هنر انتخاب بین دو گزینه 1

رفتن به سوی مقصد یا حفظ موقعیت؟

چند روزی هست به شدت درگیر بررسی یک انتخاب بزرگ در زندگی هستم، مجموعه تلاش هایم اگر کافی نباشند اما لازم هستند که انجام شوند. چند روز قبل یکی از دوستان توصیه ای به من می کرد، هـشدار میداد و تلنگر می زد. به واقع هشیارم می کرد برای مسیری که در پیش گرفتم، آن شب جمله زیر را برایش نوشتم:

هر چند هر رفتنی رسیدن نیست، اما برای رسیدن، راهی جز رفتن نیست

قطعا جمله ی خوبی هست و هر کسی می تواند در نگاه اولش قبولش کرده و مهر تاییدی بر آن بزند. اما در واقع یکی از مفاهیم و باورهایی است که به سختی تمام در زندگی می توان اجرایش کرد. خیلی از ما ها هم به خاطر همین ناتوانی در اجرای این حرف زیبا، در جا می زنیم، موقعیت خوب را همیشه از دور دیده ایم و روابط خوب را نچشیده ایم و روابط پوسیده را همچنان ادامه میدهیم.

این جمله در ذهنم چند باری در طی این چند روز مرور شد، تا اینکه امشب به شکل اتفاقی در اکانت اینستاگرام متمم (که قبلا فعال بود) به هنگام وب گردی آن را دیدم و دوباره یاد جمله بالا افتادم:

%d9%87%d9%86%d8%b1-%d8%a7%d9%86%d8%aa%d8%ae%d8%a7%d8%a8-%d8%a8%db%8c%d9%86-%d8%af%d9%88-%da%af%d8%b2%db%8c%d9%86%d9%87

.

به نظرم برای جمله ی اول یک مکمل پیـدا شده و اکنون معنای دشواری اجرای جمله اول را می توان درک کرد. دقیقا موقعیتی که من اکنون در آن به سر می برم و انتخاب دشواری در پیش دارم.

و البته سختی این کار زمانی دو چندان می شود که در مشورت هایی که میگیرم، عده ای مطلقا ماندن و عده ای قطعا رفتن را پیشنهاد میکنند. فکر میکنم این مدل مشورت گرفتن هیچ سودی نـدارد و فکر را آشفته تر می کند. اشتباه من هم هست که مشورت با کسانی می گیرم که بدون تحلیل یا تحلیل هایی که پاسخش همان اول روشن است.

جنبه دیگر این ناتوانی در انتخاب این هست که احتمالا اگر ماندن را برگزینم، برای همیشه حسرت رفتن و شاید ها و باید های رفتن را ورد زبانم کنم و اگر هم قدم بردارم و ترک ساحل عافیت کنم، حسرت آرامش کم اما دائمی این ساحل را با خود به دوش بکشم. (صدالبته تلاش میکنم که اینگونه نباشم، اما خب، فکر کردن به آن می توان تاب آوری بیشتری را برای من به ارمغان بیاورد)

قصـد نوشتن نداشتم، از فرط خستگی دارم بیهوش میشم، اما با نوشتن مجبور به مرور باورهای خودم می شوم و نگاهی با تامل و دقیق تر به مسئله این روزهای خودم دارم. هرچند بسیاری از کلمات فقط در ذهنم مرور شد و نگاشته نـشد.

.

پی نوشت: البته کسی حق ندارد محتوای موجود در سایت متمم  را منتشر کند، اما این محتوا قبلا در اکانت اینستاگرام بود و فکر می کنم آن را نشر داد.

 

سجاد سلیمانی ( مربی و مدرس مدیریت زمان )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.