در یازدهمین قسمت پادکست اکنون به سراغ معلم عزیز و دوست داشتنی «محمدرضا شعبانعلی» بنیانگذار سایت متمم و استاد مذاکره و آقا معلم خودمون رفتیم و یک گفتگوی ویژه ضبط کردیم.
درباره زندگی محمدرضا، مسیر شغلی، سایت متمم و قصه های پشت پرده اش، شبکه متممی ها، مهاجرت، برندسازی شخصی، یادگیری، ارزشها و نظام ارزش ها در زندگی آدم ها، تعادل در زندگی، سبک زندگی و کاری خاص خود محمدرضا، روش تصمیم گیری و چرایی انتخاب ها و کمی هم اوضاع جامعه ایران و مگاترندهای جهانی و…
حالا در ادامه دقیق تر میگم هر قسمت چه محتوایی داشته؛ در انتها هم گزارش کامل (همراه عکس) دارم براتون، اینکه قصه ی شکل گیری این برنامه چی بود و از کجا شروع شد و چطوری جمع شد. به همراه کلی عکس از پشت صحنه و حواشی برنامه.
این برنامه به صورت مشترک توسط پادکست اکنون (من) و پادکست نبرد (امین کاکاوند) و پادکست کارنکن (امین آرامش) با همراهی گروه متمم ضبط و منتشر شده است. (لینک ها و توضیحات در ادامه).
این گفتگوی ویژه قصه طولانی برای ضبط داره که در ادامه و انتهای این پست بهش اشاره می کنم. بهتره برای کسانی که عجله دارند من سریع تر لینک های دسترسی به این قسمت را معرفی کنم بعدش بریم سراغ گپ زدن بیشتر.
قسمت یازدهم پادکست اکنون حدود 5 ساعت و نیم هست و در سه قسمت منتشر شده است. که در ادامه لینک های دسترسی را مشاهده میکنید.
البته لازم به تاکید هست که محمدرضا شعبانعلی این گفتگو را در سایت روزنوشته هاش (این لینک) منتشر کرده اما اینجا شما روایت و توضیحات من در مورد هر قسمت رو هم خواهید دید (ضمن اینکه اونجا هفت قسمت منتشر شده و من اینجا در سه قسمت منتشر کردم)
شنیدن پادکست اکنون در اپلیکیشنهای پادگیر
ویدئو قسمت اول (اپیزود یازدهم)
این توضیحات رو من داخل فیلم دادم اما اینجا هم متنی بنویسم برای کسانی که علاقمند هستند حدودا داخل هر قسمت چه خبره؛ در قسمت اول درباره این موضوعات صحبت میکنیم:
- درباره مسیر شغلی محمدرضا، کارآموزی هایی که داشته، قصه های شغلی، چطوری وارد بحث مذاکره شد، رها کردن این شغل و رفتن به سمت معلمی و قصه های دیگه.
- آقا معلم با چه روش و اصولی این سایت رو ایجاد کرد و الان چطوری اداره اش میکنه. متممی ها (اعضای سایت متمم) چه ویژگی هایی دارند و یا باید داشته باشند؟
- یادگیری چیه؟ مدل ذهنی چیه و چطوری میشه مدل ذهنی آدم ها رو آموخت؟ خودآموزی یا خودیادگیری به چه معنیه و آیا ممکنه یا نه؟
برای دیدن این قسمت در یوتیوب باید (قندشکن!) خودتون رو روشن کنید!
دوستانی که داخل ایران هستند میتوانند این گفتگو را از سایت آپارات این آدرس مشاهده کنند؛ فیلم گفتگو را از همینجا (سرور آپارات) می توانید ببینید:
دانلود فایل صوتی قسمت اول
با کلیک روی دکمه زیر میتوانید فایل صوتی این گفتگو را دانلود کنید:
ویدئو قسمت دوم (اپیزود یازدهم)
در این قسمت هم درباره این موضوعات صحبت میکنیم:
- برندشخصی محمدرضا و بحث برندسازی شخصی – مدل ذهنی – اصول و ارزش ها در زندگی با کلی خاطره خوب – و صحبت از مهمترین دارایی های زندگی و تجربه مرگ
- تعادل در زندگی به چه معناست؟ – عصیانگری؟ – مهمترین تغییرات فکری محمدرضا شعبانعلی (مثلا در مورد علی شریعتی و اصلاح یا حذف نوشته های قبلی) مدیریت زمان و کارایی و سبک زندگی و دوباره درباره برندسازی شخصی و سنگ قبر!
برای دیدن این قسمت در یوتیوب باید (قندشکن!) خودتون رو روشن کنید!
قسمت دوم را از سایت آپارات هم میتوانید ببینید:
دانلود فایل صوتی قسمت دوم
با کلیک روی دکمه زیر میتوانید فایل صوتی این گفتگو را دانلود کنید:
ویدئو قسمت سوم (اپیزود یازدهم)
این قسمت هم دو بخش گفتگو شده که اینجا مختصر میگم:
- مهاجرت و نگاه ما به مسئله مهاجرت / درباره تصمیم گیری (سطح شخصی و فردی و سطح کلان جامعه) و صحبت درباره مسائل روز جامعه ایران.
- مگاترندهای جهانی / شخصیت های تاثیرگذار زندگی محمدرضا / کتابهای مورد علاقه / و نظر محمدرضا در مورد امید و آینده.
برای دیدن این قسمت در یوتیوب باید (قندشکن!) خودتون رو روشن کنید!
قسمت سوم را از سایت آپارات می توانید ببینید:
دانلود فایل صوتی قسمت سوم
با کلیک روی دکمه زیر میتوانید فایل صوتی این گفتگو را دانلود کنید:
فهرست اسامی و توضیحات و منابع
توی این برنامه کلی شاره به آدمهای مختلف و کتابها و… شده که شاید در حین گوش دادن و دیدن این برنامه فرصت و امکان نوشتن اونها وجود نداشته باشه. محمدرضا شعبانعلی لطف کردند و به درخواست مخاطبان پادکست تمام ارجاعات و اشاره ها را در قالب یک پست منتشر کرده اند
برای دسترسی و مطالعه آن می توانید روی لینک زیر کلیک کنید
قصه شکل گیری این گفتگو + پشت صحنه:
محمدرضا داستان شکل گیری این برنامه و لطفی که به ما داشته رو در اطلاع رسانی یک پادکست | من (محمدرضا شعبانعلی) و بچهها توضیح داده (و من دیگه اشاره نمی کنم)، پیشنهادی که باعث شد یه کارگروه کوچک شکل بگیره.
خب بهتره من بچه ها رو هم معرفی کنم:
امین کاکاوند از پادکست نبرد (سایت خودش + اینستاگرامش + اینستاگرام پادکست نبرد) که قصه نبرد برندها رو پیگیری می کنند
و امین آرامش از پادکست نبرد (سایت خودش + اینستاگرام کارنکن) که مثل من پادکست گفتگومحور داره اما بیشتر روی مسیر شغلی آدم ها متمرکز هست.
ما شروع کردیم به همفکری و چند جلسه صحبت کردن و نوشتن مطلب که نهایتا سوالات اولیه جمع آوری شد.
بعدش که صحبت کردیم متوجه شدیم نباید به تنهایی سوالات رو تهیه کنیم چون ما نماینده یک جمع بزرگ به نام متممی ها هستیم و نه فقط خودمون. در نتیجه هرکسی رفت تا به همه بچه های متممی که میشناسه پیام بده (من یه فایل صوتی بهشون فرستادم) که اونو به یادگار میگذارم اینجا بمونه (شوق و ذوق …. رو فقط بشنو:)
دانلود این فایل صوتی 2 دقیقه ای – صدای من
خلاصه اینکه بچه ها هم همراهی کردند و برامون نوشتند. یه عده نزدیک 3 صفحه سوال فرستادن و یه عده از بچه ها هم مثلا 5 تا سوال مهمی که در ذهنشون بود بپرسند. ما هم توی جلساتی که داشتیم پرتکرارترین سوالات رو سعی کردیم با توجه به وقت و موضوعیتها مطرح کنیم
این هم عکس آخرین جلسه دیدار و جمع بندی نهایی:
بعد یه دیداری حدود 7 ساعته محمدرضا داشتیم که مثلا در مورد سوالات حرف بزنیم (شب یلدا 1400) کلا به خوش و بش گذشت و صحبت از همه جا بجز سوالات! آخرش هم محمدرضا گفت همش خوبه هرچی بپرسید من اوکیم. دوسه تا عکس از این دیدار هم اینجا میگذارم:
اینها کلی زمان برد، اما داستان اصلی بعد این تازه شروع شد. پیدا کردن جای مناسب و تیم فنی (فیلم برداری و صدابرداری و…) متناسب با استانداردهای آقا معلم ما خیلی سخت بود. خیییییلی داستان داشتیم.
نهایتا علی حکیم الهی (یه متممی قدیمی) اومد و زیر کار رو گرفت و شد مسئول کل پروژه و جمع کردن تیم فنی و کارهای اجرایی؛ محمدرضا با این کارش در واقع ما از کارهای اجرایی حذف کرد تا متمرکز بشیم روی محتوا و گفتگو. (هر چند این سوسول بازیا به من یکی نمی اومد و دوست داشتم دستی در آتش پشت صحنه هم داشته باشم اما خب نشد).
بعدا که کار تموم شد فهمیدم اگر علی حکیم الهی نبود عمرا کار با این کیفیت جمع میشد! خلاصه یه غلط کردم کار اجرایی بکنم توی دلم گفتم تهش. (عکس علی بعد پایان فیلم برداری) – سایت علی + اینستاگرامش
علی با مشورت یه سوئیت پرزیدنت توی طبقه بیستم هتل اسپینال پالاس سعادت آباد برامون میگیره با یه گروه حرفه ای (فیلم برداری – صدا برداری – نورپردازی و حتی میز تدوین که توی صحنه و هنگام ضبط همونجا ادیت انجام بشه).
یک شب قبل تیم توی سوئیت مستقر میشوند و تا صبح که ما بیاییم تجهیزات و رو نصب و راه اندازی میکنند. (همون شب هم محمدرضا و ما سه تا هم میریم هتل و سوئیت رو می بینیم و یه گپی می زنیم تا ساعت 22 که از هم جدا میشیم که خوب بخوابیم فردا فیلم برداری رو شروع کنیم.)
اما غافل از اینکه هیچ کدوم ما نمی تونیم بخوابیم؛ من خودم فقط دو ساعت تونستم بخوابم؛ انقدر شوق و ذوق این برنامه رو داشتم که خوابم نبرد. صبح ساعت شش که توی سوئیت بودم متوجه شدم بقیه هم نتونستند بخوابند. حالا یک روز پرفشار داریم آخر شب؛ اما خوب نخوابیدیم؛ چاره چیه؟ قهوه، نوشیدنی انرژی زا؛ خندیدن و خوش گذرونی.
بچه ها عکس بالا خیلی باکیفیت هست مجبور شدم کم حجمش کنم. اگر دلتون میخواد فایل باکیفیت 5 مگ اون رو اینجا دانلود کنید.
ببخشید ناقص موند، دیشب اصلا نخوابیدم تا صبح شد (حدود ساعت 9) دیگه دیدم گوش هام درست نمیشنونه. چون قول دادیم به موقع پخش بشه، مجبور شدیم بیدار بمونیم و تدوین و ادیت کنیم. الان بقیه داستان رو میگم
قبلش این یادداشت روی در یخچال رو شما نگاه کن فقط، مثلا رفتم تا 14 بخوابم 12 بیدار شدم برگشتم اینجا…
خب من الان بیدار و سرحالم، بریم ادامه پشت صحنه
صبح صبحانه خورده رفته بودیم اونجا و دیدیم بچه های فنی از دیشب تجهیزات رو نصب کردن و کارهای نهاییش مونده. عملیات گریم ما شروع شد با یک گریمور خوش برخورد و صبور و دقیق:
دیدم همه دوربینها ثابته و هرکسی پشت یه دوربین نشسته اما یکی دوربین بدست میچرخه؛ پرسیدم داداچ تو چرا ثابت نیستی؟ راه میری همش؟ گفتم خب من مستندسازم از پشت صحنه و عوامل 🙂
دو تا عکس ازش دارم؛ اولی سر نداره دومی هم نیم رخ! اسمشون رو هم نمیدونم. ولی خوب بود با دوربین تا یک سانتی چشامون هم می اومد و ضبط میکرد (نمی دونم دقیق دنبال چی می گشت!)
از دوربین ها و نورپردازی و تنظیمات داستان دار که به خاطر یه سانت یا یه ذره نور بالا پایین ده نفر با هم کاری انجام میدادند که دیگه نگم براتون. در ادامه عکس های زیادی از این دوستان خواهم گذاشت.
اتفاق خیلی خیلی جالب دیگه همراهی سمیه تاجدینی (مدیر فنی سایت متمم از ابتدای تاسیس) بود. صبح زود پیش ما بود و با دقت تمام در پشت صحنه حاضر بود و لحظه به لحظه میشنید و بعدش به ما بازخورد میداد.
حضور دلگرم کننده؛ لبخند همیشه بر لبش؛ کلام محبت آمیزش؛ صحبت ها و نهار دورهمی با سمیه هم شد یک خاطره خوب کنار همه این برنامه. من یه عکس از سمیه و محمدرضا گرفتم با یه یادداشت که اینجا میگذارمش (عکس پایین با کیفیت بالا و بدون نوشته):
یه نکته تو حاشیه ام بگم؛ خستگی خیلی زیادی دارم و هنوز دو قسمت منتشر نشده؛ داشتم توی ساوندکلود میچرخیدم که این ترانه رو پیدا کردم و مشغول شنیدنش هستم (فکر کنم 10 بار تاحالا تکرارش کردم):
قندشکن روشن: لینک ساندکلود
گفتم شاید شما هم دوست داشته باشید که بشنوید
گفتگوها آغاز شد و ضبط کمی جلوتر رفت متوجه شدم چقدر خوب شد سه نفره اینجا نشستیم؛ اصلا نمیشد تنهایی با محمدرضا حرف زد و این همه پرسشگری کرد. واقعا من یکی حریف گفتگو نمیشدم.
یک خوبی دیگری که در نیمه برنامه متوجه شدم اینه که گفتگوی ما صمیمیت خاصی داره چون سالها همدیگر رو می شناسیم و چقدر متفاوته وقتی گفتگو بین کسانی هست که سالها همدیگر رو میشناسند یا یهویی به خاطر برنامه ای کنار همدیگر می نشینند و حرف می زنند.
هر قسمت حدود 45 دقیقه تا یک ساعت ضبط میشد و ما بینش استراحت میکردم (و به خاطر بی خوابی زیاد؛ مجبور به مصرف چای و قهوه و نوشیدنی انرژی زا که بدن بکشه و سرحال باشیم. این وسط هم تند و تند برگه سوالات رو مرور می کردیم:
اما محمدرضا پرانرژی مثل شیر اون وسط میگفت و میخندید. خوبی محمدرضا همین شوخی هاشه با همه؛ با ما؛ با عوامل فنی. در شادترین و خوشحال ترین شکل ممکن برنامه پیش می رفت.
هیچ کجا کات نخورد؛ تپق نزدیم و فقط یکجا کات دادیم اون هم جایی بود که محمدرضا اشکهاش جاری شد. بغض منو گرفته بود شدید و خیلی تلاش کردم گریه نکنم باهاش. جو سنگین شد؛ دیگه برنامه پیش نمیرفت؛ چند دقیقه ای استراحت کردیم. (در قسمت دومی که من منتشر کردم این حرفهای محمدرضا وجود داره).
یه داستان دیگه این وسط درکنار اون همه خستگی پیش اومد؛ لپ تاپم خراب شد! حالا فکر کن من در به در دنبال لپ تاپم برای انجام کارهام. بازم دم مهدی رضایی درد نکنه این روزها همه جوره کنارم بود و وسط کارهاش لپ تاپش رو قرض داد من بتونم بقیه تدوین و ارسال رو انجام بدم
یه داستان/خاطره خوب دیگه مربوط به عوامل فنی پروژه بودند (که من فقط علی حکیم الهی) رو میشناختم؛ اما شب قبل فیلم برداری و روز فیلم برداری (که از ساعت 6 صبح ما اونجا بودیم تا ساعت 20 طول کشید) بچه ها با اخلاق خوب؛ همه سرگرم کار؛ خوش خنده؛ دقیق بودند. یه عکس از محمدرضا من گرفتم با گریمور (خانم تینا ابراهیمی) و زیرش نوشته ای منتشر کردم که اینجا میگذارمش:
چشم های بسته و راحتی که در صورت محمدرضا دیده میشه؛ در همه ما بود. تنها مسئله ما توجه به محتوا و پرسشگری بود. (که امید داریم خوب انجامش داده باشیم).
یه قصه جالب دیگه این بود که یکی از عوامل هتل که صدای محمدرضا رو شنیده بودم با کلی کنجکاوی که نکنه اشتباه کرده باشه؛ اومده بود توی جمع و با محمدرضا عکس گرفته بود (جامعه و شبکه متممی ها هم از دارایی های بزرگ این مدرسه است) بعدا دستم رسید که اینم اینجا میگذارم (برای دیدن عکس کلیک کنید)
پادکست که منتشر شد من اولین عکسی که با شوق و ذوق تمام منتشر کردم این بود (با متنی که زیرش نوشتم):
برای اینکه صفحه خیلی سنگین نشه و راحت لود بشه من عکس های عوامل پشت صحنه رو آپلود میکنم و اینجا فقط لینکشون رو میگذارم؛ روی هر کدوم کلیک کنید میتونید ببینید یا دانلود کنید:
- عکس صدا بردار : میثم حسنلو
- عکس: کارگردان سید منصور نیکخواه خوشکلام
- عکس: صدابردار و دستیار صدابرداری
- عکس: مستندساز در گفتگو با امین آرامش و امین کاکاوند
- عکس: محمدرضا شعبانعلی و امین کاکاوند
- عکس: تصویربردار
- عکس: محمدرضا شعبانعلی
- عکس: سجاد سلیمانی امین کاکاوند
- عکس: تصویربردار و صدابردار
- عکس: محمدرضا شعبانعلی
- عکس: امین کاکاوند
- عکس: پشت صحنه گفتگو با محمدرضا شعبانعلی سجاد سلیمانی سمیه تاجدینی و امین آرامش و عوامل فنی
- عکس: امین آرامش – پادکست کارنکن
- عکس: فنی – تصویربرداری
- عکس: سجاد سلیمانی – پادکست اکنون
- عکس: علی حکیم الهی – محمدرضا شعبانعلی – امین کاکاوند
- عکس: سجاد سلیمانی – پادکست اکنون
فکر کنم تا همینجا کافیه
این تا اینجا — میام بقیه اش رو هم تعریف میکنم. برم استراحت کنم و برگردم.
دنبال کردن پادکست اکنون در شبکههای اجتماعی:
نوشته های قبلی من در مورد محمدرضا شعبانعلی
طی سالهای گذشته که شاگرد محمدرضا بودم در موردش نوشتم که اینجا چند موردی را می بینید:
عذرخواهی متمم از شاگردانش آموزنده است
محمدرضا جان، معلم عزیزم، روزت مبارک
سیستم های پیچیده و درباره زندگی موریانه ها
مدل ذهنی چیست؟ + فایل PDF آموزشی دانلود رایگان
نامه ای به معلمم: محمدرضا شعبانعلی – متمم
حمایت از پادکست اکنون
قصد دارم پادکست اکنون را فراتر از یک رسانهی گفتگومحور تبدیل کنم و اهداف و آرزوهایی برای آن دارم (مثلا چاپ کتابی از تجریبات مهمانان برنامه و…) که در این راه نیازمند همراهی و کمکهای شما عزیزان هستم. برای آشنایی با اهداف من و انواع روشهای کمک به آن، روی دکمه زیر کلیک کنید:
هفته چهارم دیماه 1400 خورشیدی
بامهر
سجاد سلیمانی
پادکست اکنون – کلیه اپیزودها
برای دیدن یا شنیدن کلیه قسمتهای منتشر شده روی دکمهی زیر کلیک کنید تا به صفحهی اصلی پادکست برسید:
لیست اپیزودهای فصل اول:
آنچه در این پست مشاهده کردید؛ از فصل اول بود. در ادامه میتوانید لینک کلیهی قسمتهای منتشر شده در فصل اول را مشاهده کنید. روی هر کدام کلیک کنید به فیلم و فایل صوتی آن دسترسی خواهید داشت:
- فصل1 قسمت صفر: دلایل راه اندازی پادکست اکنون از زبان سجاد سلیمانی
- قسمت1: علی سریزدی – موسس و مدیرعامل دانزی و سایت دکتردکتر
- قسمت2: امیر تقوی – کارآفرین سریالی
- قسمت3: دکتر مصطفی مرشدی- برای تحول دیجیتال نیازمند تغییرات جدی هستیم
- قسمت4: مجید کثیری موسس سایت اخباررسمی و متخصص روابط عمومی
- قسمت 5 – زندگینامه دکتر محمدمهدی روحانی – مدیرعامل سرای ابریشم کارآفرین صنعت فرش
- قسمت6 – مهرداد مظاهری – مدیرعامل شرکت نرم افزاری رستک
- قسمت 7- سایروس صفاری – بازرگان ایرانی مقیم آمریکا
- قسمت8- سعید حیدریان / مدیر کاروانسرای شاه عباسی در کویر مرنجاب
- قسمت9 – گفتگو با پیمان اکبرنیا درباره علم و شبه علم + تفکر سیستمی + سیستم های پیچیده
- قسمت10- زندگینامه آرمان ولیان – آموزش اتیکت و آداب معاشرت
- قسمت 11 – گفتگوی ویژه با محمدرضا شعبانعلی – سایت متمم
- قسمت12- زندگینامه سمیه حسن زاده – برندسازی املاک و برند استراتژیست
- قسمت13 – دکتر علی شجاع – همبنیانگذار آهن آنلاین (متخصص باشیم یا جنرالیست؟)
- قسمت14 پادکست اکنون حذف شد
- قسمت15- جواهرسازی لوکس پوریا شکرپور (با ظاهری متفاوت)!
- قسمت16 – از غواصی صنعتی تا صادرات سنگ و کشتی سازی – جاوی پژمان
- قسمت17- اشکان بهرامی – صادرکننده فولاد و موسس پادکست صادراتی
- قسمت18- اهمیت یادگیری زبان در صادرات – از کدوم کشورها شروع کنیم؟ چطوری صادرکننده فولاد شدم؟ اشکان بهرامی (بخش دوم)
- راهنمای راه اندازی مارکت پلیس ها (marketplace) – مجتبی ذوالفقاری – قسمت 19 پادکست اکنون
- برند brand چیست؟ چگونه یک برند موفق بسازیم؟ پرسونال برند چیه؟ رضا مهدوی استراتژیست برندسازی – قسمت ۲۰ پادکست اکنون
- از فوتبال تا بلاکچین – هومن متولی (کارآفرین سریالی حوزه فناوری) – قسمت 21 پادکست اکنون
- لاکپشت موفقیت – زندگینامه خانم آیبولک پقه (فروشگاه لباس آی بولک) – قسمت 22 پادکست اکنون
- چاقو، چکش، لباس – زندگینامه شهاب چراغی (جهانگرد، گردشگر و تورلیدر آفریقا) – قسمت 23 پادکست اکنون
- از تهران تا بغداد (1) صادرات به عراق – رضا مونسان – قسمت 24 پادکست اکنون
- از تهران تا بغداد (2) صادرات به عراق – رضا مونسان – قسمت 25 پادکست اکنون
- زندگینامه مجید کیانپور + ورود به بازارهای بین المللی – قسمت26 پادکست اکنون
- صنعت مشاوره مدیریت و سهام داری خصوصی (پرایوت اکویتی Private Equity) – مجید کیانپور قسمت27
- تفاوت رهبری و مدیریت در سازمان ها – رهبر سازمان کیست؟ / دکترشیخ ابومسعودی (بخش اول) اپیزود28
- ویژگی رهبران موفق سازمانی چیست؟ دکترشیخ ابومسعودی (بخش دوم) اپیزود29 پادکست اکنون
- رضا غیابی استراتژیست کسب وکار – برگزارکننده تداکس تهران – اپیزود 30 پادکست اکنون
- محمد دبیری – گروه ساختمانی آفتاب (شیراز) و فیبون – اپیزود 31 پادکست اکنون
- سمانه قائدی – بلاگر تخصصی هتل و دیجیتال نومد – قسمت 32 پادکست اکنون
- علی بهرام پور – کانی راش (پوشاک آقایان) بخش اول | قسمت 33 پادکست اکنون
- علی بهرام پور – کانی راش (پوشاک آقایان) بخش دوم | قسمت 34 پادکست اکنون
آقا گریه مون رو که در آوردی … دقیقه نوزده-بیست قسمت دوم
سلام مجدد جناب سلیمانی عزیز
وقت بخیر
به گمانم در بخش سوم گفتگو، جناب شعبانعلی اشاره کردند به structured content
با توجه به اینکه رشته من علم اطلاعات است – که میشود همان کتابداری سابق – فکر کردم پست زیر (آموزش شماره 9) را با شما به اشتراک بگذارم:
https://maryamnazari.com/how-to-promote-information-literacy-in-libraries
در رشته علم اطلاعات به خدمت structured content
خدمات اشاعه گزینشی اطلاعات یا
Selective Dissemination of Information (SDI) گفته می شود.
قطعا شرط ارائه موفق چنین خدمتی در کنار تسلط به منابع اطلاعات در زمینه مدنظر و درک عمیق نیاز مخاطب، به تخصص موضوعی نیاز است در سطحی که استاد شعبانعلی در زمینه کاریشان دارند و به قطع میتواند خدمت بسیار ارزشمند و بیقیمتی باشد.
روش مکمل (و شاید اسمارتتر) هم این است که به افراد یاد بدهیم چطور در زمینه مدنظرشان یاد بگیرند و به روز بمانند (leaning how to learn) که با مجهز شدن به سواد اطلاعاتی یا information literacy امکانپذیر است.
رویکرد سواد اطلاعاتی و چرایی نیاز به آن را در نوشته زیر تشریح کردهام:
https://maryamnazari.com/how-il-works
مطالب استاد شعبانعلی واقعا پرملاط و آموزنده هستند و دغدغه ایشان را در حوزه آموزش کاملا درک میکنم چون دغدغه مشترکی است که من هم دارم. دوست داشتم یکسری مطالب با ایشان به اشتراک بگذارم اما نتوانستم با ایشان ارتباط بگیرم.
خوشحال میشوم مطالب بالا و مطلب زیر را در صورت صلاحدید با ایشان هم به اشتراک بگذارید امید که بتوانیم به توسعه ایرانی توانمندتر کمک کنیم:
https://maryamnazari.com/three-types-of-knowledge-to-do-worldclass-research
در نوشته بالا در واقع چارچوبی ارائه کردهام (با همان رویکرد سواد اطلاعاتی) که میتواند به تولید هدفمندتر و پرملاط تر محتوا در تمام زمینهها کمک کند. هر چند به نظر میرسد که مخاطب نوشته پژوهشگران هستند اما مخاطب آن تمام افراد متخصص و دغدغهمند به ویژه مدرسانی هستند که میخواهند آثار ماندگار و خدمات تاثیرگذار (با شعاع وسیع) در زمینه کاریشان عرضه کنند.
خوشحال میشوم بازخورد شما و استاد شعبانعلی را درباره این رویکرد بدانم.
با احترام و آرزوی بهترینها : )
نیازی به نشر این کامنت نیست اگر حس میکنید برای مخاطب مفید است منتشر بفرمایید.
آموختنی ها بسیار زیاد بود در این گفتگوی پرملاط واقعا لذت بردم!
سپاس فراوان و آرزوی بهترینها برای شما و تمام عوامل باذوق این برنامه : )
عالی بود واقعا
سلام
عرض ادب و احترام
ببخشید چرا فایل های صوتی فقط ۳ قسمت موجوده؟
من می خواستم هنگام رانندگی گوش بدم ولی کامل نبودن
ممنونم
با سلام – فرید جان قسمت یازدهم در سه بخش منتشر شد (چون طولانی بود و بالای 5 ساعت به همین خاطر در سه بخش تقسیم شد)
اگر منظور شما قسمت های قبلی و برنامه های دیگری هست که با بقیه مهمانان انجام شده باید به صفحه اصلی پادکست اکنون مراجعه کنید
سلام
من این گفتگو رو کامل دیدم. مرجع شما آقای شعبانعلی هست. آقای شعبانعلی انسان پرظرفیتی نشون میده ولی محل تعجب اینه که این قدر کتاب خوندن خیلی خوبه ولی اتفاقا نشون میده آدم دنبال هیچ عمقی نرفته و مطابق حرفی که خودشون زدن درباره خلاصه کتاب باعث میشه تو جمع بتونی حرف بزنی. من به شخصه هنوز نفهمیدم بالانس بین عمق مطالب و گستردگی باید چطور باشه ولی اینو مطمئنم که این قدر گسترده مشکل داره. شاید هم من ظرفیتم این قدر پایینه
یکم مطالب متمم و روزنوشته های محمدرضارو بخونید به احتمال زیاد نظرتون تغییر میکنه
سلام. ممنونم از این حرکت و زحمت. در این شب های سرد کانادایی و تنهایی گرم شدم.
من خودم سال آخر کارشناسی مهندسی برق، از رشتم با این که رتبه دو رقمی ام بی ای هم کسب کرده بودم و چند واحد مونده بود انصراف دادم.
سال بعدشم کنکور کامپیتر دادم، قبول شدم ، روز ثبت نام دیدم یجای کار میلنگه و خوشحال نیستم باز انصراف دادم
یک سال نشستم و خوندم و فکر کردم و تجربیاتم دوباره بررسی کردم. تست های روانشناسی و خودشناسی دادم و کتاب های مربوط رو خوندم و مشورت کردم و پرسیدم. تا این دفعه برای کار زندگیم دو تصمیم مهم گرفتم
اولا نمیخوام مهاجرت کنم
دوما، دندون پزشکی مناسب من و روحیاتم هست، و دوباره کنکور دادم سر پیری رفتم دندون پزشکی خوندم
اینا رو گفتم که بگم، بعضی از نکاتی که مهمانان شما میگن، بی نهایت ارزشمنده ، و ارزش چند ده سال عمر یک نفرو دارن
من به روش سخت مسیر زندگیم پیدا کردم، ولی با گوش دادن به صحبت های مهمانان شما، میشه به دستاورد ها و آرامش روحی رسید که نمیشه روشون قیمت گذاشت
و ای کاش زودتر با پادکست اکنون یا کار نکن آشنا شده بودم ، توی ۱۸ سالگی یا حتی زودتر…
البته همین جسارت تغییر و تصمیم دوباره و … رو از محمدرضا شعبانعلی گرفتم که به واسطه ایشون و متمم با شما آشنا شدم.
سجاد عزیز از اینکه این مصاحبه رو انجام دادی سپاسگذارم، چقدر خوب که مصاحبه جناب شعبانعلی را بدون هیچ واسطهی منشتر میکنید.
شش ساعت گفتگو که آرزو میکردم تموم نشه . دستتون درد نکنه بسیار عالی و با کیفیت بود
ممنون ازتون
من بواسطه گفتگو با مهندس شعبانعلی با پادکست شما آشنا شدم و همراهتان خواهم بود
سلام و وقت بخیر
تشکر و خسته نباشید بابت گفتگویی فوق العاده ای که با استاد شعبانعلی داشتید
واقعا فوق العاده بود و سوالاتی که پرسیدین عالی بود
مرسی از شما. با قدرت ادامه بدید✌✌
“اکنون”
…………
امروز از جلو سفارت انگلیس رد میشدم و یاد گذشته و چقدر خاطرهها یادم اومد
سر راه گفتم برم کافه باروک قهوه لاته هر روزه رو بخورم و کمی در خلوت خودم به شیرینیها و حسرتها فکر کنم.
…………………
مردی جذاب و خوشتیپ وارد شد، در تاریکی درست نشناختمش، با لبخند نزدیک و نزدیکتر شد،#سال_بلو دو قدمی من بود.
……………
به رسم تمام جنتلمنهای انگلیسی به احترام من کلاه از سر برداشت و اجازه خواست بنشیند و من با یک لبخند پذیرفتم!!
روبروی من کسی بود که تمام جایزه های ادبی رو گرفته بود.
…………………..
گفت می دونی چند وقت هست از جلوی سفارت ما رد نشدی؟ یادت رفته به من سر بزنی!
گفتم واقعا درگیر کارام هستم و از اتفاقات هیجانانگیز براش حرف زدم، گفتم فقط نگران آینده هستم
…………….
گفت نه زیاد غرق اون گذشته ها باش، نه نگران آینده.
……………………
کتابی بهم داد به نام #مرد_معلق گفت بازش کن، یک صفحه تا خورده بود و دور چند کلمه خط کشیده شده بود.
……………
((گذشته به درد ما نمیخوره.
آینده پر از دلواپسیه.
فقط حال واقعیه،
همون این جا و اکنون، دم را دریاب.)
…………………
غرق معنای اون متن شدم و وقتی به خودم اومدم، یک فنجان خالی بود و سایه ایی در نور که از من دور میشد.
……………
این هم به مناسبت پادکست اکنون 😊
سلام آقای سلیمانی،
امیدوارم حالتون خوب باشه.
خیلی مصاحبهی خوبی بود و به شخصه بسیار لذت بردم. به نظرم هم شما و هم آقای آرامش و هم آقای کاکاوند در مجموع خیلی خوب مصاحبه رو پیش بردید و خیلی فضای خوب و صمیمی ای فراهم آورده بودید و آدم به معنای واقعی کلمه احساس گپ زدن با محمدرضا بهش دست میداد. روایت پشت صحنه هم که توی این پست تعریف کردید برام جذاب بود و البته استوری های مورچه ای در اینستاگرام :))
خلاصه خواستم واقعاً خسته نباشید بگم بهتون و به همهی عواملی که در تهیه ی این پادکست نقش داشتند. مرسی.
سجاد عزیز ممنونم بابت این مصاحبه
گفتید که زندگی من رو متحول کرده و دیگر آن آدم قبل نشدم
میشه در مورد این تحول و آدم جدیدی که شدی صحبت کنی؟
چرا اول گفتگو با اینکه صندلی خالی وجود داشت ایستاده بودی؟ از نظر اتیکت خوب نیست استاد از پایین به بالا شما را نگاه کند
با وجود 5 صندلی، شما تنهایی ایستادید.
بعد هم پشت میز ریاست رفتید با اینکه گوینده نبودید
در مورد نحوه ایستادن و فرم برگزاری ما هیچ کاره بودیم. به ما گفتن انجام دادیم. قرار بود هربار یک نفر بیاسته که بعد از اجرای اول فهمیدیم خوب نیست و دیگه اجرا نشد. چون برنامه سانسور نداشت این قسمت حذف نشد. قطعا کارگردان برنامه و ما چهار نفر تعداد صندلی ها رو هم شمرده بودیم 🙂
بخش اول سوالت هم دوست دارم مفصل بنویسم رضا، این روزها شلوغم ولی اینجا کامنت خواهم گذاشت.
رضا جان
بخش اول رو گفتم بعدا جواب میدم. بهش فکر کردم
توان تغییر و درهم ریختن آنچه که هست برای ساختن هویتی نو
به ویژه باورها و اندیشه ها.
اینو من قبلش نداشتم که از محمدرضا (در کنار اساتید دیگه) آموختم.
سلام
من با دقت نگاه کردم و لذت بردم
شما خیلی قشنگ و با صبوری صحبت کردین
زبان بدن تون هم خوب بود
دو امین گل هم باحال بودن
فرید جان ممنونم از نگاهت و این حس خوبی که از کلامت بهم دادی
تلاش همه ما این بود گفتگو با آقا معلم عزیز خوب پیش بره و بیننده از وقتی که خرج کرده لذت ببره.
برای من تجربه شگفت انگیزی بود.
سپاس سجاد جان، البته نقش من رو خیلی اغراق کردی. :)) پروژه با مدیریت و همراهی شما سه تا، محمدرضا و سمیه و کاملیا از یه طرف و احسان و منصور و تیم حرفهایشون جمع و جور شد و خوشنودیم از اینه که همه راضی هستیم.
آقا بابای تیم تو بودی دیگه.. قبول کن 🙂
سلام آقای سلیمانی
بسیار خوشحالم که از سال 92یا93محمد رضا رو دنبال می کنم.و یادگرفتم از محمد رضا،متمم،وهمچنین متممی ها.این پادکست هم خیلی موثر ومفید ولذتبخش بود برام.
ارادت جعفر جان. تو هم از متممی های قدیمی هستی و باعث افتخاره همکلامی با تو
هنوز نیمی از فیلم ها باقی مونده که تلاش میکنم تا امشب اونها رو هم منتشر کنیم.
و چقدر دوست داشتم این بازخوردت رو و خوشحال ازش.