زندگی روزمره روزنوشته‌های سجاد سلیمانی

نوازش کلامی / قاضی مهربان و حرفه‌ای / ناراضی‌ام از شمردن جوجه‌های آخر پاییزم..

زمان مطالعه: ۴ دقیقه

ما ایرانی‌ها زبانزد (ضرب المثل) های جالب زیادی داریم، مثل این: آخر پاییز جوجه‌ها را می‌شمارند. امشب شب یلداست و در این شب‌نشینی‌های بلند، بینابینِ مهمانی و هنداونه و آجیل و… به این فکر می‌کردم که بنشینم و جوجه‌هایم را بشمارم و نشد بنویسم. دو روز پس از شب یلدا و پایان گرفتاریهایم این متن کوتاه را در کانال تلگرام خودم با عنوانِ سه تا حرفِ ساده منتشر کردم. این سه من ارزش بسیار زیادی داشتند و کمی هم خودافشایی در آن‌ها دیده می‌شود.

  • نوازش کلامی
  • قاضی مهربان و حرفه‌ای
  • جوجه‌هایم را شمردم و راضی نیستم!

تصمیم گرفتم این متن را در دسته‌بندی روزنوشته‌های شخصی خودم در سایت بیاورم. هرکدام از این‌ها را به ترتیب می‌نویسم، خیلی کوتاه و چکیده. به نظرم خودم این مدل فکرکردن به روزهای زندگی در طولانی مدت، تغییرات بسیار بزرگی در ما رقم بزنه… اینجا قبل از نوشتن این سه مورد می‌خواهم یکی از عکس‌های شخصی خودم را که حدود سال ۱۳۹۵ در یک دیدار دوستانه توسط دوستِ خوبم مرتضی بیگدلی گرفته شد را بگذارم. آرام، شاد و در حال فکر کردن هستم…

.

سجاد سلیمانی

.

خب برویم سراغ سه نکته‌ای می‌تواند سرنخ‌های خوبی برای اندیشیدن، دقیق‌تر بودن و تغییر برای ماه‌های آینده باشد.

۱- نوازش کلامی

با هم مهربان‌تر و خوش گفتارتر باشیم
نوازش کلامی

.

آدمیزاد، از هرجنس و از هر طبقه و در هر سن و سالی، «دیده‌شدن» را دوست دارد. بله، من هم از بسیاری از بزرگان آموخته‌ام که برای پیش‌روی و ساختنِ زندگی، نباید محتاج و چشم‌انتظار دیده شدن از طرف دیگران و تحسین دیگران باشیم، اما این نکته، نمی‌تواند لذتِ عمیقِ درک توسط دیگری را کتمان کند.

با این مقدمه‌ی کوتاه می‌خواهم از کلیدواژه‌ای مهم و اثرگذار به نام «نوازش کلامی» بگویم، پیامی که من از دیگری می‌گیرم یا دیگری از من میگرد و محتوای پیامِ من نوازشِ اوست، حال این پیام در قالبِ کلماتی است که ادا می‌شود یا نوشته و پیامی که ارسال می‌شود، همانند:

  • همسری که از زیبایی رفتار همسرش قدردانی می‌کند
  • همسری که از لباس، اندام، چهره و بوی همسرش تعریف می‌کند
  • مسافری که از تمیزی راننده‌ی تاکسی به خاطر تمیزی، رانندگی خوب، ادکلن زدن و.. قدردانی می‌کند
  • کارگری از کارفرما یا کارفرمایی از کارگرش تعریف می‌کند و توانمندی او را برمی‌شمارد
  • خریداری که انصاف فروشنده را می‌بیند و بیان می‌کن
  • و شاگری که از معلمی، با پیامی، محبت می‌ورزد و از ارزش کارِ او می‌گوید
  • و…

راستش را بخواهید ما به این نوازش‌های کلامی نیازمندیم، دنیا جای بهتری می‌شود،‌ از همدیگر دریغ نکنیم.

.

۲- قاضی مهربان با اخلاقِ حرفه‌ای

یک قاضی خوب و کار راه انداز
یک قاضی مهربان با اخلاق حرفه‌ای

.

امروز رفته بودم ضمانت و کفیل عزیزی را برعهده بگیرم، دیر وقت بود، منشی گفت که حاج‌آقا نیست و داخل جلسه‌ای با قضات دیگر هستند و بعدِ آن هم می‌روند (من هم چند دقیقه دیگر خواهم رفت) عدم ضمانت، باعث می‌شد آن عزیز یک شب دیگر در بازداشت بماند، دمِ درِ جلسه‌ نشستم، منشی بدون معطلی و سرساعت بست و رفت، از طریق منشی به قاضی محترم پیام فرستادم که کسی آمده، اگر امکان دارد پاسخ بدهند.

زودتر از جلسه بیرون آمد، چند ثانیه صحبت کردیم، صبورانه نگاه کرد، به اتاقش رفت، منشی و دفتردار همه رفته بودند، کمی از دلایل اضطراری بودن کارم گفتم، کمی تامل کرد. وارد اتاق خودش شد، از آنجا وارد اتاق منشی، نشست و باحوصله‌ی فراوان همه‌ی کشوهای منشی را گشت و برگه‌های کفالت را پیدا کرد و خودش پر کرد و گفت: دو تا امضا بزن، به سلامت، فردا نیازی نیست بیایید، کارتان را خودم انجام می‌دهم.

کارم راه افتاد، به او گفتم:

کارتون خیلی حرفه‌ای بود، همه‌ی همکاران شما، بی‌توجه رفتند و گفتند: “فردا
جدای انجام شدنِ کارم، حسِ خیلی خیلی خوبی از شیوه‌ی انجام کار توسط شما گرفتم. من هم تلاش می‌کنم مثلِ شما آخر وقت‌های کارِ خودم، صبورتر باشم و کارراه‌انداز.

و هنوز که هنوز است به حوصله، صبوری و کارراه‌اندازی این مرد شریف دارم فکر می‌کنم…

.

۳- جوجه‌هایم را شمردم و راضی نیستم!

جوجه‌های آخر پاییز را شمردم
شمردن جوجه‌های آخر پاییز و ناراضی بودن…

.

نمی‌دانم شما هم آخر پاییز حسابرسی کرده‌اید یا نه، من آخر پاییز پیچیده، پرمشکل و پرچالشی داشتم، اما همانطوری که در نوشته‌ی چند روز قبل خودم نوشتم، تلاش کردم با دسته‌بندی مشکلات و آنهایی که می‌توانم کاری بکنم. کارم جواب داد و در میانه‌ی این شلوغی‌ها، کارم را انجام دادم و راضی‌ام.

اما قصه به همین‌جا ختم نشد، چند باری که مجبور شدم سفری بین‌استانی داشته باشم، چند روزی که میانه‌ی جشنِ یلدا با آدم‌ها حرف می‌زدم و تلاشی که برای حل مسائل پیش‌آمده داشتم، مشغول شمردنِ جوجه‌های کاری و رفتاری خودم بود. راستش را بخواهید باید اعتراف کنم، راضی نیستم.

نمی‌شود که آدم همیشه تعریف کند و تعریف بشوند، من از اینکه هنوز به «رفتارحرفه‌ای»، «تسلط مطلوب»، «شبکه‌ی قابل قبول»، «عمقِ علمیِ مناسب»، «متمرکزکردن شایسته‌ی زندگی‌ام» و «درآمدِ پیش‌بینی شده» نرسیده‌ام، ناراضی‌ام و به خودم و کارهایم نمی‌توانم نمره قبولی بدهم.

تلاشِ من کافی نبوده، قدرت نه گفتن و کنارگذاشتن‌هایم ضعیف بوده و به اندازه‌ی لازم زحمت نکشیده‌ام، امیدوارم با برنامه‌ریزی بهتر، جبران کنم.

.

با مهر

سجاد سلیمانی

.

یک نکته :

من دلایل خودم را برای نوشتن، نویسندگی و وبلاگ‌نویسی بارها بیان کرده‌ام و از دستاوردها و مزیت‌های نوشتن گفته‌ام. اگر دوست دارید بدانید من چرا وبلاگ‌نویسی می‌کنم و چه هدفی دارم، می‌توانید برخی از نوشته‌های مرا در این مورد بخوانید:

.

.

و داستان‌های زندگی خودم را اینجا منتشر می‌کنم،

اما همه‌ی روزنوشته‌ها و دلنوشته‌های مرا می‌توانید اینجا بخوانید.

.

.

.

آدرس کوتاه این نوشته:

http://zaman.link/tajrobeh1

لطفا به این مطلب امتیاز دهید 🙂
[Total: ۰ Average: ۰]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.