عکسهایی که در ادامه میبینید، جلسه کوتاهی هست از پرزنت و ارائه بچههای یک مجموعه که من مدیریت اونجا رو بر عهده دارم.
بعد از بارها صحبت کردن با بچه های تیم؛ متوجه یک مشکل بسیار جدی در بین بچه ها شدم. چند وقتی ذهنم درگیرش بود که چطوری میتونم این موضوع رو بهشون یاد بدم؛ نهایتا این تصمیم و روش اجرای اون رو گرفتم که در ادامه گزارشی کوتاه ازش می بینید.
مشکل بچه های تیم چی بود؟
مدتها بود که ازشون سوال و بازخورد و گزارش میگرفتم، اما حس میکردم «ناتوان از ارائه خودشون و مهارتهاشون» هستند. یعنی به اندازه کافی، بلد نیستند از خودشون و کاری که انجام دادن، دفاع کنند و گزارش عملکرد بهم بدهند
در واقع حجم عظیم کارهای برنامه ریزی شده توسط این دوستان انجام میشد اما گزارش دقیق از نحوه اجرا و میزان کار انجام شده و دستاوردها و خلاقیت های در حین کار به من گزارش نمیشد.
این ضعف حتی در پرزنت خودشون به هنگام استخدام هم وجود داشت. یعنی من با صحبت کوتاهی متوجه میشدم که اینها توان پرزنت مهارتهای خودشون رو هم ندارند و من به صورت شهودی و بر اثر تجربه این دوستان رو برای همکاری دعوت کردم.
چگونه میتوانستم این مشکل مهارتی را رفع کنم؟
تصمیم گرفتم در میانهی کارها، وقتی حدود نیم ساعت درنظر بگیرم، و ازشون بخوام تک به تک، بیان جلوی جمع و یک پرزنت و گزارش کوتاه کاری از خودشون داشته باشند. برای شروع این موارد خوب بود:
- خودشون رو معرفی کنند (کامل)،
- مهارتهای نرم و سخت خودشون رو بگن،
- چرایی و روش انجام کار امروز رو بگن،
- از اشتباهات کاری و نقاط قوت خودشون بگن،
- نقاط ضعف و قوت مدیر و مجموعه رو بیان کنند،
- برنامه رشد فردی خودشون برای آینده رو بگن
- و….
حالا باید هرکسی؛ نظرش رو در مورد همکارش اعلام کنه!
بعدش همه ما تکبهتک، نظرمون در مورد صحبتها اونها رو با درصد بگیم و نقاط ضعف و قوتشون رو بگیم.
البته متاسفانه همونطوری که پیش بینی میکردم نتونستم به هیچ کدوم نمره بالاتر از 40% بدم. این یعنی ضعف رو درست تشخیص داده بودم؛ این عزیزان من؛ نمیتوانستند در حد و اندازه خودشون، از کارشون دفاع کنند و حتی در معرفی خودشون هم ضعیف عمل می کردند.
خوششون اومد و قرار شد پنجاه بار دیگه این کار رو انجام بدیم، اونقدری که همه تسلط بسیار کاملی بر شناخت توانمندیهای کاری خودشون و نحوه ارائهاش رو داشته باشند.
به پیشنهاد خودشون، بعد این ارائه هرکسی با دوربین خودشون ضبط میشه تا بره خونه و با دقت نحوه صحبت خودش رو ببینه.
خیلی خوششون اومد، #عزت_نفس و #اعتماد_به_نفس تقویت شده بین بچهها روحس میکردم، مخصوصاً وقتی صادقانه ایراد میگرفتم یا نقاط قوت هر فردی رو میگفتم.
بهشون بارها گفتم ، وظیفه من به عنوان مدیر شما، اینه که حداکثر بهرهوری رو برای مجموعه فراهم کنم و بسیار بسیار زیاد در این موضوع سختگیرم، (و این سختگیری من در راستای منافع بیزینس رو هم به خوبی لمس کردن)
اما متعهد به رشد فردی تکتک بچهها هستم. هرجایی لازم باشه #کوچ یا #مشاور یا #مدرس هستم تا مشکل رفع بشه.
وظیفه ذاتی من؛ پرورش شماست.
باور دارم
محیط کار، محیط زندگی تک تک ماست
پرورش و توانمندسازی، وظیفه ذاتی مدیر هر مجموعه است. در این شرایط، لبخند از روی لبشون محو نمیشه، مودب و متعهد، طی ضوابط توافق شده و استراتژی تدوین شده برای مجموعه کار میکنند. یک بازی برد-برد، و چی بهتر از این؟
عکس هایی از اولین روز گزارش دهی و پرزنت همکاران
عکس هایی که میبینید از تعداد افراد حاضر در محل کار گرفته شده اون هم در حین صحبت کردن و تجربه اولین روز گزارش دهی. (با کسب اجازه از خودشون منتشر میکنم)
.
.
.
.
.
.
.
سلام؛ سرفصلهای پرزنت و ارائه جالب بود. اینکه هم کارمندا هم مجموعه متعهد به رشد فردی نیروهاش هستند من رو تحت تاثیر قرار داد. این معرفی کردن نفرات و تکرارش با هدف بهبود و رفع اشکالات، آگاهی افراد رو به خودشون بالا می بره و در نتیجه عزت نفس شون هم بهتر میشه. با عزت نفس بالاتر زندگی خیلی بهتره چون شخص می فهمه از زندگی ش چی میخواد. آرزوی موفقیت دارم براتون