دسته بندی «هذیان گویی خواب آلود» دسته بندی جدیدی در سایت هست برای نوشتن حرفهایی که هیچ مخاطبی ندارد، حرفهایی که سر وته ندارد، حرفهایی که چارچوبی را رعایت نمی کنند و حرفهایی که هیچ مسئولیتی نمی آفرینند…
اما حرفهایی که باید گفته شوند و نوشته شوند
.
.
اولین هذیان گویی خواب آلوده:
پای درگل، سر در سودا
غرق در «جاری» شده اما هوای ِ «ناکجاآباد» دارد. امور «روزمره» علیلش کرده اما «مستِ فردای نیامده» است
و مستانه روزمرگی های علیانه را سر میکند.
نه خدا را می شناسد نه کدخدا را، نه قانون خدا را نه کدخدا را اما برای ناکجا آباد فـردا، هم به خدا و هم به کدخدا فکر می کند.
تمام ِ اطرافیان ِ لجن مال شده را دوست دارد اما نه برای زندگی، که برای داشتن خاطره ی آنها در آینده.
جکایت آدمهایی که از «واقع» به «رویا» رسیده اند،
گویا راهی جز همین «ابهام ِ سـرد ِ ناامیدکننده» نمانده بود با کورسویی از تجربه های «الگوهای برتر».
زندگی برای فـردایشان چه حرفهایی خواهد زد؟ تلخ یا شیرین؟ ندامت یا آغوشِ صمیمیت؟
هر چه هست، در «باخت امروز» نهفته.
نه یک نفر، نه دو نفـر، نه ده نفر
صـدها نفر
این روال عادی صدها نفری است که دیده شده
حتی گاهی در آیینه
خطری این موجودات را تهدید میکند. بیدارشان کنید