آیا احساس میکنید در دنیای پر از رقابت و چالش، نیاز به ابزارهایی برای پیروزی دارید؟ کتاب ۳۳ استراتژی جنگ از رابرت گرین، گنجینهای از خرد استراتژیک را ارائه میدهد که فراتر از میدان نبرد نظامی کاربرد دارد و میتواند در هر موقعیت دشوار، از کسبوکار گرفته تا روابط شخصی، راهنمای شما باشد.
منظورم از شما آدم های شوت و اوسگلی است که هنوز درک واقعی از جهان و معنای قدرت ندارند! در ادامه توضیح خواهم داد.

این استراتژیها به شما کمک میکنند تا ذهن خود را قویتر کرده، و در شرایط بحرانی هم با آمادگی ذهنی، همیشه یک قدم جلوتر باشید. در ادامه، این ۳۳ استراتژی قدرتمند را با جزئیات کامل بررسی میکنیم.
بخش اول: مبانی ذهنیت جنگجو
۱. با دشمنان خود، جنگ درونی اعلام کنید
زندگی نبردی بیپایان است. شما نمیتوانید به طور مؤثر مبارزه کنید مگر اینکه دشمنان خود را بشناسید. انسانها زیرک و گریزان هستند، نیات خود را پنهان میکنند و تظاهر به دوستی میکنند.
شما به وضوح نیاز دارید؛ یاد بگیرید دشمنان خود را کشف کرده و نشانههای خصومت را در رفتار آنها تشخیص دهید. زمانی که آنها را در دید خود دارید، در درون خود جنگ اعلام کنید.
همانطور که قطبهای متضاد یک آهنربا حرکت ایجاد میکنند، دشمنان شما، یعنی متضادهای شما، میتوانند شما را با هدف و جهت پر کنند. آنها افرادی هستند که در راه شما میایستند، نماینده چیزی هستند که شما از آن متنفرید، و منبعی از انرژی برای واکنش نشان دادن هستند.
سادهلوح نباشید؛ با برخی دشمنان هیچ مصالحهای وجود ندارد.
۲. جنگ گذشته را تکرار نکنید
چیزی که اغلب شما را زمینگیر کرده و بدبختی به بار میآورد، گذشته است؛ در قالب وابستگیهای غیرضروری، تکرار فرمولهای خستهکننده و یادآوری پیروزیها و شکستهای قدیمی.
شما باید آگاهانه علیه گذشته جنگ به راه بیندازید و خود را مجبور کنید به لحظه حال واکنش نشان دهید. با خودتان بیرحم باشید؛ روشهای خستهکننده و قدیمی را تکرار نکنید. گاهی اوقات باید خود را مجبور کنید که مسیرهای جدیدی را انتخاب کنید، حتی اگر با ریسک همراه باشند.
آنچه را که از راحتی و امنیت از دست میدهید، در غافلگیری به دست خواهید آورد، و این کار تشخیص اقدامات شما را برای دشمنان دشوارتر میکند.
یک جنگ چریکی در ذهن خود به راه بیندازید؛ به هیچ خط دفاعی ثابت، هیچ دژ مکشوفی اجازه ندهید و همه چیز را سیال و متحرک کنید.
۳. در میان آشفتگی حوادث، خونسردی خود را حفظ کنید
در گرماگرم نبرد، ذهن تمایل به از دست دادن تعادل خود دارد؛ چیزهای زیادی همزمان با شما روبرو میشوند، شکستهای غیرمنتظره، تردیدها و انتقادات از سوی متحدان خودتان.
خطر واکنش عاطفی با ترس، افسردگی یا سرخوردگی وجود دارد. حفظ خونسردی و نگه داشتن تواناییهای ذهنی شما، تحت هر شرایطی حیاتی است.
شما باید فعالانه در برابر کشش عاطفی لحظه مقاومت کنید، و هر اتفاقی که میافتد، قاطع، مطمئن و تهاجمی باقی بمانید. با قرار گرفتن در معرض ناملایمات، ذهن را سختتر کنید.
یاد بگیرید از هرج و مرج میدان نبرد فاصله بگیرید؛ بگذارید دیگران سرشان را از دست بدهند، خونسردی شما شما را از نفوذ آنها دور نگه میدارد و در مسیر خودتان حفظ میکند.
۴. حس فوریت و ناامیدی ایجاد کنید شما بدترین دشمن خودتان هستید.
وقت گرانبها را با رؤیاپردازی در مورد آینده به جای درگیر شدن در حال، تلف میکنید. از آنجا که هیچ چیز برایتان فوری به نظر نمیرسد، فقط نیمهدرگیر کارهایی هستید که انجام میدهید.
تنها راه تغییر، از طریق عمل و فشار بیرونی است. خود را در موقعیتهایی قرار دهید که چیزهای زیادی برای از دست دادن در گرو دارید تا وقت یا منابع را هدر ندهید. اگر نتوانید باخت را تحمل کنید، نمیبازید.
ارتباط خود را با گذشته قطع کنید، وارد قلمرو ناشناختهای شوید که در آن باید به هوش و انرژی خود برای عبور از آن وابسته باشید.
خود را در “سرزمین مرگ” قرار دهید، جایی که پشتتان به دیوار است و باید مانند جهنم بجنگید تا زنده بیرون بیایید.
کتاب 33 استراتژی جنگ رابرت گرین برای شوت و اوسگل هاست نه آدم های زیرک!

این توضیح رو اضافه کنم که آدم های زیرک، استراتژیک و منفعت شناس، همیشه بلد هستند گلیم خودشان را آب بیرون بکشند و اصولاً آدم های خیرخواه، نایس، مهربان، دیگردوست را قربانی مسیر خود می کنند.
این کتاب برای دسته دوم است، انسان های مهربان، نایس، رئوف، دیگردوستان و کسانی که به انسانها، به چشم انسان نگاه می کنند و هیچ وقت نگاه سوءاستفاده ندارند. بیدار شوید تا قربانی نشوید. لازم نیست شما دیگران را قربانی مسیر زندگی و اهداف خودتان کنید، همین که مثل گوسفند دیده نشوید و توسط آدمهای غیراخلاقی، مورد سوءاستفاده قرار نگیرید، کافیست.
بخش دوم: استراتژیهای رهبری و سازماندهی
در بخش دوم کتاب 33 استراتژی جنگ رهبری و سازماندهی را می آموزیم:
۵. از تلههای تفکر گروهی دوری کنید
مشکل در رهبری هر گروه این است که افراد ناگزیر دستور کار خود را دارند. اگر بیش از حد خودکامه باشید، آنها از شما رنجیده و به روشهای پنهانی شورش خواهند کرد.
اگر بیش از حد آسانگیر باشید، به خودخواهی طبیعی خود باز میگردند و کنترل را از دست خواهید داد.
شما باید زنجیره فرماندهی ایجاد کنید که در آن افراد تحت تأثیر شما احساس محدودیت نکنند، اما از رهبری شما پیروی کنند. افراد مناسبی را در جایگاه قرار دهید؛ افرادی که روح ایدههای شما را اجرا میکنند بدون اینکه ماشینگونه باشند.
دستورات خود را واضح و الهامبخش کنید، توجه را بر روی تیم متمرکز کنید نه رهبر.
حس مشارکت ایجاد کنید اما در دام تفکر گروهی، یعنی غیرمنطقی بودن تصمیمگیری جمعی، نیفتید. خود را نمونهای از عدالت نشان دهید اما هرگز وحدت فرماندهی را از دست ندهید.
۶. نیروهای خود را قطعهقطعه کنید
عناصر حیاتی در جنگ، سرعت و سازگاری هستند؛ توانایی حرکت و تصمیمگیری سریعتر از دشمن.
اما سرعت و سازگاری امروزه به سختی به دست میآید؛ ما بیشتر از همیشه اطلاعات در اختیار داریم که تفسیر و تصمیمگیری را دشوارتر میکند.
افراد بیشتری را باید مدیریت کنیم، آن افراد پراکندهتر هستند و با عدم قطعیت بیشتری روبرو هستیم.
از ناپلئون، استاد بزرگ جنگ، بیاموزید: سرعت و سازگاری از سازماندهی منعطف میآیند.
نیروهای خود را به گروههای مستقل تقسیم کنید که میتوانند به تنهایی عمل کرده و تصمیم بگیرند. نیروهای خود را با روح مبارزه پرشور و با یک مأموریت مشخص، گریزان و غیرقابل توقف کنید و سپس بگذارید آنها عمل کنند.
۷. جنگ خود را به یک جنگ صلیبی تبدیل کنید
راز انگیزه دادن به مردم و حفظ روحیه آنها این است که آنها را وادار کنید کمتر به خودشان و بیشتر به گروه فکر کنند.
آنها را درگیر یک هدف، یک جنگ صلیبی علیه یک دشمن منفور کنید.
کاری کنید که بقای خود را به موفقیت کل ارتش گرهخورده ببینند. در گروهی که افراد واقعاً با هم پیوند خوردهاند، حالات و احساسات به قدری مسری هستند که به راحتی میتوانید نیروهای خود را با شور و شوق آلوده کنید. از جلو رهبری کنید؛ بگذارید سربازان شما را در سنگرها ببینند که فداکاری میکنند.
این کار آنها را با میل به تقلید و خشنود کردن شما پر میکند.
پاداشها و تنبیهات را کمیاب اما معنیدار کنید. به یاد داشته باشید که یک ارتش باانگیزه میتواند معجزهها کند و هر کمبود منابع مادی را جبران کند.
بخش سوم: انتخاب و اجرای نبرد
کتاب 33 استراتژی جنگ در بخش سوم را با هم مرور میکنیم:
۸. نبردهای خود را با دقت انتخاب کنید
همه ما محدودیتهایی داریم؛ انرژی و مهارتهای ما فقط تا جایی پیش میرود. خطر از تلاش برای فراتر رفتن از حد و حدودمان میآید، زمانی که با وسوسه یک جایزه درخشان، بیش از حد خود را گسترش میدهیم و در نهایت خسته و آسیبپذیر میشویم.
شما باید حدود خود را بشناسید و نبردهای خود را با دقت انتخاب کنید.
هزینههای پنهان جنگ را در نظر بگیرید: زمان از دست رفته، حسن نیت سیاسی تلفشده و دشمن کینهتوزی که به فکر انتقام است.
گاهی اوقات بهتر است منتظر بمانید تا دشمنان خود را پنهانی تضعیف کنید، به جای حمله مستقیم به آنها. اگر نبرد اجتنابناپذیر است، کاری کنید که آنها در شرایط شما بجنگند. نقاط ضعف آنها را هدف قرار دهید، جنگ را برای آنها پرهزینه و برای خودتان ارزان کنید.
با اقتصادی بینقص جنگیدن، میتوانید حتی قدرتمندترین دشمن را نیز از پا درآورید.
۹. ورق را برگردانید
اغلب، اولین حرکت و آغاز حمله شما را در موقعیت نامناسبی قرار میدهد.
شما استراتژی خود را آشکار کرده و گزینههای خود را محدود میکنید. در عوض، قدرت عقبنشینی و اجازه دادن به طرف مقابل برای اولین حرکت را کشف کنید.
این کار به شما انعطافپذیری میدهد تا از هر زاویهای ضدحمله کنید. اگر حریفان شما تهاجمی هستند، آنها را فریب دهید تا حملهای عجولانه انجام دهند که آنها را در موقعیتی ضعیف قرار میدهد.
یاد بگیرید از بیصبری و اشتیاق آنها برای حمله به شما، برای بر هم زدن تعادل و سرنگون کردنشان استفاده کنید.
در لحظات دشوار، ناامید نشوید و عقبنشینی نکنید؛ هر موقعیتی را میتوان تغییر داد اگر بدانید چگونه عقبنشینی کنید و منتظر لحظه مناسب برای یک ضدحمله غیرمنتظره بمانید. ضعف میتواند به قدرت تبدیل شود.
۱۰. حضور تهدیدآمیزی ایجاد کنید
بهترین راه برای مبارزه با متجاوزان، جلوگیری از حمله آنها در وهله اول است. برای این منظور، باید این تصور را ایجاد کنید که قدرتمندتر از آنچه هستید، به نظر برسید.
شهرتی بسازید که نشان دهد “کمی دیوانه هستید”، “مبارزه با شما ارزشش را ندارد” و “دشمنان خود را با خودتان میبرید”.
این شهرت را با چند اقدام چشمگیر و خشونتآمیز معتبر کنید.
عدم قطعیت گاهی بهتر از تهدید آشکار است. اگر حریفان شما هرگز مطمئن نباشند که دخالت با شما چقدر هزینه دارد، نمیخواهند آن را بفهمند. بر ترسها و اضطرابهای طبیعی مردم بازی کنید تا آنها را دو بار به فکر وادارید.
۱۱. زمان را با فضا مبادله کنید
عقبنشینی در برابر دشمن قدرتمند، نشانهای از ضعف نیست، بلکه نشانهای از قدرت است.
با مقاومت در برابر وسوسه واکنش به یک متجاوز، زمان ارزشمندی برای خود میخرید؛ زمانی برای بازیابی، فکر کردن و به دست آوردن دیدگاه. بگذارید دشمنان شما پیشروی کنند؛ زمان مهمتر از فضا است.
با امتناع از مبارزه، آنها را خشمگین کرده و غرورشان را تغذیه میکنید. آنها به زودی بیش از حد پیشروی کرده و شروع به اشتباه کردن میکنند.
زمان آنها را عجول و شما را دانا نشان خواهد داد. گاهی اوقات میتوانید بیشترین کار را با انجام ندادن هیچ کاری انجام دهید.
۱۲. نبردها را ببازید اما جنگ را ببرید
همه اطرافیان شما استراتژیست هستند، برای قدرت تلاش میکنند و منافع خود را، اغلب به ضرر شما، پیش میبرند.
نبردهای روزمره شما با آنها باعث میشود تنها چیزی را که واقعاً مهم است، یعنی پیروزی در نهایت، دستیابی به اهداف بزرگتر و قدرت پایدار را نادیده بگیرید.
استراتژی بزرگ هنر نگاه کردن فراتر از نبرد و پیشبینی آینده است. این کار مستلزم آن است که بر هدف نهایی خود تمرکز کنید و برای رسیدن به آن برنامهریزی کنید.
در استراتژی بزرگ، پیامدهای سیاسی و عواقب بلندمدت اقدامات خود را در نظر میگیرید. به جای واکنش عاطفی به افراد، کنترل را در دست میگیرید و اقدامات خود را چندبعدی، زیرکانه و مؤثرتر میکنید.
بگذارید دیگران در پیچ و خمهای نبرد گرفتار شوند و از پیروزیهای کوچک خود لذت ببرند؛ استراتژی بزرگ پاداش نهایی، یعنی آخرین خنده را برای شما به ارمغان خواهد آورد.

بخش چهارم: درک و فریب دشمن
کتاب 33 استراتژی جنگ در بخش چهارم کمی عجیب و غریب میشه…
۱۳. دشمن خود را بشناسید
هدف استراتژی شما باید کمتر ارتش روبروی شما باشد و بیشتر ذهن مرد یا زنی که آن را اداره میکند.
اگر درک کنید که آن ذهن چگونه کار میکند، کلید فریب و کنترل آن را در دست دارید. خود را آموزش دهید تا مردم را بخوانید و سیگنالهایی را که ناخودآگاه در مورد درونیترین افکار و نیاتشان میفرستند، تشخیص دهید.
یک ظاهر دوستانه به شما اجازه میدهد که آنها را از نزدیک مشاهده کنید و برای اطلاعات از آنها استفاده کنید.
مراقب باشید که احساسات و عادات ذهنی خود را به آنها فرافکنی نکنید. سعی کنید مانند آنها فکر کنید. با یافتن نقاط ضعف روانشناختی حریف خود، میتوانید برای بر هم زدن ذهنشان تلاش کنید.
۱۴. مقاومت را با سرعت و ناگهانی بودن در هم بشکنید
در دنیایی که بسیاری از مردم بیتصمیم و بیش از حد محتاط هستند، استفاده از سرعت به شما قدرتی بیاندازه میبخشد.
حمله اول، قبل از اینکه حریفان فرصت فکر کردن یا آماده شدن داشته باشند، آنها را احساساتی، نامتعادل و مستعد اشتباه میکند. وقتی با یک مانور سریع و ناگهانی دیگر ادامه میدهید، وحشت و سردرگمی بیشتری ایجاد خواهید کرد.
این استراتژی با یک مقدمهچینی، یک سکون، بهترین نتیجه را میدهد. اقدام غیرمنتظره شما، دشمن را غافلگیر میکند. وقتی حمله میکنید، با نیرویی بیامان ضربه بزنید؛ عمل کردن با سرعت و قاطعیت، احترام، هیبت و انگیزهای مقاومتناپذیر برای شما به ارمغان میآورد.
۱۵. پویش را کنترل کنید
مردم دائماً در تلاشند شما را کنترل کنند، شما را وادار به عمل در راستای منافع خود کنند و پویایی را طبق شرایط خودشان حفظ کنند.
تنها راه برای به دست آوردن برتری این است که تلاش خود برای کنترل را هوشمندانهتر و موذیانهتر کنید. به جای تلاش برای تسلط بر هر حرکت طرف مقابل، برای تعریف ماهیت خود رابطه تلاش کنید.
درگیری را به میدان انتخابی خود تغییر دهید، سرعت و میزان ریسک را متناسب با خود تنظیم کنید. مانور دهید تا ذهن حریف خود را کنترل کنید، دکمههای احساسی آنها را فشار دهید و آنها را مجبور به اشتباه کنید.
در صورت لزوم، بگذارید آنها احساس کنند کنترل را در دست دارند تا گاردشان را پایین بیاورند. اگر جهتگیری کلی و چارچوب نبرد را کنترل کنید، هر کاری که آنها انجام دهند، به نفع شما خواهد بود.
۱۶. به آنها ضربه بزنید، آنجا که بیشترین آسیب را میبینند
هر کسی منبع قدرتی دارد که به آن وابسته است. وقتی به رقبای خود نگاه میکنید، در زیر سطح به دنبال آن منبع بگردید؛ مرکز ثقلی که کل ساختار را به هم پیوسته نگه میدارد.
آن مرکز میتواند ثروت، محبوبیت، یک موقعیت کلیدی یا یک استراتژی برنده باشد. ضربه زدن به آنجا درد نامتناسبی وارد میکند.
چیزی را پیدا کنید که طرف مقابل بیشترین ارزش را برای آن قائل است و بیشترین محافظت را از آن میکند؛ آن جایی است که شما باید ضربه بزنید.
بخش پنجم: تاکتیکهای حمله و تضعیف
کتاب 33 استراتژی جنگ رابرت گرین در بخش پخشم از اقدام و حمله سخن می گوید:
۱۷. آنها را جزء به جزء شکست دهید
وقتی به دشمنان خود نگاه میکنید، از ظاهر آنها مرعوب نشوید. در عوض، به اجزایی که کل را تشکیل میدهند، نگاه کنید.
با جداسازی اجزا و کاشتن بذر نفاق و تفرقه از درون، میتوانید حتی قویترین دشمن را نیز تضعیف و سرنگون کنید. در تنظیم حمله خود، بر روی ذهن آنها کار کنید تا درگیری داخلی ایجاد کنید.
به دنبال مفاصل و پیوندها باشید؛ چیزهایی که افراد را در یک گروه یا یک گروه را به گروه دیگر متصل میکنند.
تفرقه ضعف است و مفاصل ضعیفترین قسمت هر ساختار هستند.
وقتی با مشکلات یا دشمنان روبرو هستید، مشکل بزرگ را به قسمتهای کوچک و به راحتی قابل شکست تبدیل کنید.
۱۸. جناح نرم حریف خود را کشف و مورد حمله قرار دهید
وقتی به طور مستقیم به افراد حمله میکنید، مقاومت آنها را بیشتر میکنید و وظایف خود را دشوارتر میسازید. راه بهتری وجود دارد: توجه حریف خود را به جلو منحرف کنید، سپس از پهلو به آنها حمله کنید، جایی که کمتر انتظارش را دارند.
با ضربه زدن به جایی که نرم، حساس و محافظتنشده هستند، یک شوک و لحظهای ضعف ایجاد میکنید که میتوانید از آن بهرهبرداری کنید.
افراد را فریب دهید تا پا را از گلیم خود فراتر بگذارند و ضعف خود را آشکار کنند، سپس از پهلو آنها را با آتش مورد حمله قرار دهید. تنها راه برای به حرکت درآوردن حریفان سرسخت، نزدیک شدن به آنها به صورت غیرمستقیم است.
۱۹. دشمن را محاصره کنید
مردم از هر شکافی در دفاعیات شما برای حمله یا انتقامجویی استفاده خواهند کرد، بنابراین هیچ شکافی باقی نگذارید. راز این است که حریفان خود را محاصره کنید.
از هر طرف فشار بیامانی بر آنها وارد کنید. توجه آنها را تحت سلطه خود درآورید و دسترسی آنها را به دنیای خارج مسدود کنید.
حملات خود را غیرقابل پیشبینی کنید تا حس آسیبپذیری مبهمی ایجاد شود. در نهایت، هنگامی که متوجه تضعیف اراده آنها شدید، با محکم کردن حلقه محاصره، قدرت ارادهشان را در هم بشکنید.
بهترین محاصرهها روانشناختی هستند؛ شما ذهن آنها را محاصره کردهاید.
۲۰. آنها را به ضعف بکشانید
مهم نیست چقدر قوی هستید، جنگیدن در نبردهای بیپایان با مردم خستهکننده، پرهزینه و غیرخلاقانه است. استراتژیستها عموماً هنر مانور دادن را ترجیح میدهند.
حتی قبل از شروع نبرد، راههایی برای قرار دادن حریفان خود در موقعیتهای چنان ضعیفی پیدا میکنند که پیروزی آسان و سریع باشد.
دشمنان را فریب دهید تا موقعیتهایی را بگیرند که ممکن است فریبنده به نظر برسند اما در واقع تله و بنبست هستند. اگر موقعیت آنها قوی است، آنها را با یک تعقیب و گریز بینتیجه وادار به ترک آن کنید.
معما ایجاد کنید، مانورهایی طراحی کنید که به آنها انتخابهایی برای پاسخ دهند که همه آنها بد هستند. هرج و مرج و بینظمی را به سمت آنها هدایت کنید.
حریفان گیج، ناامید و خشمگین مانند میوههای رسیده بر شاخه هستند؛ کوچکترین نسیمی آنها را به زمین میاندازد.
بخش ششم: استراتژیهای پیچیده و فریبنده
کتاب 33 استراتژی جنگ در بخش 6 را با دقت بیشتری باید بخوانید:
۲۱. هنگام پیشروی مذاکره کنید
مردم همیشه سعی میکنند در مذاکرات چیزی را از شما بگیرند که در نبرد یا رویاروییهای مستقیم نتوانستهاند به دست آورند.
آنها حتی از درخواستهای انصاف و اخلاق به عنوان پوششی برای پیشبرد موقعیت خود استفاده خواهند کرد.
فریب نخورید؛ مذاکره درباره مانور دادن برای قدرت یا جایگاه است. شما همیشه باید خود را در موقعیتی قوی قرار دهید که برای طرف مقابل غیرممکن باشد که در طول مذاکرات از شما چیزی را ذرهذره بخورد.
قبل و در حین مذاکرات، باید به پیشروی ادامه دهید، فشار بیامانی ایجاد کنید و طرف مقابل را مجبور به توافق بر اساس شرایط خودتان کنید.
هرچه بیشتر بگیرید، میتوانید امتیازات بیمعنی بیشتری پس دهید. شهرتی برای سختگیری و سازشناپذیری ایجاد کنید تا مردم قبل از اینکه حتی با شما ملاقات کنند، در وضعیت دفاعی قرار بگیرند.
۲۲. بدانید چگونه همه چیز را به پایان برسانید
در این دنیا شما بر اساس اینکه چقدر خوب کارها را به پایان میرسانید، قضاوت میشوید. یک نتیجه آشفته یا ناتمام میتواند سالها بعد هم بازتاب داشته باشد و شهرت شما را تباه کند.
هنر به خوبی به پایان رساندن کارها، دانستن زمان توقف است. هرگز تا جایی پیش نروید که خود را خسته کنید یا دشمنان کینهتوزی ایجاد کنید که در آینده شما را درگیر درگیری کنند.
این کار همچنین مستلزم پایان دادن با روحیهای مناسب، با انرژی و اشتیاق است.
مسئله فقط پیروزی در جنگ نیست، بلکه نحوه پیروزی شماست که شما را برای دور بعدی آماده میکند. اوج خرد استراتژیک این است که از همه درگیریها و گرفتاریهایی که هیچ راه خروج واقعبینانهای ندارند، اجتناب کنید.
۲۳. ترکیبی بیعیب و نقص از واقعیت و داستان بسازید
از آنجایی که هیچ موجودی نمیتواند بدون توانایی دیدن یا حس کردن آنچه در اطرافش میگذرد زنده بماند، شما باید برای دشمنان خود سخت کنید که بدانند در اطرافشان چه میگذرد، از جمله اینکه شما چه میکنید.
تمرکز آنها را مختل کنید و قدرت استراتژیک آنها را تضعیف میکنید.
ادراک مردم از طریق احساساتشان فیلتر میشود؛ آنها تمایل دارند دنیا را بر اساس آنچه میخواهند ببینند، تفسیر کنند. انتظارات آنها را تغذیه کنید، واقعیتی بسازید که با خواستههایشان مطابقت داشته باشد، و آنها خودشان را فریب خواهند داد.
بهترین فریبها بر اساس ابهام بنا شدهاند، واقعیت و داستان را به گونهای در هم میآمیزند که نتوان آنها را از یکدیگر جدا کرد. ادراک مردم از واقعیت را کنترل کنید و آنها را کنترل خواهید کرد.
۲۴. مسیر کمترین انتظار را در پیش بگیرید
مردم انتظار دارند رفتار شما با الگوها و قراردادهای شناخته شده مطابقت داشته باشد. وظیفه شما به عنوان یک استراتژیست این است که انتظارات آنها را بر هم بزنید. آنها را غافلگیر کنید و هرج و مرج و غیرقابل پیشبینی بودن را وارد دنیای آنها کنید که آنها به شدت سعی در جلوگیری از آن دارند.
در آشفتگی ذهنی حاصل، دفاعیات آنها پایین آمده و آسیبپذیر هستند. ابتدا کاری عادی و معمولی انجام دهید تا تصویری از خود در ذهن آنها تثبیت کنید.
سپس با کاری خارقالعاده به آنها ضربه بزنید؛ وحشت به دلیل ناگهانی بودن آن بیشتر است. هرگز به یک استراتژی غیرمتعارف که قبلاً کار کرده است، تکیه نکنید، زیرا بار دوم متعارف است.
گاهی اوقات عادی بودن خارقالعاده است، زیرا غیرمنتظره است.
بخش هفتم: تسلط و نفوذ
و نفوذ، کلمه ای مهم در کتاب 33 استراتژی جنگ رابریت گرین. فصل هفتم را مرور می کنیم:
۲۵. موقعیت اخلاقی برتر را اشغال کنید
در دنیای سیاسی، اهدافی که برای آن میجنگید باید عادلانه تر از اهداف دشمنان به نظر برسد. این را به عنوان یک زمین اخلاقی در نظر بگیرید که شما و طرف مقابل بر سر آن میجنگید.
با زیر سؤال بردن انگیزههای دشمنان و شیطانی جلوه دادن آنها، میتوانید پایگاه حمایت و فضای مانور آنها را محدود کنید.
نقاط ضعف در وجهه عمومی آنها را هدف قرار دهید و هرگونه ریاکاری آنها را افشا کنید. هرگز فرض نکنید که عدالت هدف شما آشکار است؛ آن را عمومی و ترویج کنید.
هنگامی که خودتان تحت حمله اخلاقی از سوی یک دشمن زیرک قرار گرفتید، شکایت نکنید یا عصبانی نشوید؛ با آتش، آتش را پاسخ دهید.
در صورت امکان، خود را به عنوان قربانی، مظلوم یا شهید نشان دهید. یاد بگیرید احساس گناه را به عنوان یک سلاح اخلاقی وارد کنید.
۲۶. اهداف را از آنها سلب کنید
احساس خالی بودن یا پوچی، سکوت، انزوا، عدم تعامل با دیگران برای بیشتر مردم غیرقابل تحمل است. این ترس، که یک ضعف انسانی است، زمین حاصلخیزی برای یک استراتژی قدرتمند ارائه میدهد.
هیچ هدفی برای حمله به دشمنان خود ندهید. خطرناک باشید اما گریزان و نامرئی. سپس تماشا کنید که چگونه شما را به درون خلأ تعقیب میکنند. این جوهره جنگ چریکی است.
به جای نبردهای رودررو، حملات جانبی آزاردهنده اما مخرب و نیشهای کوچک وارد کنید. دشمنان شما که از ناتوانی در استفاده از قدرت خود در برابر مبارزه نامرئی شما ناامید شدهاند، غیرمنطقی و خسته خواهند شد.
جنگ چریکی خود را بخشی از یک هدف سیاسی بزرگ، یک جنگ مردمی قرار دهید که به یک انقلاب مقاومتناپذیر میانجامد.
۲۷. به نظر برسید که برای منافع دیگران کار میکنید، در حالی که منافع خود را پیش میبرید
بهترین راه برای پیشبرد اهداف خود با حداقل تلاش و خونریزی، ایجاد شبکهای از اتحادهای دائماً در حال تغییر است. دیگران را وادار کنید که کمبودهای شما را جبران کنند، کارهای کثیف شما را انجام دهند، جنگهای شما را بجنگند و شما را به جلو سوق دهند.
هنر در انتخاب متحدانی است که نیازهای لحظه را برآورده میکنند و شکافهای قدرت شما را پر میکنند.
به آنها هدیه بدهید، دوستی پیشنهاد کنید، در مواقع نیاز به آنها کمک کنید؛ همه اینها برای اینکه آنها را نسبت به واقعیت کور کنید و آنها را تحت اجبار پنهان خود قرار دهید.
در همان زمان، برای ایجاد تفرقه در اتحادهای دیگران تلاش کنید، دشمنان خود را با منزوی کردن آنها تضعیف کنید، در حالی که ائتلافهای مناسبی تشکیل میدهید. خود را از گرفتاریهای منفی رها نگه دارید.
۲۸. به رقبای خود به اندازه کافی طناب بدهید تا خود را حلقآویز کنند
بزرگترین خطرات زندگی اغلب نه از دشمنان بیرونی، بلکه از همکاران و دوستان فرضی ما میآید که تظاهر به کار برای هدف مشترک میکنند در حالی که برای خرابکاری و سرقت ایدههای ما برای منافع خودشان نقشه میکشند.
اگرچه در محیطی که در آن خدمت میکنید باید ظاهر ملاحظه و ادب را حفظ کنید، اما باید یاد بگیرید که این افراد را شکست دهید. برای ایجاد تردید و ناامنی در چنین رقبایی تلاش کنید، آنها را وادار کنید بیش از حد فکر کنند و به صورت دفاعی عمل کنند.
با چالشهای زیرکانه آنها را فریب دهید که به زیر پوستشان نفوذ کرده و واکنشی بیش از حد و اشتباهی شرمآور را آغاز میکنند.
پیروزیای که به دنبال آن هستید این است که آنها را منزوی کنید، کاری کنید که خودشان را با گرایشهای خودتخریبگرشان حلقآویز کنند، و شما را بیگناه و پاک باقی بگذارند.
۲۹. لقمههای کوچک بردارید
اگر بیش از حد جاهطلب به نظر برسید، حس کینه را در دیگران برمیانگیزید. قدرتطلبیهای آشکار و صعودهای ناگهانی به بالا خطرناک هستند و حسادت، بیاعتمادی و سوءظن ایجاد میکنند.
بهترین راه حل این است که لقمههای کوچک بردارید، مناطق کوچک را ببلعید و بر دامنه توجه نسبتاً کوتاه مردم بازی کنید. زیر رادار بمانید و آنها حرکات شما را نخواهند دید، و اگر هم ببینند، شاید دیگر خیلی دیر شده باشد؛ آن قلمرو از آن شماست.
میتوانید همیشه ادعا کنید که از روی دفاع از خود عمل کردهاید. قبل از اینکه مردم متوجه شوند، شما یک امپراتوری جمعآوری کردهاید.
بخش هشتم: اوج استراتژی و کنترل نهایی
بخش هستم و آخرین بخش کتاب 33 استراتژی جنگ از رابرین گرین را مرور میکنیم:
۳۰. به ذهن آنها نفوذ کنید ارتباطات نوعی جنگ است؛
میدان نبرد آن، ذهنهای مقاوم و دفاعی افرادی است که میخواهید بر آنها تأثیر بگذارید. هدف، پیشروی، نفوذ به دفاعیات و تسخیر ذهن آنهاست؛ هر چیز دیگری ارتباطات بیاثر و خودخواهانه است.
یاد بگیرید ایدههای خود را پشت خطوط دشمن نفوذ دهید، پیامها را از طریق جزئیات کوچک ارسال کنید. مردم را فریب دهید تا به نتایج دلخواه شما برسند و فکر کنند که خودشان به آنجا رسیدهاند.
برخی را میتوانید با پوشاندن ایدههای خارقالعاده خود در قالبهای معمولی فریب دهید.
برخی دیگر که مقاومتر و کندذهنتر هستند، باید با زبان افراطی که مملو از تازگی است، بیدار شوند.
به هر قیمتی از زبان ثابت، موعظهگرانه و بیش از حد شخصی اجتناب کنید. کلمات خود را جرقهای برای عمل قرار دهید، نه تفکر منفعل.
۳۱. از درون نابود کنید
یک جنگ تنها میتواند واقعاً علیه دشمنی که خود را نشان میدهد، انجام شود. با نفوذ به صفوف حریفان خود، کار از درون برای سرنگونی آنها، شما چیزی برای دیدن یا واکنش نشان دادن به آنها نمیدهید.
مزیت نهایی این است که از درون نقاط ضعف آنها را یاد میگیرید و امکاناتی را برای کاشت بذر تفرقه داخلی ایجاد میکنید. نیات خصمانه خود را پنهان کنید؛ برای به دست آوردن چیزی که میخواهید، با کسانی که آن را دارند نجنگید، بلکه به آنها بپیوندید.
سپس یا به آرامی آن را مال خود کنید یا منتظر لحظه مناسب برای انجام یک کودتا بمانید. هیچ ساختاری نمیتواند مدت زیادی پابرجا بماند زمانی که از درون میپوسد.
۳۲. در ظاهر تسلیم باشید، اما در واقعیت مسلط شوید
هر تلاشی برای خم کردن مردم به اراده شما نوعی پرخاشگری است. در دنیایی که ملاحظات سیاسی در اولویت قرار دارند، موثرترین شکل پرخاشگری، پنهانترین آن است.
پرخاشگری پشت یک ظاهر مطیع و حتی عاشقانه. برای پیروی از استراتژی پرخاشگری منفعلانه، باید به نظر برسد که با مردم همراهی میکنید، هیچ مقاومتی نشان نمیدهید، اما در واقع وضعیت را تحت تسلط خود دارید.
شما بیطرف و حتی کمی بیدست و پا هستید، اما این فقط به این معنی است که همه چیز حول شما میچرخد.
برخی افراد ممکن است متوجه نقشه شما شوند و عصبانی شوند؛ نگران نباشید، فقط مطمئن شوید که پرخاشگری خود را به اندازه کافی پنهان کردهاید که بتوانید وجود آن را انکار کنید.
اگر درست انجام دهید، آنها به خاطر متهم کردن شما احساس گناه خواهند کرد.
پرخاشگری منفعلانه یک استراتژی رایج است؛ شما باید یاد بگیرید که چگونه در برابر لشکرهای عظیم جنگجویان پرخاشگر منفعل که در زندگی روزمره به شما حمله خواهند کرد، از خود دفاع کنید.
۳۳. از طریق اقدامات تروریستی، عدم قطعیت و وحشت را بکارید
ترور نهاییترین راه برای فلج کردن اراده مردم برای مقاومت و از بین بردن توانایی آنها برای برنامهریزی یک پاسخ استراتژیک است.
چنین قدرتی از طریق اقدامات خشونتآمیز پراکنده به دست میآید که حس دائمی تهدید را ایجاد میکند و ترسی را میپروراند که در سراسر فضای عمومی گسترش مییابد.
هدف در یک کمپین ترور، پیروزی در میدان نبرد نیست، بلکه ایجاد حداکثر هرج و مرج و تحریک طرف مقابل به واکنشهای عجولانه و ناامیدانه است.
استراتژیستهای ترور با ذوب شدن نامرئی در میان جمعیت و تنظیم اقدامات خود برای رسانههای جمعی، این توهم را ایجاد میکنند که آنها همه جا هستند و بنابراین بسیار قدرتمندتر از آنچه واقعاً هستند به نظر میرسند.
این یک جنگ اعصاب است. قربانیان ترور نباید تسلیم ترس یا حتی خشم شوند تا موثرترین استراتژی مقابله را طراحی کنند؛ آنها باید در مواجهه با یک کمپین ترور متعادل بمانند. عقلانیت فرد آخرین خط دفاعی است.
نتیجهگیری: استراتژی برای زندگی مدرن
این ۳۳ استراتژی جنگ، بیش از صرفاً تاکتیکهای نظامی، دروسی عمیق برای زندگی و رهبری هستند.
آنها به شما میآموزند که چگونه در برابر چالشها انعطافپذیر باشید، ذهن خود را کنترل کنید، دشمنان واقعی و پنهان را بشناسید و با هوشمندی به سمت اهداف خود حرکت کنید.
در جوامع انسانی، برخی از آدمها شوت و اوسگل اما دل رحم و خیرخواه هستند، این متن کمک میکند از این فضای پرت فاصله بگیرند و واقعی تر به دنیا نگاه کنند. قرار نیست رهبر بزرگی شوند؛ همینکه توسط انسان های بی رحم، مثل گله گوسفند هدایت یا سلاخی نشوند! کافیست
با درک و بهکارگیری این اصول، میتوانید نه تنها در نبردهای خاص پیروز شوید، بلکه کنترل کلی مسیر زندگی خود را به دست بگیرید و با خرد استراتژیک، به موفقیتهای پایدار دست یابید.
زندگی و مدیریت کسب و کار در جنگ و بحران ها
اگر به بحث علاقمند هستید و همچنین به عنوان صاحب کسب و کار دغدغه مدیریت بیزینس و زندگی خودتان را در شرایط بحرانی و جنگی دارید، پیشنهاد میکنم ادامه مطالب مرتبط را هم مرور کنید.
من سجاد سلیمانی هستم، استراتژیست و مدرس و مشاور کسب و کار، یکسری مقاله / کتاب / فیلم و مستند مرتبط با شرایط بحرانی و جنگ آماده کرده ام که اگر روی دکمه کلیک کنید به همه آنها دسترسی خواهید داشت:
آخرین نوشته های مرتبط:
- زندگینامه احمد قوام السلطنه (مدل ذهنی وتفکر استراتژیک برای مدیران)
- معرفی کتاب سود صلح: مسئولیت اجتماعی شرکتها در مناطق جنگی (راهنمایی برای صاحبان کسبوکار در مناطق جنگزده و ناپایدار)
- معرفی کتاب: مدیریت و جنگ (چگونه سازمانها درگیری را هدایت میکنند و صلح میسازند)
- تبدیل جنگ به کسب و کار – داستانی از مقاومت و نوآوری در دل جنگ از کارآفرینان اوکراینی
- مقاله مکنزی: تاثیرات جنگ بر کسب و کارها و چگونگی تاب آوری و رشد کسب و کار در شرایط بحرانی
- مقاله: بقا از طریق هدف: تاب آوری کسب و کارها در میان عدم قطعیت شدید (اوکراین)
- کتاب ۳۳ استراتژی جنگ: راهنمای کامل پیروزی در هر نبرد زندگی
- معرفی کتاب «از مناطق جنگی تا اتاقهای هیئت مدیره» – راهنمای صاحبان کسبوکار در مناطق جنگی
- ریشه های تاب آوری در دل بحران: ترس، پلی برای شجاعت (زندگینامه کارآفرینی از لبنان جنگ زده)
- رازهای ملت استارتاپ: گفتگو با دن سنور نویسنده کتاب (بررسی اقتصاد نوآورانه)
- کتاب ملت استارتاپ – درسهایی برای تابآوری و رشد کسبوکار در بحران ها
- تاب آوری در بحران: چگونه کسبوکارها در مناطق جنگزده فعالیت خود را ادامه میدهند؟ (درسهایی از یمن)
- فیلم مستند “فایراستون و جنگسالار” – درسهایی برای مدیران در دوران جنگ
- مدیریت کسبوکار در زمان جنگ: درسهایی ارزشمند از اوکراین
- معرفی مستند “روزی روزگاری در عراق” (Once Upon a Time in Iraq)
- اندیشه سیاسی سعدی (آموزش تفکر استراتژیک) + فایل صوتی
- معرفی لویی الرومانی نویسنده کتاب: درس هایی از یک منطقه جنگی
- معرفی کتاب: درسهایی از یک منطقه جنگی – نوشته لویی الرومانی
- مدیریت کسبوکار در دل طوفان: درسهایی از شرکتها در زمان جنگ (اوکراین)
- سنگرهای کوچک شرافت: در زمانه طاعون چگونه انسان بمانیم؟ (رمان طاعون آلبر کامو)