اعتراف

قبول محدودیت ها و ضعف ها (اعتراف کردن)

اشاره اول: قبل تر ها جمله ای از ناپلئون خوانده بودم با این مضمون که:

محدودیت هایت را بپذیر، آنگاه تو آزاد هستی

.

اشاره دوم: درس استعدادیابی چندماهی هست که مرا مشغول خودش کرده و پس از ۲۸ سال سن، دوباره شروع به استعدادیابی و سنجش آنها کرده ام و پیش بینی میکنم آینده شغلی و تصمیمات و انتخابهایم، کاملا بسته به نگاهی جدیدی باشد که به خودم دارم. در این سلسله دروس، علاوه بر توانمندی ها و پتانسیل ها، به ضعف ها و کمبودها هم می رسیم و آگاه می شویم.

.

اشاره سوم: برای من اعتراف کردن، راست گفتن ( و خجالت نکشیدن از آنها یا ترس از عواقب آنها) بسیار ارزان و کم هزینه شده است. یعنی در سالهای گذشته تلاش کرده ام که تحت تاثیر محیط و آموزش هایش نباشم و آنطوری که فکر میکنم رفتار کنم. به نظر خودم این اواخر به سطح خوبی از این مهارت رسیده ام. یعنی به خوبی می توانم حتی علیه خودم اعتراف کنم و البته منافع بلند مدت و صحیح آن را از دست ندهم.

.

اعتراف

امروز یکی از همکارانم پس از چندروزی که به صورت ریز و زیرکانه تلاش می کرد حرفی بگوید که من متوجه بشوم یا دیگران هم بفهمند که قصه چیست، دل به دریا زد و رو در رو و بین جمع گفت: سجاد، این مدل کارکردن تو خیلی کند و آهسته است، کمی تلاش کن به خودت فشار بیار سرعتت رو افزایش بده!  

.

من کاملا متوجه حرف همکار محترمم بودم و هستم ، بهش حق هم میدم و البته ناگفته نماند که بارها تلاش کرده ام و بهش فکرکرده ام و انرژی هم مصرف کرده ام، اما واقعیت این هست که بهـتر نشد و من در این کاری که انجام میدهم حداکثر بهره ام متوسط هست و نه خوب یا عالی.

.

بهش محترمانه و با توضیح گفتم که : دوست عزیز حق کاملا با تو هست، اما من واقعا تلاشم رو کردم، این حداکثر بهره من تو این کار هست. این کار مناسب من نیست، وگرنه همیشه دوست داشتم که بهره وری خوب به بالایی برای مجموعه داشته باشم، برای همین تلاش کردم و رایزنی کردم که مسئولیت X رو به عهـده بگیرم که قطعا میتونم مفیدتر باشم.

.

نمیدونم این مدل اعتـراف محتـرمانه و حق دادن به کسی که تو رو نقـد میکنه، میتونه مفید باشه. حتی الان که می نویسم مطمئن نیستم که تمام تلاشم رو کردم که بهره وری خودم رو افزایش بدم، اما همین که با همکارم این مدلی صحبت کردم و بجای بحث کردن، باهم گفتگو کردیم خیلی راضی ترم. حتی همون روز به یکی از همکارم که به شوخی می گفت: می خوای وقتهای پرت و بی خودت رو یادآوری کنم؟ اینها باعث میشه بهتر تمرکز کنی. من کاملا مشتاقانه قبول کردم و گفتم: صد در صد، من تو رو قبول دارم، اگه واقعا می بینی من بین کار وقت پرتی دارم، خیلی بهم کمک میکنی اگه یادآوری کنی و همون لحظه بهم بگی. این کمک میکنه من سریعتر رشد کنم  .

.

من با این اعتراف صادقانه و (صد البته پرهیز از کم کاری در محیط کار) واقعا احساس بهتری دارم به نسبت کسانی که موضع تند میگیرند و یا عوض در می آورند. از فـردا سعی میکنم علاوه بر اینکه روی استعدادهای خودم و پرورش اونها برای آینده کار میکنم، وقت بگذارم و به افزایش کارایی خودم در این ایراد دوستانه بپردازم.

.

پی نوشت اول: البته یک مدل دیگر از اعتراف کردن هم هست که فرد، به این باور می رسد که هرچه می گویند درست است! بدون که اینکه حرفی بزند، کاملا مطیع و حرف گوش کن می شود و شاید بتوان گفت رام ِ محیط می شود. من همیشه تلاش کردم اینگونه نشوم، ضمن اینکه تعامل خوبی با محیط (از سر هشیاری داشته باشم و انتخاب های هوشمندانه در تغییرات انجام دهم) اما ناخواسته وارد بازی دیگران یا خواسته های تحمیلی محیط نشوم. این را نوشتم که بدانم از سر آگاهی بوده و تغییرات احتمالی را هم آگاهانه انجام می دهم.

.

پی نوشت دوم: امیدوارم در آینده فرصتی باشد که بتوانم این نگاه امروزم و پاسخم را بتوانم بسنجم. صداقت من در بیان موضوع باعثِ مقبول شدنش می شود، اما آیا این راهی درست بود و هست؟ چه راه بهتر و ممکنی وجود داشت دارد؟ افزایش مهارتهای کاری و زندگی ما در دقت به همین نکات ریز است.

.

پی نوشت سوم: شاید این گونه نوشته ها را روز جدای از روزمرگی ها در آدرس جدید به نام امروز آموختم که… دسته بندی کردم. علاقمندم که هوشمندانه از تغییرات بیرونی و محیطی بیاموزم.

 

سجاد سلیمانی ( مدرس و مربی مدیریت زمان )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.