب قرار بدهیم. دوستانی که بسیاری از آنها هیچ‌وقت همدیگر را ندیده‌اند و احتمال دارد که نبیند، هر کدام از شهری و از گوشه کناری از کشور و هر یک به قدر توانی که داشتند، اعتماد اجتماعی داشتند.
 
باور دارم در هر باری که این حس خوب همکاری اجتماعی را تجربه می‌کنیم، بر سرمایه‌ی جمعی ما افزوده می‌شود و ما ثروتمند می‌شویم.
خواستیم شما هم شریک این حس خوب باشید،
تجربه‌ی خوب من در امانت دادن کتاب
تجربه‌ی خوب ما در یک کمک جمعی
 
.
پی‌نوشت: به پیشنهادسارا دوستِ مهربانام این مطلب را در سایت هم منتشر کردم. (قبلاً گزارش بسیار کوتاهی در کانال تلگرامم منتشر کرده بودم)
البته بعد اینکه گلریزون تموم شد یک دوست دیگری هم واریزی انجام داد و مبلغ همانی بود که بالا اعلام کردم ۵٫۹۰۰٫۰۰۰ تومان شد.
سجاد سلیمانی ( مربی و مدرس مدیریت زمان )

2 thoughts on “دو تجربه در باب اعتماد اجتماعی

  1. حسن کشاورز says:

    سلام سجاد جان

    حرکت بسیار خوبی بود که شروع کردی، مسلما برخی از این سرمایه های اجتماعی ناشی از مراوادت سالم و دوستی های پایداری است که متمم هم در آن بی تاثیر نبوده است، جا دارد از معلم عزیز مان که توانست جرقه این دوستی ها ایجاد کند و خودت که همیشه گرم و سر زنده هستی تشکر وقدر دانی کنم.

  2. سارا حق بین says:

    سجاد عزیز و همدل ،
    خوشحالم که در طول زمان تونستی اعتبار اجتماعی رو برای خودت فراهم کنی که دوستانت به اعتبار تو و با اعتماد به تو، دست همدیگر رو بگیرند حتی اگر فرسنگها از هم دور باشند و یکدیگر رو ندیده باشند.
    چیزی که در هر رابطه ای بخصوص دوستی اهمیت زیادی به نظرم داره اعتماده که به دست آوردنش بسیار سخته و از دست دادنش آسان و گران؛ که اگر از دست بره دیگه هیچوقت بر نمی گرده.
    موفق تر باشی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.