چند ماهی است که از شغل ثابتم استعفا دادهام، تدریس مدیریت زمان را رها کردهام، شغل جدیدی شروع کردهام ، کتابهای بسیاری که قبلا خریده بودم اما فرصت مطالعهاش را نداشتم بایگانی کرده یا هدیه دادم، چالشهای جدیدی در دنیای اقتصادی تجربه میکنم. (در کنار فشارهای سیاسی/اقتصادی و تورم تاریخی مملکت)
اما شادم، خرم، سرزنده و بسیار رضایتمند از زندگی و زیستن.
هنوز درک دقیق و عمیقی از شرایط امروز زندگیم ندارم، قطعات جدید زندگی و آدمها و موضوعات ِ آن را نتوانستهام کنار هم بچینم. اکنون از عمق جان باور دارم که:
زندگی یعنی حرکت در شرایط ابهام
و من در ابهامآلودترین شرایط زندگیم هستم. اما در اکنون خودم غرق شدهام و دارم یاد میگیرم و تلاش میکنم.
امیدوارم شرایط کمی نرمال شود و بتوانم وبلاگنویسی را جدیتر ادامه دهم. فعلا ثبت همین حال و هوایی که دارم اولویت داشت.
موفق باشی