امشب بعد از چند وقتی بررسی، یک وبلاگ ساختم تا درون آن بینام و نشان بنویسم.
نوشتن با هویت، محدودیت و مسئولیتآور است.
من برای فرار از این قفس شیشهای و رهایی ذهن، نمایش خشونت افکار یا عجز و ناتوانی و حتی نفهمی خودم و برای پرسشهای خاصی که در ذهن دارم، ترجیح دادم این روش را در پیش بگیرم
نوشتن، الککردن ذهن است
نوشتن، چینش محتوا در قفسهی ذهن است
نوشتن، مجهز شدن به کلمات برای اندیشیدن یا سخن گفتن است.
نوشتن، آرامش خیال به همراه دارد
نوشتن، همان فکر کردن است.
من برای نامحدود نوشتن و بهرهمندی از مزایای آن؛ مجبورم گمنام بنویسم و امشب، در گوشهای از این وب بیکران، شروع کردم.
✅به شما هم پیشنهاد میکنم این کار را تجربه کنید، مثلا یک کانال تلگرام بزنید و هر روز، هر چیزی که در ذهنتان دارید بنویسید
اگر کمی حرفهایتر میخواهید تایپ کنید، وبلاگها جای خوبی هستند. مخصوصاً بلاگهای جهانی که توسط خودیها سانسور نشود.
✅لطفاً درخواست معرفی وبلاگ را نداشته باشید، اوج قدرت من آنجا، در گمنامی تعریف شده است.
ضمناً دوست دارم ببینم چه کسانی از کجای دنیا، قرار است به آن خانه من سر بزنند و آشفتهبازار ذهنی مرا بخوانند. مشتاقم.
هفته اول مرداد ماه ۱۴۰۱ _ تهران
سلام . یاد مکالمهای که اون روز سر صبحانه داشتیم افتادم. ازت سوال کردم در مورد وبلاگ پرایوت یا غیر پرایوت.
راستش همیشه برام جای سوال بود چرا آقای شعبانعلی توصیه فراوانی برای نوشتن با نام واقعی داشتن؟ این توصیهشون سالها منو دچار خوددرگیری کرد. تقدیر چنین بود که قانون لینک دادن به وبلاگها در صفحهشون، فیلتر نبودن اوناست و من چون روی بلاگرم و فیلترم، توی لینکهاشون پذیرفته نشدم.اگر وردپرسی بودم الان باید یک وبلاگ خصوصی دیگه باز میکردم:)
سلام – به نظرم خیلی مهم نیست اون لینکدادن – نفس نوشتن در گام اول برای خودمون هست تا دنیای وب و دیگران
من هم وبلاگ شما رو در راستای «خود» میبینم.
من این برای خود نوشتن اونقدر برام پررنگه تلاش میکنم فقط برای خودم و هرجوری و هرچیزی که دلم میخواد رو بنویسم تا باهاش فکر کنم. در نتیجه نیازی هم نمیبینم جایی لینک بشه یا حتی خوانندهای پیدا کنه
فکر کنم تجربهی خوبی باشه توی همون بلاگر (با همون اکانت) یکی دیگه بسازی و هرچیزی دلت میخواد توش بنویسی.
این پست دانیال کشانی رو یادگاری برات میذارم اینجا. به مناسبت شروع این کار قشنگ و درست.
https://daanial.com/817
با مهر
یاور
آقا دمت گرم – خوندم و لذت بردم ازش. باید بیشتر (توی مسیر) بهش فکر کنم یاور
سلام سجاد جان. تصمیم خیلی خوبیه. من هم چند تا وبلاگ خصوصی یا ناشناس دارم و با اهداف مختلف این کار رو انجام میدم. من میگم کسی که علاقه به نوشتن داره باید دفترهای خوشگل و متنوع متعددی داشته باشه تا همیشه حس نوشتن رو زنده نگه داره و ازش لذت ببره؛ حالا وقتی نوشتن با کیبورد مطرح میشه این دفترها میشن همون وبلاگها، کانالها و صفحات مجازی مختلف. البته آدم باید حواسش باشه که بیش از حد درگیر این صفحات مجازی نشه و فقط اینها ابزاری باشند برای تمرکز کردن و درست و عمیق نوشتن.
آره محسن جان موافقم باهات. ابزاری بسیار عالی هست. در کامنت قبلی هم به فواد گفتم که ما رو از زندان خودسانسوری بیرون میاره. در واقع باعث میشه بدون نظارت از خصوصیترین ابعاد فکری خودمون هم پردهبرداری کنیم و یا بهتره بگم چراغی به ابعاد تاریک ذهن و افکارمون میاندازیم.
من از این مدل نوشتن دارم لذت میبرم. واقعا لذت میبرم و میتوانم در مورد هر چیزی تایپ کنم.
البته فکر میکردم خیلی بیادب باشم و کلی فحش بدم به اینور اونور ولی جالبه ندادم! فکر میکنم تصورات (انگارههای) ما از خودمون رو هم اصلاح میکنه (یا بهتره بگم شفاف میکنه)
من این کارو انجام دادم قبلا و یکی دو مطلب هم با نام مستعار نوشتم. تجربه خوبیه دیگه آدم مجبور نیست خود سانسوری کنه
آره فواد جان – واقعا تجربهی جذابی هست. فکر نمیکردم در دو روز اول حدود 16 تا پست منتشر کنم. انگار حرفها سرگردان در ذهنم بودند و منتظر بیان شدن یا نوشتهشدن.
جالبه برای خودم – راحتتر مینویسم و حرفها و ایدههای مهم ذهنم را میتوانم با نوشتن ؛ سامان بدم.
حرفهایی که جایی نمیتونستم بگم (شاید از نظر خیلیها چیپ و پرت باشه ولی برای من مهم بوده) نوشتن اونها خیلی ذهنم رو آروم کرده و شکل جدیدی دارم به همون حرفها و ایدهها فکر میکنم.
خودسانسوری قفس شیشهای محکمی در برابر اندیشههای کاملا خصوصی ماست.
سلام فواد جان نمیدونم چرا وبلاگت برای من باز نمیشه.راه ارتباطی دیگه ای هم نداشتم اعلام کنم.ممنونم
سلام رفیق ، شاید به خاطر Https است که فایروال یا آنتی ویروس شما جلوش رو میگیره .