برای یادگیری تفکر استراتژیک لازم میدونم زندگینامه و شیوه رفتار بزرگان تاریخ رو مطالعه کنم. در همین راستا سعدی به عنوان یک متفکر بزرگ برام اهمیت پیدا کرد. یک فایل صوتی درباره اندیشه سیاسی سعدی شنیدم و دوست داشتم که این سفر عمیق به دنیای سعدی که نه فقط از زاویه ادبی، بلکه از اندیشه سیاسی سعدی هست رو با شما هم به اشتراک بگذارم.
البته که من «اندیشه سیاسی» رو با شنیدن صحبت های دکتر جواد طباطبایی درباره شخصیت های تاریخی دنبال کرده ام و با علاقمندی دنبالش میکنم.
دلیل اصلی انتخاب این فایل صوتی، زمانه ای بوده که سعدی زندگی میکرده و کشور زیر تیغ مغول، تسلیم شده بود، اما زندگی جریان داشت و امثال سعدی، در همین دوره زندگی خودشان را پیش بردند. الان ما هم در ایران، چنین وضعیتی را داریم تجربه میکنیم.
این فایل صوتی صحبت های دکتر احمد بستانی به همراه جناب مهدی سبز در دانشکده حقوق دانشگاه تهران است که به این جنبه از کار سعدی توجه شده، در حالی که اهمیتش خیلی زیاده، هم برای فهم خود سعدی و هم برای درک رابطه ادبیات و سیاست به شکل گستردهتر.

قراره تو این نوشته با خلاصه نویسی این فایل صوتی، هم با زندگی و زمانه سعدی آشنا بشیم، هم ببینیم چطور باید به متون ادبی نگاه کنیم تا اندیشه سیاسی رو از دلشون بیرون بکشیم، و در نهایت هم سری بزنیم به کلیات اندیشه سیاسی سعدی.
شنیدن فایل صوتی اندیشه سیاسی سعدی (MP3)
اینجا می توانید فایل صوتی «اندیشه سیاسی سعدی» را بشنوید یا دانلود کنید:
زندگی و کسب و کار در دوران جنگ
من یک مجموعه از مقالات، فیلم ها، فایل های صوتی و کتاب و.. متناسب با دوران جنگ آماده کرده ام که اگر علاقه داشته باشید در لینک زیر میتوانید آنها را به رایگان ببینید. این پست هم زیر مجموعه همین موضوع منتشر میشه:
چرا باید به سعدی از منظر اندیشه سیاسی نگاه کنیم؟
ما یه فقر پژوهشی جدی در حوزه ادبیات و سیاست داریم و خیلی وقتا تو کلیشههای قدیمی گیر میکنیم. ادبیات ما رو معمولاً فقط به خاطر زیباییهای ادبی، صنایع و تصویرسازیهاش میشناسن، در حالی که خیلی از این آثار، متون عمیق فکری و حتی فلسفی هستن.
در سنت غربی، افلاطون اومد و لوگوس (تفکر عقلی) رو در برابر میتوس (اسطوره و ادبیات) قرار داد و شاعران رو از مدینه فاضلهاش بیرون کرد! این نگاه در غرب تا همین ۴۰-۵۰ سال پیش غالب بود. اما جالبه که خیلی از کسانی که این تفکیک رو زیر سوال بردن، خودشون متاثر از سنتهای شرقی ما بودن.
تو شرق، شیوه اندیشهورزی فرق میکرد؛ حکمت معمولاً جنبه تمثیلی و روایی داشته، نه فقط استدلالی و منطقی.
تو ایران، ادبیات یه بار خیلی سنگینی رو به دوش کشیده. چون ما گسستهای تاریخی زیادی داشتیم که اجازه نداده نهادهای مستحکمی مثل کلیسا، سلطنت مدرن یا دانشگاه شکل بگیرن، ادبیات نقش یک “دیسک فشرده” یا “کلاف پیچیده” رو بازی کرده که تمام سنتها، آیینها و تفکرات انسان ایرانی رو تو خودش نگه داشته.
خواجه نظامالملک طوسی رو مثال میزنن که تا قبل از کتاب دکتر طباطبایی، تو دپارتمانهای ادبیات، فقط به عنوان یه متن ادبی تدریس میشد، اما دکتر طباطبایی نگاه رو تغییر داد و ایشون رو از یک “ادیب وزیر” به یک “اندیشمند سیاسی” تبدیل کرد. ما هم باید همین نگاه رو به بقیه شخصیتهای ادبیمون داشته باشیم.
سعدی و تفکر استراتژیک: آموختن از گذشته برای امروز
خب، سوال اینجاست:
آیا این متون فکری فقط برای زمان خودشون بودن یا ما هنوز هم میتونیم ازشون یاد بگیریم؟ |
بعضیها میگن تاریخ رو به جلو حرکت میکنه و انسان امروزی خیلی بیشتر از هزار سال پیش میفهمه و نیازی به قدما نداریم؛ این همون “هیستوریسم” یا تاریخگراییه که به نظرم یکی از مضرترین باورهاست.
بدتر از اون، اینه که با عینک امروزیمون بیایم قدما رو بخونیم و دنبال حرفهایی بگردیم که خودمون قبولشون داریم، مثلاً ببینیم سعدی فمینیست بوده یا دموکرات! این تحمیل به اندیشه قدماست، نه یاد گرفتن از اونا.
برای اینکه بتونیم از سعدی یاد بگیریم، اول از همه باید از این باور غلط رها بشیم که ما بیشتر از او میفهمیم. باید با “گوش نیوشا” سراغ متون بریم.
چرا متون ادبی برای تفکر استراتژیک مفیدند؟
این دو مقدمه برای ادامه بحث لازمه:
روش بیان متفاوت:
چون شیوه بیان متون ادبی روایی و تمثیلیه، مثل استدلال منطقی نیست که یک بار قانع بشی و تمام. روایت رو میشه بارها خوند و هر بار یه چیز جدید ازش فهمید. این “خوانش مداوم” باعث میشه که همیشه از ادبیات یاد بگیریم.
نقش تعلیمی:
در تاریخ ما، گلستان سعدی و شاهنامه فردوسی همیشه جزو متون اساسی برای تربیت بچهها در خانوادههای اشرافی بوده.
این متون رو بارها میخوندن و اشعارش رو حفظ میکردن. ادبیات، نقش “پایدهآ” یا نظام تعلیم و تربیت رو بازی میکرده، به خصوص در دورههایی که نهاد آموزش و پرورش به معنای امروزی نداشتیم.
زمانه سعدی: چالشها و فرصتهای استراتژیک
سعدی حدود سال ۶۰۶ قمری به دنیا میاد. وقتی ۱۰ ساله میشه، اولین هجوم مغولان به ایران (۶۱۶ قمری) رخ میده.
مغولها واقعاً ویرانی بیسابقهای به بار آوردن، برخلاف تصور بعضیها که اغراق میدونن. در کتابهایی مثل “تاریخ جهانگشا” و “تاریخ وصاف” میشه عمق فاجعه رو دید.
چنگیز خودش رو “بلای خدا” میدونسته که بر مردم ایران نازل شده. در مرو، بیش از یک میلیون نفر کشته شدن. عجیب نیست که سعدی تا آخر عمرش از “آسیب دشمن” و “ناپایداری روزگار” شکایت میکنه.
با این حال، در اقلیم فارس (شیراز) به لطف تدبیر عطابکان فارس (مثل سعد بن زنگی و ابوبکر) و پرداخت بهموقع خراج به مغولان، ویرانیها کمتر و کشتار کاهش پیدا میکنه.
این یک نمونه از “تفکر استراتژیک” برای بقا در شرایط بحرانی است: تطبیق با واقعیت موجود (قدرت مغول) برای حفظ مردم و منطقه.
سعدی در ۶۲۰ قمری به نظامیه بغداد میره و فقه میخونه و حدود ۳۰ سال بعد، یعنی ۶۵۵ قمری، به شیراز برمیگرده. اوج کار سعدی هم بعد از ۵۰ سالگی و برگشتش به شیرازه؛ بوستان رو در ۶۵۵ و گلستان رو در ۶۵۶ قمری مینویسه.
اما وضعیت همیشه خوب نمیمونه. عطابک ابوبکر با اینکه حکمران خوبی بود، در کمک به مغولان برای براندازی خلافت عباسی به اونها کمک میکنه، و سعدی هرگز اینو بهش نمیبخشه.
بعد از فوت ابوبکر و پسرش، فارس دچار آشفتگی میشه و دوران افول و دلشکستگی سعدی آغاز میشه.
تنها حاکم مغولی که سعدی استثنا میدونه و لایق نصیحت، “امیر انکیانو” است که سعدی سه قصیده موعظه و اندرز بهش تقدیم میکنه. این نشون میده که سعدی در جستجوی “فرصتهای استراتژیک” برای تاثیرگذاری حتی در شرایط نامناسب بود.
انقلاب غزل – یک انتخاب استراتژیک
انتخاب سعدی برای برجسته کردن قالب غزل به جای قصیده، یک تحول مهم در شعر فارسی محسوب میشود که اغلب از آن به عنوان «انقلاب غزل» یاد میشود.
در اینجا شرح کامل این موضوع آمده است:
قالبهای سنتی پیش از سعدی:
قبل از سعدی، بیشتر شاعران عمدتاً آثار خود را در دو قالب اصلی میسرودند: مثنوی و قصیده. خود سعدی نیز اثر بوستان را در قالب مثنوی سروده است.
ویژگیهای قصیده:
قصیده معمولاً برای مدح شاهان و حاکمان استفاده میشد و اغلب بر توصیف طبیعت تمرکز داشت.
برجسته کردن غزل توسط سعدی:
سعدی قالب غزل را به اوج خود رساند و آن را به شیوه اصلی و متمایز شعر فارسی تبدیل کرد.
این جایگاه برجسته غزل پس از سعدی نیز با شاعرانی چون حافظ ادامه یافت، که خود حافظ با ارجاعات فراوان به سعدی، همین مسیر غزلسرایی را ادامه داد.
اگرچه پیش از سعدی نیز شاعرانی مانند انوری غزل میسرودند، اما غزل شیوه اصلی یا بنیان شعر فارسی نبود.
معنای این تغییر (انقلاب غزل):
این تغییر از قصیده به غزل معنای قابل توجهی دارد:
- تمرکز بر فرد: برخلاف قصیده که اغلب بر مدح سلطانی یا توصیف طبیعت متمرکز بود، غزل بر «مغاضله و حدیث نفس انسان تنها» تمرکز داشت.
- بروز فردیت: این تحول باعث شد که فرد در شعر اهمیت پیدا کند و به افکار و احساسات شخصی توجه بیشتری شود. (غزل، با «حدیث نفس انسان تنهاست» شناخته میشود و بر دنیای درونی و تجربیات شخصی فرد تأکید دارد. این تغییر محوری به معنای اهمیت یافتن قابل توجه فرد در شعر بود.)
این «انقلاب غزل» صرفاً یک تغییر در قالب شعری نبود، بلکه بازتابدهنده و شاید حتی آغازگر یک «واقعگرایی» عمیقتر در آثار سعدی بود که از اندیشه سیاسی تا مشاهدات زندگی شخصیاش گسترش مییافت.
غزل با کاوش در احساسات و رفتارهای جهانی انسانی، به ابزاری برای انتقال «حکمت عملی» تبدیل شد، برخلاف شعر صرفاً نظری یا توصیفی.
مفاهیم سیاسی در غزلهای سعدی:
در حالی که غزلها معمولاً صرفاً عاشقانه پنداشته میشوند، منابع نشان میدهند که این برداشت لزوماً صحیح نیست. تمام کلیات سعدی، حتی غزلهای او، حاوی مفاهیم سیاسی هستند. فهم کلیت آثار سعدی برای درک کامل پیام او، از جمله ایدههای سیاسی نهفته در غزلهایش، حیاتی است.
علاوه بر این، انتخاب قالب غزل توسط سعدی، که به «سهل و ممتنع» بودن (سادگی در سبک که تقلید آن دشوار است) مشهور بود، آثار او را به طور گسترده برای عموم مردم قابل دسترس ساخت.
این در حالی بود که روشنفکران ایرانی آن زمان غالباً فرمهای ادبی پیچیدهتر و رازآمیزتر را ترجیح میدادند. منبع صوتی بیان میکند که «ورود زبان روزمره به عرصه ادب» شبیه به «آغاز دموکراسی» است، که نشاندهنده ورود مردم عادی و دغدغههایشان به حوزه سیاست و اندیشه است.
سعدی از طریق روایت و ادبیات، نوعی «قدرت نرم» ایجاد کرد که قادر به بیدار کردن وجدان سیاسی جامعه بود.
دورههای غزلسرایی سعدی:
سعدی حتی در دوران اقامت خود در نظامیه بغداد نیز غزلهایی سروده بود که به «غزلیات قدیم سعدی» معروفاند.
اما آنچه از سعدی باقی مانده و تقریباً مهم جلوه میکند، پس از ۵۰ سالگی او و بازگشتش به شیراز است، از جمله بوستان (در سال ۶۵۵ قمری) و گلستان (در سال ۶۵۶ قمری) که پس از این بازگشت تألیف شدهاند.
ارتباط انقلاب غزل سعدی با تفکر استراتژیک
تحول شعری سعدی با چندین مفهوم تفکر استراتژیک همسو است:
تحول پارادایم (Paradigm Shift):
گذار از تسلط قصیده به برجستگی غزل را میتوان به عنوان یک «تحول پارادایم» در شعر فارسی درک کرد.
مفهوم «تحول پارادایم» توماس کوهن، تغییر در یک شیوه تثبیتشده تفکر یا انجام کارها را توصیف میکند که در آن پارادایمهای جدید امکان برخورد متفاوت با مشکلات قدیمی را فراهم کرده و امکانات جدیدی را آشکار میسازند که پیش از آن دیده نمیشدند.
سعدی با تمرکز بر غزل و فرد، عملاً یک پارادایم جدید برای بیان شعری معرفی کرد، دقیقاً مانند یک «فرد بیاطلاع» که بدون سوگیریهای ساختارهای موجود، میتواند رویکردهای جدیدی را کشف کند.
تمرکز بر عوامل ممتازکننده و متمایزکننده:
تفکر استراتژیک بر تمرکز بر «عوامل ممتازکننده و متمایزکننده» که منجر به موفقیت میشوند، تأکید دارد.
تصمیم سعدی برای برجستهسازی غزل، با تأکید منحصربهفرد آن بر تجربه انسانی فردی، آثار او را متمایز ساخت و استانداردی جدید از برتری را بنا نهاد که قرنها دوام آورد و او را از معاصران و پیشینیانش متمایز کرد.
استراتژی اقیانوس آبی (Blue Ocean Strategy):
«انقلاب غزل» سعدی را میتوان به «استراتژی اقیانوس آبی» تشبیه کرد.
این استراتژی شامل ایجاد فضاهای جدید در بازار است که در آن رقابت بیمعنی میشود.
سعدی به جای رقابت در «اقیانوس قرمز» قصیده سنتی (که بر مدح پادشاهان و مضامین درباری تمرکز داشت)، عملاً فضای جدیدی را برای شعر با تأکید بر دنیای درونی فرد و تجربیات مشترک از طریق غزل «خلق کرد».
این رویکرد به او اجازه داد تا اتکای صرف به قصیده برای بیان عمیق را «حذف کند» و اهمیت مضامین مرتبط با مردم عادی را «افزایش دهد».
این حرکت استراتژیک به او امکان داد تا «غیرمشتریان» (کسانی که شاید از شعر درباری دلسرد شده بودند) را به خوانندگان و پیروان مشتاق تبدیل کند، درست مانند رویکرد استراتژی اقیانوس آبی.
پرداختن به نیازهای برآوردهنشده و پرسشهای ناگفته:
تفکر استراتژیک شامل شناسایی و پرداختن به «نیازهای برآوردهنشده و ابرازنشده» است. در حالی که قصیده به نیازهای نخبگان و درباریان پاسخ میداد، غزل، با تمرکز بر «حدیث نفس» و دغدغههای روزمره، مستقیماً با فرد سخن میگفت و به نیازی برای بیان شخصی و مرتبط که قالبهای سنتی تا حد زیادی نادیده گرفته بودند، پاسخ میداد.
این تغییر به سعدی اجازه داد تا از روایت و «شخصیتهای تیپیک» برای نقد جامعه و انتقال حکمت بدون اتکا به رویدادهای تاریخی صریح یا موعظههای مستقیم استفاده کند و گفتوگو و حافظه جمعی را در میان مردم پرورش دهد.
مدیریت اذهان و زبان:
چارچوب تفکر استراتژیک همچنین تأکید میکند که زبان ادراک ما از جهان و افکارمان را شکل میدهد.
انتخاب غزل توسط سعدی و تمرکز ذاتی آن بر زبان شخصی و قابل دسترس، به بازآفرینی چشمانداز ذهنی شعر فارسی کمک کرد و راههای جدیدی برای بیان و درک گشود که قبلاً کمتر مورد کاوش قرار گرفته بودند.
این تمرکز بر «زبان روزمره مردم» بر یک ذهنیت پیشرو تأکید داشت که شکاف بین ادبیات فاخر و واقعیتهای روزمره مردم عادی را پر میکرد.
در نهایت، «انقلاب غزل» سعدی یک انتخاب آگاهانه و عمیقاً استراتژیک بود که به او امکان داد تا آثار خود را متمایز کند، ارزش جدیدی خلق کند، به نیازهای برآوردهنشده اجتماعی پاسخ دهد و در نهایت با تغییر کانون توجه از روایتهای بیرونی و بالا به پایین به دنیای درونی غنی و مرتبط فرد، تأثیری ماندگار بر ادبیات فارسی بگذارد.
تفکر استراتژیک
برخی از نوشته ها و یادداشت های مرتبط با تفکر استراتژیک را در سایتم منتشر میکنم. اگر علاقمند هستید، این نوشته ها را به صورت یکجا ببینید روی لینک زیر کلیک کنید:
برخی از پست های قبلی:
اندیشه سیاسی سعدی: اعتدال و فرونسیس ایرانی
درباره اندیشه سیاسی سعدی متون کمی نوشته شده، در حد ۴-۵ مقاله. در حالی که باید تلاش کنیم اندیشه سعدی رو در قالب یک “نظام فکری” دربیاریم، حتی اگر خودش به صراحت این کارو نکرده باشه.
اعتدال (فرونسیس):
به نظرم مهمترین ویژگی اندیشه سیاسی سعدی، مفهوم “اعتدال” یا “فرونسیس” (تشخیص حد وسط در امور بشری) است.
این “حکمت عملی” که ارسطو مطرح کرد، در سعدی تبدیل به یک “نظریه اعتدال ایرانی” میشه. در تفکر استراتژیک، اعتدال یعنی “میانهروی” و “تطبیق با شرایط”، نه افراط و نه تفریط.
سعدی در شرایط آشفته مغول، راه میانهای رو برای حکومت و جامعه پیشنهاد میده.
تعارضهای درونی و موقعیتمندی:
در آثار سعدی گاهی تناقض میبینیم؛ یک جا مهربان، یک جا سختگیر؛ یک جا مذهبی، یک جا متساهل. این به خاطر “موقعیتمندی” است.
سعدی اخلاق رو از “اخلاق سیاسی” جدا میکنه. وقتی داره از “اخلاق عام” حرف میزنه، یک چیز میگه، و وقتی از “اخلاق سیاسی خاص” (که نیازمند تصمیمگیری در شرایط متغیره)، یه چیز دیگه. این نشوندهنده درک عمیق سعدی از پیچیدگیهای حکمرانی و لزوم “تفکر موقعیتمحور” در استراتژی است.
واقعگرایی:
سعدی یک متفکر واقعگراست.
برخلاف ماکیاولی که ستایشگر قدرته، سعدی قدرت رو ستایش نمیکنه، اما به حکام توصیه میکنه که مشروعیتشون رو خودشون با “خوب حکومت کردن” و “به دست آوردن دل مردم” فراهم کنن، نه با تکیه بر مشروعیت الهی که دیگه جوابگو نیست.
این دیدگاه “عملگرایانه” در استراتژی، به معنای “تمرکز بر نتایج عملی” و “برقراری مشروعیت از طریق عملکرد” است.
جدایی دین و سیاست (با تسامح):
در باب اول گلستان (سیرت پادشاهان)، هیچ مفهوم سیاسی با آیات قرآن توجیه نمیشه.
سعدی هرگز به شاه توصیه نمیکنه که از مشورت علما یا ائمه دین استفاده کنه. زبانش از هرگونه اشاره به حکومت اسلامی یا علمای اسلامی عاریه.
این رو میشه نوعی “تفکیک قلمروها” در اندیشه سیاسی سعدی دید، که برای “حکمرانی سکولار” به معنای دوری از قشریگری و تجسس، یک گام استراتژیک مهم بود.
فایدهگرایی:
توصیههای سعدی به پادشاهان برای اجرای عدالت و میانهروی، یک “فایده دوجانبه” داره: شاه قدرتش رو حفظ میکنه و مردم در آسایش زندگی میکنن.
سعدی، با اینکه در فضای اشعری (جبرگرا و منکر روابط علت و معلولی) بزرگ شده بود، در باب اول گلستان به “روابط علت و معلولی” برمیگرده.
این بازگشت به “رویکرد علّی” در حکمرانی، یعنی درک اینکه “عملکرد خوب” پادشاه مستقیماً به “رضایت مردم” و “ثبات حکومت” منجر میشه، یک “تفکر استراتژیک مبتنی بر نتیجه” است.
تاریخ دوری و باستانگرایی:
سعدی به “تاریخ دورهای” معتقده که یک فرآیند تکرارپذیره.
او ۳۲ شخصیت مختلف از گلستان و بوستان رو معرفی میکنه که ۱۳ نفرشون اساطیری هستن و ۷۰ بار به شاهان پیش از اسلام ارجاع میده. او ارزشهای اساطیری رو بر ارزشهای دینی ترجیح میده.
این نگاه “چرخهای به تاریخ” به رهبران کمک میکنه تا از “الگوهای تکرارشونده” درس بگیرن و از “غفلت و غرور” که منجر به سقوط میشه، پرهیز کنن.
(حکایت اسکندر رومی که از کشتار شروع میکنه و به حکمت میرسه). این یک “رویکرد استراتژیک مبتنی بر یادگیری” از گذشته است.
شخصیتهای تیپیک و قدرت نرم سعدی
سعدی به جای اینکه از وقایع تاریخی واقعی حرف بزنه، “شخصیتهای تیپیک” میسازه. مثلاً “پادشاه” در گلستان، نماد قدرت، مسئولیت، عدل، ظلم یا تدبیره و یک شخصیت ایستا نیست.
سعدی با “روایتپردازی” و “قصهگویی” به جای موعظه مستقیم، “سیاستورزی” رو آموزش میده. او با این روش “حافظه جمعی” و “تاریخی” میسازه و مردم رو وارد گفتگو میکنه.
این “رویکرد استراتژیک” از “قدرت نرم” ادبیات استفاده میکنه؛ پند یک زاهد به شاه، میتونه وجدان سیاسی جامعه رو بیدار کنه.
به عبارت دیگر، سعدی از “داستانسرایی” به عنوان یک “ابزار قدرتمند استراتژیک برای نقد اجتماعی و آموزش سیاسی” بهره میبره.
مقایسههای نادرست و جایگاه واقعی سعدی
سه نگاه اشتباه در مورد سعدی وجود داره که فهم او رو نادرست میکنه:
مقایسه با ماکیاولی:
کاملاً اشتباهه. ماکیاولی ستایشگر قدرته و میگه قدرت تمدنسازه، حتی پیامبران هم با سلاح موفق بودن. سعدی ابداً چنین نگاهی نداره و قدرت رو ستایش نمیکنه.
مقایسه با اندرزنامهنویسان:
اندرزنامهها دغدغهشون “حفظ قدرته” و از بالا به پایین به زیردستان نگاه میکنن. سعدی اما یک عنصر جدید اضافه میکنه: “توجه به مردم”.
در حالی که اون موقع مفهوم “مردم” یا “شهروند” به معنای امروز وجود نداشت و مردم صرفاً “رعیت” بودن، سعدی نگاه پیچیدهتری داره.
این “تفکر استراتژیکِ نوین” در سعدی، یعنی در نظر گرفتن “جایگاه و نقش مردم” در حکمرانی، حتی پیش از شکلگیری مفاهیم مدرن مردمی.
مقایسه با اندیشه عرفانی و صوفیانه:
این دیدگاه مبتنی بر بیاعتنایی به قدرت و شر مطلق دانستن اونه، مثل حافظ در برخی اشعارش.
حافظ میگه:
“رند عالمسوز را با مصلحتبینی چه کار؟ ملک هستن که تدبیر و تامل بایدش.”
سعدی اما نه ستایشگر قدرته، نه فقط دغدغهاش حفظ قدرته، و نه بیاعتنا به قدرته. او به دنبال “اعتدال و میانهروی” است.
دیالکتیک پادشاه و درویش: تعادل دولت و جامعه
سعدی در گلستان، باب اول رو به “سیرت پادشاهان” و باب دوم رو به “اخلاق درویشان” اختصاص میده. این ترتیب تصادفی نیست.
سعدی برخلاف اندرزنامهها که فقط از بالا به پایین (از قدرت به زیردستان) نگاه میکنن، یک “توازن” بین پادشاه و درویش، یا به تعبیر امروزی بین “دولت” و “جامعه مدنی” برقرار میکنه.
نقش پادشاه (دولت):
پادشاه باید “مصلحت عام” رو در نظر بگیره و “خردورزی” رو پیشه کنه. او نباید بیخرد و احمق باشه.
اینجا، سعدی برای “رهبری استراتژیک” دو فضیلت کلیدی (مصلحتسنجی و خردورزی) رو مطرح میکنه که فراتر از صرفاً اخلاق فردی حاکم، جنبه “سیاسی و عمومی” دارن.
نقش درویش (جامعه/مردم):
درویش کسیه که بر “نفس خودش مهار زده”. او شاکر نعمته، حسادت و غرور و کینه رو مهار کرده، محدودیتهای خودش رو میشناسه و قانعه. سعدی حتی میگه:
“هر کی بدین صفتها که بیان کردم موصوف است در حقیقت درویش است وگر در قبّاست.”
یعنی درویشی یک خصلت درونیه، نه ظاهر. این همون “مهار بر نفس” و “خودشناسی” است که در حوزه “تفکر استراتژیک فردی” بسیار مهمه.
سعدی یک حکایت مهم داره:
“پادشاهی را در بهشت دیدند و پارسایی را در دوزخ. ندا آمد که این پادشاه به ارادت درویشان در بهشت است و آن پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.”
این حکایت نشوندهنده “توازن بین قدرت و جامعه” است. نه نهاد قدرت رو میشه حذف کرد، نه جامعه رو میشه تابع صرفاً قدرت کرد. جامعه باید با “درویشی” به قدرت مهار بزنه، همانطور که انسان به قدرتهای درونی خودش مهار میزنه.
مذهب در اندیشه سعدی: رواداری و پرهیز از تجسس
سعدی در نظامیه بغداد فقه خونده و از نظر مذهبی به اهل سنت متقیده. اما نگاهش به دین، دو جنبه داره:
- باور فردی: سعدی خودش فقیه و شریعتمداره.
- عنصر اجتماعی و سیاسی: اینجا سعدی رویکرد ایرانیتری نشون میده. او از یک طرف، “شریعتمداری” است که “قشری” نیست و دین را به ظواهر تقلیل نمیده. از طرف دیگر، “درویش” یا “عارف” است که در زندگی مردم “تجسس” نمیکنه.
سعدی نقطه مثبت شریعت (پرهیز از تجسس در باطن آدمها و پذیرش ظاهر) و نقطه مثبت عرفان (فراتر رفتن از ظاهرگرایی و قشریگری) رو با هم تلفیق میکنه.
حکایت معروف “تو نیز اگر بخفتی، به از آن که در پوستین خلق افتی” (در مورد قضاوت بر نماز نخواندن دیگران) نمونه بارز این رویکرد روشنفکرانه است.
این در تضاد کامل با فتوای ابنتیمیه (فقیه معاصر سعدی) است که میگه اگر کسی نماز نخوند و عذر شرعی نداشت، همونجا سرش رو ببرن! این “اعتدال مذهبی” و “پرهیز از افراط” در سعدی، یک “استراتژی اجتماعی” برای حفظ انسجام جامعه و جلوگیری از تکفیر و ترد است.
نکته پایانی:
خواسته سعدی از نخبگان (پادشاهان و علمای دینی) خیلی بیشتر از مردم عادیه. او ریاکاری نخبگان رو نمیپذیره و در مورد اصحاب قدرت، تجسس رو نه تنها ایراد نمیدونه، بلکه لازمه.
این “استاندارد دوگانه” برای نخبگان و عوام، نشاندهنده “درک استراتژیک” از لزوم پاسخگویی بیشتر از سوی کسانی است که قدرت و نفوذ بیشتری دارند.
تاثیر سعدی بر آیندگان
سنت فکری و زبانی سعدی، بعد از او هم ادامه پیدا کرده. حافظ از سعدی خیلی استفاده کرده و نمونههای زیادی از “اقتباس” و “تضمین” اشعار سعدی رو در دیوان حافظ میبینیم.
این سنت تا دوره قاجار و “سبک بازگشت” ادامه پیدا میکنه، جایی که مثلاً منشآت قائممقام فراهانی کاملاً به سبک سجع سعدی نوشته شده.
این “ماندگاری” و “تاثیرگذاری” سعدی، خود نشانهای از قدرت و پختگی “نظام فکری” اوست.
امیدوارم این سفر کوتاه به دنیای سعدی و اندیشهاش، براتون مفید بوده باشه و نگاه جدیدی به این بزرگمرد ادبیات فارسی باز کرده باشه! خیلی ممنون از صبر و همراهیتون!
سال و محل برگزاری و ارائه این فایل صوتی
این سخنرانی در همایش دو سالانه دانشجویی علوم سیاسی در دانشگاه تهران برگزار شده است.

زندگی و مدیریت کسب و کار در جنگ و بحران ها
اگر به بحث علاقمند هستید و همچنین به عنوان صاحب کسب و کار دغدغه مدیریت بیزینس و زندگی خودتان را در شرایط بحرانی و جنگی دارید، پیشنهاد میکنم ادامه مطالب مرتبط را هم مرور کنید.
من سجاد سلیمانی هستم، استراتژیست و مدرس و مشاور کسب و کار، یکسری مقاله / کتاب / فیلم و مستند مرتبط با شرایط بحرانی و جنگ آماده کرده ام که اگر روی دکمه کلیک کنید به همه آنها دسترسی خواهید داشت:
آخرین نوشته های مرتبط:
- زندگینامه احمد قوام السلطنه (مدل ذهنی وتفکر استراتژیک برای مدیران)
- معرفی کتاب سود صلح: مسئولیت اجتماعی شرکتها در مناطق جنگی (راهنمایی برای صاحبان کسبوکار در مناطق جنگزده و ناپایدار)
- معرفی کتاب: مدیریت و جنگ (چگونه سازمانها درگیری را هدایت میکنند و صلح میسازند)
- تبدیل جنگ به کسب و کار – داستانی از مقاومت و نوآوری در دل جنگ از کارآفرینان اوکراینی
- مقاله مکنزی: تاثیرات جنگ بر کسب و کارها و چگونگی تاب آوری و رشد کسب و کار در شرایط بحرانی
- مقاله: بقا از طریق هدف: تاب آوری کسب و کارها در میان عدم قطعیت شدید (اوکراین)
- کتاب ۳۳ استراتژی جنگ: راهنمای کامل پیروزی در هر نبرد زندگی
- معرفی کتاب «از مناطق جنگی تا اتاقهای هیئت مدیره» – راهنمای صاحبان کسبوکار در مناطق جنگی
- ریشه های تاب آوری در دل بحران: ترس، پلی برای شجاعت (زندگینامه کارآفرینی از لبنان جنگ زده)
- رازهای ملت استارتاپ: گفتگو با دن سنور نویسنده کتاب (بررسی اقتصاد نوآورانه)
- کتاب ملت استارتاپ – درسهایی برای تابآوری و رشد کسبوکار در بحران ها
- تاب آوری در بحران: چگونه کسبوکارها در مناطق جنگزده فعالیت خود را ادامه میدهند؟ (درسهایی از یمن)
- فیلم مستند “فایراستون و جنگسالار” – درسهایی برای مدیران در دوران جنگ
- مدیریت کسبوکار در زمان جنگ: درسهایی ارزشمند از اوکراین
- معرفی مستند “روزی روزگاری در عراق” (Once Upon a Time in Iraq)
- اندیشه سیاسی سعدی (آموزش تفکر استراتژیک) + فایل صوتی
- معرفی لویی الرومانی نویسنده کتاب: درس هایی از یک منطقه جنگی
- معرفی کتاب: درسهایی از یک منطقه جنگی – نوشته لویی الرومانی
- مدیریت کسبوکار در دل طوفان: درسهایی از شرکتها در زمان جنگ (اوکراین)
- سنگرهای کوچک شرافت: در زمانه طاعون چگونه انسان بمانیم؟ (رمان طاعون آلبر کامو)